4_6001321261119045779.mp3
1.19M
🔸🔶 تلاوت صفحه 4 قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 جمعه
🔸 ۲۳ آذر سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۶ ربیع الثانی سال ۱۴۴۰ هجری قمری
🔸 ۱۴ دسامبر سال ۲۰۱۸ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «االهم صل علی محمد و آل محمد»
🗒 مناسبتها:
🔻آتشسوزی پستخانه تهران (1354 ش)
🔻تهاجم مزدوران رژیم سفاک پهلوی به بیمارستان امام رضا (ع) در مشهد مقدس (1357 ش)
🔻انتشار پیام "امام خمینی" در محکومیت کشتار مردم شهرهای کشور توسط عُمّال پهلوی (1357 ش)
🔻شهادت شهید نامدار حاتمی مطلق (1366 ش)
🔻پستخانه تهران آتش گرفت و قسمت زیادی از نامههای داخلی و خارجی سوخت (1354 ش)
🔻در قیطریه شمیران یک گورستان سه هزار ساله پیدا شد. (1347 ش)
🔻1200 سکه قدیمی مربوط به اشکانیان و ساسانیان در کرمان کشف شد. (1348 ش)
🔻درگذشت ادیب متکلم میرسید شریف جرجانی (816 ق)
🔻ساخت کاغذ در چین (105 م)
🔻تأیید توافقنامه صلح بوسنی معروف به "صلح دِیتون" در امریکا (1995 م)
🔻مرگ "جورج واشینگتُن" اولین رئیسجمهور امریکا (1799 م)
🔻کشف انرژی حرارتی زغالسنگ در انگلستان (1805 م)
🔻کشف قطب جنوب توسط "روآلْدْ آمونْدْسن" دریانورد نُروژی (1911 م)
🔻اخراج روسیه از جامعه ملل به علت تجاوز به فنلاند (1939 م)
🔻برقراری اولین تماس بین کره زمین و سیاره زهره (1962 م)
🔻اشغال بلندیهای جولان سوریه از سوی رژیم صهیونیستی (1981 م)
👇👇👇
✅ @telaavat
✨ #تفسیر_نور
🍃 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🍃
❤️ بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ ❤️
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ ءَانَآءَ الَّيْلِ سَاجِداً وَقَآئِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُواْ رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ (9)
📖جزء 23 سوره زمر
✍ترجمه
آیا (چنین كسى بهتر است یا) آن كس كه در طول شب در حال سجده و قیام به اطاعت مشغول است (و) از آخرت مى ترسد و به رحمت پروردگارش امید دارد؟ بگو: «آیا كسانى كه مى دانند و كسانى كه نمى دانند یكسانند؟» تنها خردمندان متذكّر مى شوند (و پند مى پذیرند).
🍃نکته ها🍃
در كنار آیه قبل كه سیماى اصحاب آتش را بیان كرد، در این آیه سیمایى از صفات مؤمنان را بیان مى فرماید. در آیه قبل فرمود: گروهى تنها به هنگام مصیبت به خداوند توجّه دارند و هنگام رفاه او را فراموش مى كنند ولى در این آیه مى فرماید: مؤمنان همواره یاد خدا هستند، چه در رفاه و چه در سختى.
امام باقرعلیه السلام فرمود: مراد از قنوت در شب «قانت آناء اللیل»، قیام براى نمازشب است.
📡پيام ها 📡
1⃣ شب بهترین بستر عبادت است. «قانتٌ آناءَ اللَّیل»
2⃣ نشانه ى علم، عبودیّت است. «ساجداً و قائماً... الّذین یعلمون» (علم و عبادت باید با هم باشند. آرى شب زنده داران عابد و آخرت جویان امیدوار به رحمت الهى عالمان واقعى هستند. «قانتٌ آناءَ اللَّیل یحذر الآخرة... یعلمون»
3⃣ عبادتى ارزش دارد كه تداوم داشته باشد. («ساجداً و قائماً» به صورت اسم فاعل آمده كه نشانه استمرار است).
