بيست نوع قلبي که به آنها قرآن اشاره کرده❣
❤️القلب السليم: و آن قلبي است مخلص براي خدا و خالي از کفر و نفاق و هرگونه پستي .
{ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ }
💜القلب المنيب: و آن قلبي است که هميشه در حال برگشت و توبه به سوي خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا .{ مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ }
💛القلب المخبت: و آن قلبي است فروتن و آرام به ذکر خدا .{ فتُخْبِتَ لَهُ قلُوبُهُمْ }
💚القلب الوجل: و آن قلبي است که از ياد خدا مي لرزد که مبادا عمل وي به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نيابد .{ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ }
💙القلب التقي: و آن قلبي است که به احکام خدا احترام مي گذارد .{ ذَلِکَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }
❤️القلب المهدي: و آن قلبي است که تسليم امر خدا و راضي به قضا و قدر پروردگار است .{ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ }
💜القلب المطمئن: و آن قلبي است که با ياد خدا و توحيدش آرام مي گيرد .{ وتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّه }
💛القلب الحي: و آن قلب زنده اي است که از شنيدن داستان هاي امت هاي گذشته که با گناه و طغيان هلاک شدند پند و اندرز مي گيرد .{ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ }
💚القلب المريض: و آن قلبي است که دچار بيماري شک و نفاق شده و مبتلا شده به فسق و فجور و شهوت هاي حرام .
{ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ }
💙القلب الأعمى: و آن دل کوري است که حق را نمي بيند و در نتيجه پند و اندرز نمي گيرد .
{ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ }
❤️القلب اللاهي: و آن دلي است که از قرآن غافل و مشغول لهو و لعب و شهوت هاي دنياست .
{ لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ }
💛القلب الآثم: و آن دلي است که گواهي حق را کتمان مي کند و مي پوشاند .
{ وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ }
💚القلب المتکبر: و آن دل مغرور و متکبري است که از توحيد و طاعت خداوند رويگردان است ، زورگو و جبار است به خاطر ظلم و طغيان .
{ قلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ }
💜القلب الغليظ: و آن دلي است که عطوفت و رحمت و رأفت از آن برداشته شده .
{ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ }
💙القلب المختوم: و آن قلبي است که هدايت را نمي شنود و تعقل نمي کند .
{ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ }
❤️القلب القاسي: و آن دلي است که به عقيده و ايمان نرم نمي شود و وعظ و ارشاد در آن تأثيري ندارد و از ياد خداوند رويگردان است .
{ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً }
💛القلب الغافل: و آن قلبي است که مانع ذکر و ياد پروردگار است و هوا و هوسش را بر طاعت حق تعالي ترجيح مي دهد .
{ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا }
💚الَقلب الأغلف: و آن دلي است که پوشيده شده است به طوري که اقوال و فرمايشات رسول اکرم صلى الله عليه و آله در آن نفوذ و رسوخ نمي کند .
{ وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ }
💜القلب الزائغ: و آن قلبي است که از حق و حقيقت اعراض مي کند .
{ فأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ }
💙القلب المريب: و آن قلبي است که در شک و شکوک متحير و سرگردان است .
{ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ }
🙌اللهم إجعل قلوبنا من القلوب السليمة المطمئنة البيضاء.. وثبتنا على الهدى والايمان
...................
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِین
@telaavat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✨﷽✨
💠 برکت بردن نام خدا
پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله :
❶←خداوند می فرماید: « هرگاه بنده بگويد
بسم اللّه الرحمن الرحيم، خداى متعال می گويد:
بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه
كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال،
بركت دهم».
❷←دعايى كه با بسم اللّه الرحمن الرحيم شروع
شود، رد نمى شود.
❸←اگـر بنـده اى... در ابتداى وضويش، بسم اللّه
الرحمن الرحيم بگويد همه اعضايش از گناهان
پاك می شود.
❹←هر گاه بنده اى هنگام خوابش، بسم اللّه
الرحمن الرحيم بگويد، خداوند به فرشتگان
مى گويد: به تعداد نفس هايش تا صبح برايش
حسنه بنويسيد.
📚 امالی(صدوق) ص۱۷۷۴
📚بحار الانوار(ط-بیروت) ج۸۹ ، ص۲۵۸
@telaavat
🌸کلام امیر
🌼 وَ اكْظِمِ الْغَيْظَ وَ تَجَاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدَرَةِ وَ احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ اصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ تَكُنْ لَكَ الْعَاقِبَةُ وَ اسْتَصْلِحْ كُلَّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَيْكَ وَ لَا تُضَيِّعَنَّ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَكَ وَ لْيُرَ عَلَيْكَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَيْكَ
💠 اخلاق كارگزاران حكومتی :
خشم را فرونشان، و به هنگام قدرت ببخش، و به هنگام خشم فروتن باش، و در حكومت مدارا كن تا آینده خوبی داشته باشی، نعمت هایی كه خدا به تو بخشیده نیكو دار، و نعمتهایی كه در اختیار داری تباه مكن، و چنان باش كه خدا آثار نعمتهای خود را در تو آشكارا بنگرد.
📚نهج البلاغه،نامه69
@telaavat
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 249
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بلم ما هم بعد از چهار پنج دور چرخیدن بالاخره رام شده بود و همه سعی ما این بود تیراندازی کنیم تا دو نفر دیگر با تمام قدرت به طرف ساحل پارو بزنند. به زودی به سیم خاردارها رسیدیم اما در آن قسمت سیم خاردار بریده نشده بود و بلم گیر کرد و متوقف شد. حالا دیگر فاصله ما با ساحل دو متر بود که سیم خاردارها آن را فرش کرده بودند. میله هایی که برای نصب سیم خاردار داخل آب کاشته شده بودند حدود نیم متر بالاتر از سطح آب بودند. از بلم داخل آب و روی سیم خاردارها پریدیم. آنجا متوجه مین هایی شدم که خوشبختانه به جز یکی دو مورد بقیه عمل نکردند. همه فکر و ذکر ما در آن حال، عبور از سیم خاردارها و بالا کشیدن از سده بود. بی اعتنا به سیمهای خاردار که به هر جا میخورد، میدرید و پاره میکرد، بالا کشیدیم. درگیری شدید بود و از آنجا که فاصله ما نزدیک بود عراقیها نتوانستند از بعضی سلاحهایشان استفاده کنند.
بالای سده درگیری تمام عیاری شروع شد. همه سعی ما، گرفتن جای پا و پاکسازی سریع سده بود. میخواستیم از مهمترین برگ برنده مان که غافلگیری دشمن بود، نهایت استفاده را بکنیم چون می دانستیم سنگرهای پشتیبانی دشمن پشت سده مهیا هستند و اگر فرصت پیدا کنند وارد عمل میشوند. از سوی دیگر فاصلۀ بین سده و قرارگاه حدود پانصد متر بود و نیروی بیشتری در قرارگاه متمرکز بود. دشمن حدود دویست تانک هم در آن قسمت داشت که طبعاً ما نمی خواستیم آنها وارد عمل شوند بنابراین، همۀ تلاشمان این بود قبل از اینکه آنها خود را جمع وجور کرده و وارد کار شوند منطقه را پاکسازی کنیم. علاوه بر این می دانستیم نیروهای خودی با قایق های تندروی کوثر و عاشورا با موتور خاموش و پاروزنان به نزدیکی کمینگاه های دشمن رسیده و آنجا منتظرند تا بلافاصله بعد از آغاز درگیری ما، آنها هم وارد عمل شوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 250
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کار به جایی رسیده بود که منطقه از سروصدای غرش توپها و گلوله ها و صدای قایقهای موتوری میلرزید. در همان گیرودار از بالای سده به سمت هور برگشتم، به مسیری که شب قبل آن را طی کرده بودیم. هور در نقاط متعددی غرق در دود و آتش بود. فکر کردم قایقها با کمینها درگیر شده اند. برای لحظاتی از دود و انفجار و سروصدای اطرافم بریده و به درگیری قایقهای تندرو و کمین ها معطوف شده بودم که ناگهان به خودم نهیب زدم: پسر! اول اینجا رو درست و حسابی تصرف کنید بعد.
