eitaa logo
کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم
17هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
55 فایل
کانال رسمی و اطلاع رسانی سازمان دارالقرآن الکریم پایگاه اطلاع رسانی: www.telavat.ir شماره تماس سازمان: ۰۲۱۶۶۹۵۶۱۱۰ آدرس: تهران.خیابان حافظ.پایین تر از طالقانی.خیابان رشت.شماره ۳۹
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت :صدوپنجم با این بی کسی چطور می توانم از پس این همه کار و بچه بربیایم. خدایا لااقل چاره ای برسان. برای خودم همین طور حرف می زدم و گریه می کردم. وقتی خوب سبک شدم، رفتم خانه. بچه ها خانه خانم دارابی بودند وقتی می خواستم بچه ها را بیاورم، خانم دارابی متوجه ناراحتی ام شد. ماجرا را پرسید. اول پنهان کردم، اما آخرش قضیه را به او گفتم. دلداری ام داد و گفت: « قدم خانم! ناشکری نکن. دعا کن خدا بچه سالم بهت بده.» با ناراحتی بچه ها را برداشتم و آمدم خانه. یک راست رفتم در کمد لباس ها را باز کردم. پیراهن حاملگی ام را برداشتم که سر هر چهار تا بچه آن را می پوشیدم. با عصبانیت پیراهن را از وسط جر دادم و تکه تکه اش کردم. گریه می کردم و با خودم می گفتم: «تا این پیراهن هست، من حامله می شوم. پاره اش می کنم تا خلاص شوم.» بچه ها که نمی دانستند چه کار می کنم، هاج و واج نگاهم می کردند. پیراهن پاره پاره شده را ریختم توی سطل آشغال و با حرص در سطل را محکم بستم. خانم دارابی، که دلش پیش من مانده بود، با یک قابلمه غذا آمد توی آشپزخانه. آن قدر ناراحت بودم که صدای در را نشنیده بودم. بچه ها در را برایش باز کرده بودند. وقتی مرا با آن حال و روز دید، نشست و کلی برایم حرف زد. ده بودند، همان طور که اسباب بازی ها دستشان بود و لباس ها بالای سرشان، خوابشان برد. فردا صبح وقتی صمد به سپاه رفت، حس قشنگی داشتم. فکر می کردم چقدر خوشبختم. زندگی چقدر خوب است. اصلاً دیگر ناراحت نبودم. به همین خاطر بعد از یکی دو ماه بی حوصلگی و ناراحتی بلند شدم و خانه را از آن بالا جارو کردم و دستمال کشیدم. آبگوشتم را بار گذاشتم. بچه ها را بردم و شستم. گفتم: «نمی روم. یا با هم برویم، یا اصلاً ولش کن. من چطور با این بچه ها بروم.» سمیه را زمین گذاشت و گفت: «اول آبگوشتمان را بیاور که گرسنه ام. اسمت را نوشته ام، باید بروی. برای روحیه ات خوب است. خدیجه و معصومه را من نگه می دارم. تو هم مهدی و سمیه را ببر. اسم شینا را هم نوشتم.» گفتم: «شینا که نمی تواند بیاید. خودت که می دانی از وقتی سکته کرده، مسافرت برایش سخت شده. به زور تا همدان می آید. آن وقت این همه راه! نه، شینا نه.» گفت: «پس می گویم مادرم باهات بیاید. این طوری دست تنها هم نیستی.» گفتم: «ولی چه خوب می شد خودت می آمدی.» گفت: «زیارت سعادت و لیاقت می خواهد که من ندارم. خوش به حالت. برو سفارش ما را هم به امام رضا(ع) بکن. بگو امام رضا(ع) شوهرم را آدم کن.» گفتم: «شانس ما را می بینی، حالا هم که تو همدانی، من باید بروم.» یک دفعه از خنده ریسه رفت. گفت: «راست می گویی ها! اصلاً یا تو باید توی این خانه باشی یا من.» همان شب ساکم را بستم و فردا صبح زود رفتیم سپاه. قرار بود اتوبوس ها از آنجا حرکت کنند. توی سالن بزرگی نشسته بودیم. سمیه بغلم بود و مهدی را مادرشوهرم گرفته بود. ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
