eitaa logo
تِکیـــــه نیـــــوز
1.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
7 فایل
رسانه فرهنگی مذهبی تکیه حضرت فاطمه زهرا(س) ارتباط با مدیر: @admin_tekyenews1
مشاهده در ایتا
دانلود
زیرک باشیم!.mp3
2.43M
  💥 زیرک باشیم! ۱ـ زرنگ‌ترین آدما از نگاه خدا ۲ـ قیمتی‌ترین آدما از نگاه خدا ؛ ✘ قطعاً کسانی نیستند که عبادت بیشتری دارند! گروهی هستند که .... 🎙 🆔 https://eitaa.com/tekyenews1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_ طلحه و زبیر دلیلشان برای جنگ با امیرالمومنین‌ این بود: میگفتند: علی، قاتل عثمان است! این در صورتی بود که خودشان راه آب و غذا را بر عثمان بستند، و دلیل اصلی قتل او بودند. امیرالمومنین در آستانه جنگ جمل، بر منبر رفت و فرمود: _ اولاً: اگر من در ریختن خونِ عثمان شریک بودم؛ پس خودشان هم در ریختن خون او سهم دارند؛ _ثانیاً: اگر خودشان به تنهایی او را کشته اند؛ پس از من چه میخواهند؟! و باید از خودشان هم انتقام بگیرند. _ نخستین گامی که باید در راه عدالت بردارند، این است که خود را محکوم کنند... 💛 ،علی‌علیه‌السلام 📚 نهج‌البلاغه‌،خطبه۱۳۷ 🆔 https://eitaa.com/tekyenews1
✅ چرابرای (عج) باید داد؟! 🔹 وقتی حضرت صاحب (عج) بدنیا آمدند ، فریاد بلندی به آسمان کشید ، که تا آن زمان اینطور فریاد نزده بود. همهء فرماندهان ابلیس جمع شدند و جویای علت شدند؛ ابلیس گفت: آخرین حجت خدا بدنیا آمد. با او ، مرگ ما فرا می‌رسد.! هرکدام از پیشنهادی دادند. یکی گفت؛ در کودکی او را بکشیم. ابلیس گفت: اگر او را بکشیم ، خودمان هم نابود می‌شویم (اشاره به حدیث لو لا الحجه لساخت الارض باهلها) شیاطین در آن جلسه به نتیجه نرسیدند لذا تصمیم گرفتند که سلامتی حضرت را به خطر بیندازند. هر روزه ، نه تنها من ، بنوعی باعث آزردگی قلب نازنین آن حضرت می‌گردم ؛ بلکه شیاطین هم دست بدست هم داده‌اند تا سلامتی آن مهر عالم آرا را به خطر بیندازند. 📚 شیخ عباس قمی (ره) ، منتهى الامال: ج ۱ ، ص ۱۸. 🆔 https://eitaa.com/tekyenews1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
43.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یکی از اسرار ارتباط با حضرت ولی عصر(عج) که موجب برکت و افزایش رزق شما می شود. 🤲 اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان(عج) 💚 😍 👌 ❌ انتشار کلیپ=صدقه جاریه 🆔 https://eitaa.com/tekyenews1
طَرِمٰاح کیست؟ براى اميرالمؤمنين علی(ع) نامه اى از معاويه رسيد. حضرت مهر نامه را شكست و قرائت كرد : از طرف اميرالمؤمنين و خليفة المسلمين ، معاويه بن ابى سفيان براى على(ع)! اى على(ع)! در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المؤمنين عايشه و اصحاب رسول خدا(ص) طلحه و زبير كردى ، اكنون مهياى جنگ باش! حضرت جواب نامه را اينگونه نوشت : از طرف عبدالله! تو به رياست مى نازى و من به بندگى خداوند ، من آماده جنگ هستم. به همان نشان كه : « انا قاتل جدك و عمك و خالك » «من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دايى تو هستم.» سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند پرسيد : كيست كه اين نامه را به شام ببرد؟ كسى جواب نداد. دوباره حضرت سوالش را تكرار فرمود و اين بار طَرِمٰاح از ميان جمعيت برخاست و عرض كرد : یاعلى(ع)! من حاضرم . حضرت ضمن اينكه او را از متن تند نامه آگاه كرد ، فرمود : طرماح ! به شام كه رفتى مواظب آبروى على(ع) باش. طرماح گفت : سمعاً و طاعةً آنگاه نامه را گرفت و بسوى شام حركت كرد. معاويه در باغ قصرش بود ، كه عمرو عاص خبر رسيدن يكى از شاگردان على(ع) را به او رساند. معاويه فورا دستور داد كه بساطى رنگين پهن كنند ، تا شكوه آن طرماح را تحت تاثير قرار بدهد ، و او را به لكنت بيندازد. طرماح وقتى وارد شد ، و آن فرش‌هاى رنگين و بساط مفصل را ديد ، بى اعتناء با همان كفش‌هاى خاك آلوده اش قدم‌ها را بر فرش‌ها گذاشت! سپس خود را به معاويه رساند و همانطور كه او بر مسندش لميده بود ، طرماح نيز لم داد ، و پاهايش را دراز كرد! اطرافيان معاويه به طرماح اعتراض كردند ، كه پاهايت را جمع كن! اما او گفت : تا آن مردك (معاويه) پاهايش را جمع نكند ، من هم پاهايم را جمع نخواهم كرد! عمرو عاص به معاويه در گوشى گفت : اين مردى بيابانيست ، و كافيست كه تو سر كيسه ات را كمى شل كنى ، تا او رام بشود ، و لحنش را هم عوض كند. معاويه ضمن اينكه دستور داد تا سى هزار درهم پيش طرماح بگذارند ، از او پرسيد : از نزد كه به خدمت ما آمده اى ؟ طرماح گفت : از طرف خليفه برحق ، اسدالله ، عين الله ، اذن الله ، وجه الله ، اميرالمؤمنين على بن ابيطالب(ع) نامه اى دارم؛ براى امير زنازاده ، فاسق ، فاجر ، ظالم ، خائن ، معاوية بن ابى سفيان! معاويه ناراحت از اينكه سى هزار درهم نيز نتوانسته است كه اين شاگرد على(ع) را ساكت كند ، گفت : نامه را بده ببينم! طرماح گفت : روى پاهايت مى ايستى ، دو دستت را دراز ميكنى ، تا من نامه على(ع) را ببوسم و به تو بدهم. معاويه گفت : نامه را به عمرو عاص بده . طرماح گفت : اميرى كه ظالم است ، وزيرش هم خائن است . و من نامه را به خائنى چون او نميدهم. معاويه گفت : نامه را به يزيد بده. طرماح گفت : ما دل خوشى از شيطان نداريم ، چه رسد به بچه اش! بالاخره معاويه طبق خواسته طرماح عمل کرد؛ و نامه را گرفت و خواند. بعد هم با ناراحتى تمام كاتبانش را احضار كرد تا جواب نامه را اين گونه بنويسد : على(ع)! عده لشكريان من به عدد ستارگان آسمان است ، مهياى نبرد باش . طرماح برخاست و گفت : من خودم جواب نامه ات را مى دهم: على(ع) خود به تنهايى خورشيديست ، كه ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت. سپس خواست برود كه معاويه گفت: طرماح! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو . اما طرماح بى اعتناء به حرف معاويه و بدون خداحافظى راه كوفه را در پيش گرفت. معاويه رو به عمرو عاص كرد و گفت : حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا يكى از شما به اندازه يكساعتى كه اين مرد از على(ع) طرفدارى كرد؛ از من طرفدارى كند! عمرو عاص گفت : بخدا اگر على(ع) به شام بيايد، من كه عمرو عاصم، نمازم را پشت سر او ميخوانم؛ اما غذايم را سر سفره تو ميخورم! 📚 الأختصاص ص ۱۳۸ 🆔 https://eitaa.com/tekyenews1
الهی.mp3
4.48M
🎵 الهی! از کوی تو بیرون نشود پای خیالم... 🎙 🆔 https://eitaa.com/tekyenews1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا