eitaa logo
تبیان مازندران
1.5هزار دنبال‌کننده
63.1هزار عکس
5هزار ویدیو
131 فایل
کانال خبری اداره کل تبلیغات اسلامی مازندران دریافت اخبار و نظرات @tebyanmaz
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 🌸🌸 اوایل انقلاب بود بود. در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شد. چشمش به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دید امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفت، او رفتگر همیشگی محله نبود. کنجکاو شد، سلام داد و دید رفتگر امروز، آقا مهدی است. او از دوستان شهید باکری بود. آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. او ادامه داد، آقا مهدی شما اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کرد تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشید. زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش نمی دادن می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش. اشک تو چشماش حلقه زد. هر چی اصرار کرد، آقا مهدی جارو رو بهش نداد؛ ازش خواهش کرد که هرچه سریعتر بره تا دیگران متوجه نشن، رفتگر امروز محله، است. @tebyanmazand
🌹👆🌹👆🌹 هر قابل آن نیست که بر شود خواهد که در این قافله شود تصویر پیکر و https://eitaa.com/tebyanmazand
🌹 🌹 🌹 ما تا این روزی که ، شد ، نمی‌دانستیم که اینقدر شده، والله یک بار نگفت که به سرم خورده ، به صورتم خورده ، یک بار نیامد بگوید که شدم . من که نزدیک‌ترین فرد به بودم ، نمی‌دانستم اینقدر شده ، هیچ وقت نگفت ، خدا شاهد است که هیچ وقت بر جاری نکرد . خیلی خصلت‌ها داشت ، همیشه از بریدگی از می‌گفت واقعاً عجیبی بود ، یعنی هر چه آدم از او می‌گیرد ، احساس می‌کند که یک بود ، واقعاً یک بود ، متفاوت بود ، خیلی داشت ، برای همین می‌گویم واقعاً خلاصه‌ای از شخصیت بود ، در ابعاد مختلف . راوی : 🌹 🌹 🌹 🌹 ♥️ ✅ با ما همراه شوید... 🔴 کانال ایتا | تبیان مازندران 💠 https://eitaa.com/tebyanmazand