4⃣ مردان خدا، هم از آخرت بیم دارند و هم به رحمت الهى امیدوارند. «یحذر، یرجوا»
5⃣ ترس ما به خاطر عمل خود ماست «یحذر الآخرة» ولى امید ما به فضل و رحمت اوست. «یرجوا رحمة ربّه»
6⃣ یكى از روش هاى تربیت، مقایسه خوبى ها و بدیها و خوبان و بدان است. «أمن هو قانت»، «هل یستوى الّذین یعلمون و الّذین لا یعلمون»
7⃣ پند پذیرى نشانه عقل سلیم است. «انما یتذكّر اولوا الالباب»
✅ @telaavat
#سبک_زندگی_اسلامی
❤️ #همسر #امام_خمینے (ره)
همان اوایل #زندگ_مشترک به من گفتند «من به ڪار تو ڪاری ندارم!
مثلا هر طور که میل دارے #لباس بخر و بپوش! 🌸
☝️🏻 تنهاچیزے که از تو میخواهم
این استــ که واجباتــ را انجام دهی و محرّمات راترڪ کنی ؛ یعنے #گناه نکنی!»
به مستحباتم خیلی کارے نداشتند؛
هرطورکه دوستــ داشتم #زندگی میڪردم!
📚کتابــ زندگے به سبڪ روح الله
👇👇👇
✅ @telaavat
#من_زنده_ام
#قسمت_صدوپنجاه_هفتم🌷
برخلاف موصل که عدنان دست و پا چلفتی ، نگهبان ما بود ، دو سرباز دوش به دوش ، تمام حرکات و نگاه های ما را تا سرویس های بهداشتی تحت نظر و کنترل داشتند ، وقتی به سرویس بهداشتی رسیدیم دیدیم چهار عدد قوطی شیر خشک نیدو، دو بسته پنیر و چهار قوطی کنسرو لوبیا در لباس خاکی برادران پیچیده شده و در گوشه ای گذاشته شده است . آن قدر شگفت زده شدیم که نمی توانستیم باور کنیم . حالا مانده بودیم با این همه ممنوعیت ها ، قوطی های به این بزرگی را چگونه از آنجا ببریم . اصلاً آنها را چه کسی و از چه طریقی به آنجا رسانده است ؟ ! احتمالاً در همان زمانی که ناجی مشغول ایراد سخنرانی
بوده اسیر دلاور جان بر کفی مشغول انجام این عملیات ممنوعه بوده ....
قطعا اگر بعثی ها متوجه می شدند ، بهانه خوبی برای شکنجه بیشتر برادران فراهم می شد . باید زیرکانه آنها را به داخل اتاق می بردیم ، شجاعت و ذکاوت بچه ها را تحسین کردیم و فهمیدیم همه این ممنوعیت ها آدمی را هشیار تر و بیدارتر می کند . بالاخره به هر تدبیری بود ما هم مثل کسی که صابون خورده باشد ، در آن یک ساعت ، نوبتی فاصله اتاق تا سرویس بهداشتی را که تقریباً صد متر بود به سرعت و در پناه هم رفت و آمد می کردیم و حمزه هم بدو بدو دنبال ما در رفت و آمد بود ، به قوطی آخر که رسیدیم مشکوک شده بود ، من آخرین نفری بودم که وارد دستشویی شدم که مقنعه ام بلند بود آخرین قوطی شیر خشک را زیر بغلم قایم کردم . بلافاصله بعد از اینکه از دستشویی بیرون آمدم حمزه در راهرو جلویم را گرفت و گفت صبر کن : تفتیش !
فکر کردم می خواهد جیبم را تفتیش کند گفتم فقط زن می تواند مرا تفتیش کند اما متوجه شدم او می خواهد سرویس بهداشتی را بازرسی کند و داخل توالت رفت اما چیزی گیرش نیامد .