🕊💚 #مهدے_جان برای آمدنت بسیار دعا کردیم ولی با گناهانمان مانع آمدنت شدیم غریب زهرا برای هدایت دلهای ما دعا کن #سلام_بر_مهدی 🌟 الهم عجل لولیک الفرج 👇👇👇 ✅ @telaavat
🔸🔶 صفحه 425 قرآن کریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
هدایت شده از a
جزء 20 صفحه/425425.mp3
زمان: حجم: 1.03M
🔸🔶 تلاوت صفحه 425 قرآن کریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم25.mp3
زمان: حجم: 6.44M
در سی روز ماه مبارک رمضان 🔹 ترتیل جزء بیست و پنجم - استاد منشاوی 👇👇👇 ✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇 🔸 یکشنبه 🔸۲۰ خرداد سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی 🔸۲۵ رمضان المبارک سال ۱۴۳۹ هجری قمری 🔸۱۰ ژوئن سال ۲۰۱۸ میلادی ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا ذالجلال والاکرام» 🗒 مناسبت‌ها: 🔻عزل "بنی‌صدر" از فرماندهی کل قوا از سوی امام خمینی (ره) (1360 ش) 🔻شهادت عالم نستوه آیت‌الله "سید محمدرضا سعیدی" در زندان رژیم پهلوی (1349 ش) 🔻دولت مبلغ 150 میلیون دلار به پاکستان وام داد (1355 ش) 🔻کارخانه برق تهران شروع به کار کرد و خیابان‌های تهران با این برق روشن شد. (1317 ش) 🔻پیمان احداث تلگراف بی‌سیم بین ایران، ترکیه، عراق و پاکستان در بغداد امضاء شد. (1336 ش) 🔻وفات "ابن عطیه" مفسر و محدث مسلمان (541 ق) 🔻تولد "امام فخر رازی" متکلم و فیلسوف شهیر اسلامی (544 ق) 🔻رحلت فقیه شیعه "بهاءالدین حسن اصفهانی" معروف به "فاضل هندی" (1137 ق) 🔻مفقود شدن روحانی مبارز "امام موسی صدر" رهبر شیعیان لبنان در لیبی (1398 ق) 🔻آغاز تهاجم امپراتوری روم به دولت ایران و پایان صلح پنجاه‌ساله (110 م) 🔻کشف حلقه دور سیاره زحل توسط گالیله، منجم و ستاره‌شناس ایتالیایی (1610 م) 🔻حمله نظامی استعمارگران انگلیسی به سرزمین مالزی در جنوب شرقی آسیا (1790 م) 🔻آغاز جنگ امریکا و انگلیس (1812 م) 🔻پایان سومین جنگ اعراب و اسرائیل معروف به جنگ شش‌روزه (1967 م) 🔻درگذشت "حافظ اسد" رئیس‌جمهور پیشین سوریه (2000 م) 🔻روز ملی "پرتغال" 🔻روز جهانی صنایع‌دستی 👇👇👇 ✅ @telaavat
🔸🔶 دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان 👇👇👇 ✅ @telaavat
امام على عليه السلام: در كارهاى خود به آدم تنبل تكيه مكن لا تَتَّكِلْ في اُمورِكَ على كَسلانَ 📚 غررالحكم حدیث 10205 👇👇👇 ✅ @telaavat
🔻🔻 🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸 🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷 🗯إنَّمَآ أُمْرِتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِى حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَىْءٍ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ‌‌(91) 🍁جزء 20 سوره نمل 🍂 ✅ ترجمه 💭(اى پیامبر! بگو:) فقط مأمورم كه پروردگار این شهرى كه خداوند آن را محترم شمرده پرستش كنم، و همه چیز تنها براى اوست و مأمورم كه از اهل تسلیم و طاعت باشم. ⚡️نکته ها⚡️ روزى كه مكّه به دست مسلمانان فتح شد، رسول خداصلى الله علیه وآله وارد كعبه شدند و بتها را شكستند و آنگاه در آستانهى در كعبه فرمودند: «اِنّ اللّه قد حرّم مكّة» خداوند از روز اوّل تا قیامت مكّه را محترم شمرده است.