درگیری شدید بود اما برای ما که عظمت و مخاطره چندین کیلومتری عبور از دل دشمن با بلم را از سر گذرانده بودیم حالا درگیری با دشمن روی خاک سخت، آسان میبود و بچه ها با دل و جرئت مضاعفی درگیر میشدند. یکی از دوشکاها که مقاومت زیادی داشت زمین گیرمان کرده بود، بچه ها می گفتند از دور امکان ندارد ساکتش کرد باید نزدیکتر برویم و با نارنجک کارش را بسازیم. بلافاصله دو سه نفر به سرعت خود را به آن سمت رساندند و با پرتاب نارنجک مسئله حل شد. فکر میکردم وقتش رسیده به سمت جاده قرارگاه بروم. رو به همان سمت بودم که مصطفی پیشقدم را دیدم. مرا که دید گفت: «آقا سید! بچه های لشکر نجف از آب بیرون اومدن ولی اونجا درگیرن، نتونستن بالا بکشن هر چه زودتر با یه عده نیرو برین کمک اونا!» در سمتی که آقا مصطفی میگفت ساختمان دو طبقه ای وجود داشت که به شدت مقاومت میکرد و مانع پیشرَوی و گسترش بچه ها شده بود اما من به مأموریت خودم چسیبده بودم.
ـ اما آقا مصطفی من میرم اونطرف...
....ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران
🌍🖼امروز دوشنبه20خرداد 1398
🌞 اذان صبح: 04:00
☀️ طلوع آفتاب: 05:48
🌝 اذان ظهر: 13:03
🌖 اذان مغرب: 20:38
🌑 غروب آفتاب: 20:19
🌓 نیمه شب شرعی00:10
👇👇👇
✅ @telaavat
#تفسیر_المیزان
✨سوره قصص آیه۷۶✨
إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى عَلَیْهِمْ وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لاتَفْرَحْ إِنَّ اللّه لایُحِبُّ الْفَرِحِینَ
🌹
قارون از قوم موسى بود، اما بر آنان ستم کرد; ما آن قدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهاى آن براى یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامى را که قومش به او گفتند: «این همه شادى مغرورانه مکن، که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمى دارد.
✍️🍃
اشاره اى لطيف به كثرت فراوان ثروت قارون
📚
در مجمع البيان گفته : كلمه (بغى ) به معناى برترى طلبى بدون حق است و نيز گفته : كلمه (مفاتح ) جمع مفتح است، همچنان كه كلمه (مفاتيح ) جمع مفتاح است، و معناى هر دو يكى است، و آن عبارت است از هر چيزى كه قفلها را باز مى كند، و نيز گفته : (ناء بحمله ينوء نوءا، معنايش اين است كه كسى بارش را با اينكه برايش سنگين بود از زمين بلند كرد) ديگران گفته اند: (ناء به الحمل ) معنايش اين است كه : بار او از شدت سنگينى كمرش را خوابانيد. و اين معنا با آيه شريفه موافق تر است.
و نيز در مجمع البيان گفته : (كلمه (عصبه ) به معناى جماعتى بهم پيوسته است، ولى در عدد آن اختلاف است، بعضى گفته اند: (عصبه ) ما بين ده نفر تا پانزده نفر را گويند نقل از مجاهد. و بعضى ديگر گفته اند: ما بين ده تا چهل را (عصبه ) گويند نقل از قتاده -. و بعضى ديگر گفته اند: (عصبه ) به معناى چهل نفر است. - نقل از ابى صالح -. بعضى ديگر گفته اند ما بين سه تا ده نفر است - نقل از ابن عباس -. و بعضى ديگر گفته اند: به معناى جماعتى است كه به يكديگر تعصب بورزند.و ليكن كلام برادران يوسف كه به پدر گفتند: (و نحن عصبه - ما عصبه هستيم ) غير از دو قول اخير را تضعيف مى كند، چون برادران او آن روز نه نفر بودند.و به هر حال معناى آيه اين است كه : قارون از بنى اسرائيل بود، و در مقام اين برآمد كه بدون حق بر بنى اسرائيل تجاوز كند، و ما از گنجينه ها آن قدر به او داديم كه حمل كليدهاى آنها جماعتى نيرومند را خسته مى كرد. بعضى از مفسرين گفته اند: (مراد از مفاتيح كليد گنجينه ها نيست، بلكه خود گنجينه ها است ). و ليكن درست نيست.
👇👇👇
✅ @telaavat
💠🍃 نماز صبح 🍃💠
🍂 مردی به خدمت امام صادق(ع) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام.
امام صادق(ع) فرمود :خدا می بخشد
آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است.
امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد.
🍃آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است.
امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟
وآن شخص به شرح ماجرا پرداخت.
🍂پس از اتمام سخن، امام صادق(ع) رو بہ آن مرد کرد و فرمود: خدا مےبخشد ، من ترسیدم که «نماز صبح» را قضا کرده باشی.
★ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ★
🍂از امام صادق(ع) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی مےکنند رزق و روزیشان تنگ است؟
فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.
🌸✨مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید:
اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش (نابود) خواهد شد. فرزندم تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن.»
★ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ★
💠برای این که جهت اقامه نماز صبح خواب نمانیم، قبل از خوابیدن آخرین آیه سوره کهف را بخوانیم:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحدا
1⃣✨قصد و اراده بیدار شدن
2⃣✨خوابیدن با وضو
3⃣✨خواندن اذکاری قبل از خواب
4⃣✨پرهیز از غذای سنگین در شب
5⃣✨اجتناب از شب بیداری های بیهوده
6⃣✨پرهیز از گناه در طول روز جهت بیداری درشب
7⃣✨قرار با دوستان برای بیدار کردن همدیگر
8⃣✨استفاده از زنگ ساعت و موبایل و قرار دادن آن دور از بستر
📚حلیه المتقین
🆔 @telaavat
👆👆👆
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 251
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ کجا؟!
ـ قرارگاه!
ـ با کی؟
ـ والله فعلاً کسی نیست. خودم تنها دارم میرم!
ـ آقا سید! فعلاً قرارگاه رو ولش کن. اول این خط باید پاکسازی بشه برای قرارگاه از عقب نیرو میاد!
برگشتم و به سمتی که آقا مصطفی میگفت رفتم. آنجا منطقه ای که ما باید آن را پاکسازی میکردیم حدود پانصد متر بود، به سرعت در خط دویده و داخل سنگرهای دشمن نارنجک پرتاب میکردیم. میخواستیم بچه ها زمانی که با قایقها به سده میرسند، بتوانند به سرعت بالا بیایند و عملیات را ادامه دهند. حدود نیم ساعت بعد از آغاز درگیری، قایقها از هر طرف به سینه ساحل چسبیدند. نیروها با گذر از سیم های خاردار بالا می کشیدند. از آنطرف برای خط دوم دشمن ـ همان نیروهای پشتیبانی و نیروهای داخل قرارگاه ـ مسجل شده بود که خط اولشان شکسته و شاید متوجه رسیدن نیروهای کمکی ما هم شده بودند، بنابراین آتش شدیدی از قرارگاه به سوی ما باریدن گرفت. آتش پرحجمی بود و به سختی میشد با سلاحهایی که در دست داشتیم کاری از پیش برد.
در همان لحظات، دولولی که پایین جاده به سمت آب نشانه رفته بود، چشمم را گرفت. بدون معطلی به طرفش رفتم. سالم بود و جعبه مهماتش هم مهیا. اگر میشد آن را بالای جاده کشید و سرش را به سمت قرارگاه برگرداند، چه میشد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 252
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در عرض چند ثانیه دو نفر از بچه ها به طرفم آمدند. همیشه در عملیاتها لحظاتی بود که هر کس هر کاری از دستش برمی آمد انجام میداد و مهم نبود طرف دیگرش که باشد. آنجا هم سه نفری میخواستیم دولول را حدود دو سه متر بالا بکشیم و روی جاده مستقر کنیم. «یا علی» گفتیم و بالا کشیدیم. نمیدانم چطور با نیروی ما سه نفر که ساعتها بلم رانده، درگیر شده و خسته بودیم، آن کار سنگین ممکن شد. سر دولول را به سمت قرارگاه برگرداندیم و آماده شلیک شدیم اما جایی که ایستاده بودیم جای بدی بود؛ وسط جاده بدون هیچ مانع و سنگری. تقریباً در مسیر همه گلوله هایی بودیم که از قرارگاه شلیک میشد. من اصلاً به فکر این چیزها نبودم. واقعاً برایم سخت ترین قسمت عملیات زمان حرکت تا رسیدن به خط و بالا آمدن از سده بود و حالا دیگر هر کار سختی برایم ساده بود. خودم نشستم پشت دولول و با اولین رگبار، خاکریز جلوی قرارگاه را هدف گرفتم. روبه روی آن رگبار یک نفر هم نمیتوانست سرش را بلند کند. آتش دولول مانع بزرگی در مقابل تیراندازی نیروهای قرارگاه شد؛ با تیرهای خودشان میزدمشان و شور عجیبی داشتم. با هر رگبار دولول به طور محسوسی تیراندازی آنها فروکش میکرد. در همان لحظات، نیروهای گردانهای دیگر که از راه رسیده بودند قصد حرکت به سمت قرارگاه را داشتند. با اعتماد گفتم: «برید جلو!»