بعد از ظهر ، حمزه ، پیرمردی به نام عبدی که از عرب زبانان خوزستان و مسئول فروشگاه بود و بعثی ها رفتار متفاوتی نسبت به او داشتند به قفس ما آمد و برنامه فروشگاه را توضیح داد :
- شما ماهانه یک و نیم دینار ( معادل سی تومان ) حقوق می گیرید که هر دینار هزار فلس است و می توانید از فروشگاهی که به آن حانوت می گویند ، به اندازه پولی که دارید مواد غذایی مثل شیر و پنیر و کنسرو لوبیا و نخ و سوزن بخرید .
( حانوت ؛ دکان یا مغازه ای بود واقع در یک باب اتاق نه متری که مسئول عراقی حانوت ، هر هفته یکبار، اجناس را به آنجا می آورد و نماینده اسرا جهت خرید اجناس مورد نیاز، به حانوت مراجعه می کرد و طبق سفارش و پولی که از بچه ها گرفته بود ، اجناس را به آنها تحویل می داد . اما از آنجا که نیاز های اسرا از سوی دشمن برطرف نمی شد به ناچار از این حقوق برای برطرف کردن نیاز های ضروری مثل خرید مسواک ، شیر خشک ، نخ و سوزن و... استفاده می کردند .
تازه آن موقع فهمیدم شیر خشک نیدو و پنیر و کنسرو از کجا آمده است و برادرانمان چه خطر بزرگی را به جان خریده اند .
در شهریور 1361 دومین دیدارمان با هیأت صلیب سرخ انجام شد با آمدن این هیأت شور وهیجان زیادی در اردوگاه به راه می افتاد و فضای اردوگاه پر از پرنده های کاغذی می شد . اسرا با این پرنده های کاغذی چند ساعتی را به سرزمین مادری سفر می کردند و همه در حال و هوای دیگری سیر می کردند . رییس هیأت صلیب سرخ آقای هیومن همراه با خانمی میانسال و خانم دیگری به نام لوسینا که قیافه ای بلوند و عروسکی داشت به همراهی برادر خلبان محمد رضایی به عنوان مترجم وارد اتاق ما شدند . دیدن برادر خلبان آنقدر برایمان هیجان انگیز بود که نتوانستیم جلو احساسات خودمان را بگیریم و مروری گذرا بر زندان الرشید نداشته باشیم ، ملاقاتی که باید در عدم حضور نیروهای بعثی انجام می شد متأسفانه با حضور حمزه و سر نگهبان دیگری به نام یاسین که در خیانت مثل و مانند نداشت ، انجام شد . هیأت صلیب سرخ در چمدان های نقره ای رنگشان برای هر کسی نامه ای داشتند و در هر نامه خبری و بعضی از نامه ها ، عکس های خانوادگی پیوست شده بود . اگر این نامه ها و عکس ها و خبر ها را کنار هم می گذاشتیم می توانستیم تصویر روشن و واضحی از خانواده و ایران بسازیم .
در عین حال که اشتیاق داشتن نامه و خبر، تمام وجودمان را فرا گرفته بود با نگاهی مضطرب فقط به حرکات و چمدان هایشان خیره شده بودیم .
ذوق و شوق لوسیا اجازه نمی داد ما حرفی بزنیم مات ومبهوت نگاه می کردیم آقای هیومن گفت :
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
♦️مناجات شبانه
✨بارالها …
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﯽ
ﻋﺼﺎﺭﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ ،
ﺣﺮﻣﺖ ﺩﻝ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﺒﺮﯾﻢ ...
✨بارالها....
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﻭ
ﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺒﺮﯾﻢ ...
✨بارالها....
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺭﺍﺳﺖ
ﺑﻮﺩﻥِ ﺩﺭﻭﻏﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﻧﺴﺎﺯﯾﻢ ...
✨بارالها..
..
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ ﮐﺮﺩﻥ
ﺣﻖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻋﺎﺩﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ ...
✨بارالها...
به ما بياموز همان باشيم
كه قولش را به تو داديم ...
" انسان"!
🙏آمیـــــــــــن🙏
🌸شبتون مهدوی
✅ @telaavat
Page005.mp3
1.03M
💠 هر روز یک صفحه قرآن
🔸🔶 دلت❤️را به خدا بسپار...
📗 قرائت صفحه 5 قرآن
👇👇👇
✅ @telaavat