(تفسیر كنزالدقائق) 🔢پيام ها 🔢 1⃣پیامبر، تحت فرمان الهى است. «اُمرت - واُمرت» 2⃣ مبلّغ باید صلابت و قاطعیّت خود را به مردم اعلام كند و بگوید: شما ایمان بیاورید یا نیاورید، من راه خود را ادامه خواهم داد. «اُمرتُ - واُمرتُ» 3⃣ هیچكس در هیچ شرایطى از عبادت بىنیاز نیست، حتّى پیامبر. «اُمرتأن أعبد» 4⃣ عبادت باید به امر الهى باشد، نه ساخته وبافتهى انسان. «اُمرتأن أعبد» 5⃣ كسانى حقّ دارند مردم را به عبادت دعوت كنند كه خود پیشگام باشند.«اُمرت» 6⃣ بندگى باید با تسلیم قلبى همراه باشد. «أعبد - من المسلمین» 7⃣ فلسفهى بندگى خدا، ربوبیّت ومالكیّت اوست. «أعبد ربّ - وله كل شىء» 8⃣ هم خود را به كمال برسانید و هم به كاملین ملحق شوید. «أعبد - من المسلمین» 9⃣ همه چیز تحت تربیت اوست. «ربّ هذه البلدة» 🔟 مكّه، احترام و جایگاه خاصّى دارد «حرّمها» 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🔴🔵 فضیلت و ثواب روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان برای روزه داران این روز طبق روایت پیامبر اکرم (ص) : 🌺 روز بیست و پنجم، خداوند هزار قبّه سبز در زیر عرش براى شما بنا مى کند که بالاى هر قبّه اى خیمه اى از نور برپاست و خداوند خطاب مى کند: اى امّت محمّد! من پروردگار شمایم و شما بندگان و کنیزان من هستید؛ در سایه عرش من زیر این قبّه ها آرام گیرید و بخورید و بیاشامید، گوارایتان باد که هیچ ترسى نخواهید داشت و اندوهگین نخواهید شد. اى امّت محمد! به عزّت و جلالم سوگند که شما را چنان به سوى بهشت بر مى انگیزم که گذشتگان و آیندگان همه از شما در شگفت شوند و بر سر هر یک از شما هزار تاج از نور خواهم گذاشت. هر یک از شما را بر ناقه اى از نور سوار خواهم کرد که زمام آن از نور است و در آن زمام هزار حلقه زرّین قرار دارد که بر هر حلقه اى که بر آن است، فرشته اى از فرشتگان گمارده شده و در دست هر فرشته اى عمودى از نور قرار دارد، تا این‌که بى حساب وارد بهشت شوید. 📚 امالی صدوق /مجلس دوازدهم/ص 49 👇👇👇 ✅ @telaavat
🍃یکی از دوستان شیخ رجبعلی خیاط می‌گوید: فراموش نمی‌کنم که روزی در ایام تابستان در بازار جناب شیخ را دیدم، در حالی که از ضعف رنگش مایل به زردی بود. قدری وسایل و ابزار خیاطی را خریداری و به سوی منزل می‌رفت، به او گفتم: آقا! قدری استراحت کنید، حال شما خوب نیست. 🍃 فرمود: عیال و اولاد را چه کنم؟! در حدیث است که رسول خدا (ص) فرمودند: « إن الله تعالی یحب أن یری عبده تعباً فی طلب الحلال؛ خداوند دوست دارد که بنده خود را در راه به دست آوردن روزی حلال، خسته ببیند. » و « ملعون ملعون من ضیع من یعول؛ ملعون است، معلون است کسی که هزینه خانواده خود را تأمین نکند.» 👇👇👇 ✅ @telaavat