ـ میزنن!
دوباره گفتم: «نترسید! من از اینجا میزنمشون! فقط نیمخیز برید که تیرهای دولول شما رو نگیره...» آنها حرکت کردند و من همچنان قرارگاه را زیر گلوله های دولول گرفتم.
....ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
🌹دستورالعمل شیخ حسنعلی نخودکی🌹
آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی فرمود:
می خواین یه چیزی بهتون یاد بدم که قدرتش از علم کیمیا هم بالاتر باشد.
بعد از هر نماز پنج کار را انجام بدید، رزق و روزی شما زیاد میشه و به درجات معنوی خوبی دست پیدا می کنید.
1⃣👈🏻 تسبیحات حضرت زهرا ( سلام الله علیها)
2⃣👈🏻 آیت الکرسی تا و هو العلی العظیم.
3⃣👈🏻 سه تا قل هو الله.
4⃣👈🏻 سه تا صلوات.
5⃣👈🏻 آخر آیه 2 سوره طلاق از من یتق الله و آیه 3 .👇
🌺 وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکِّلْ عَلَی الله فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرا. 🌺 3 مرتبه
🌹شیخ حسنعلی نخودکی فرمود:
من هرچه دارم از عمل کردن به این 5 مورد بعد از هر نماز دارم.
📚حلیه المتقین
@telaavat
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
1_36901980.mp3
7.86M
🔷سه شنبه های مهدوی
#یا_اباصالح
🍃چه شود که پاگذاری
به رواق دیدگانم
منم آنکه انتظارت
زده شعله ها به جانم❤️
🎤 با صدای برادر علی فانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@telaavat
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 253
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به زودی بچه ها فاصله حدود پانصد متری تا قرارگاه را طی کردند و وارد قرارگاه شدند. گاهی که صدای صفیر گلوله ها را از نزدیکی ام می شنیدم، فکر میکردم: «اونا نمیتونن بزنن یا قرار نیس گلوله هاشون به من بخوره؟!»
از برکت وجود آن دولول در آن منطقه حال خوشی پیدا کرده بودم. دقایقی بعد عراق یک تیپ نیروی کمکی آماده از سمت دجله وارد منطقه کرد. نیروهای تیپ با ماشین حرکت میکردند و حدود هفتصد متر با ما فاصله داشتند. سالم رسیدن آنها کار ما را سخت میکرد. این بار به کمک بچه ها، دولول را به آن سمت برگرداندیم. به اندازه کافی مهمات داشتیم و خدا میداند با شلیک دولول چه آتشی از کامیونها برخاست! دولول نسبت به ستون ماشینها موقعیتی داشت که تیرها نقطۀ آزاد داشتند و همه ماشینها را میگرفتند. من فقط تیراندازی میکردم و اصلاً در آن سیاهی شب و میان آن دود و غبار نمیدیدم جلو چه خبر است. فقط متوجه بودم آن تیپ میخواهد وارد منطقۀ لشکر نجف بشود و حالا انفجار متوالی و آتش بود که از آنجا به آسمان برمی خاست. اتفاقاً در آن منطقه تعدادی تانک هم مقاومت میکردند و بچه های نجف میخواستند با عبور از منطقه، تانکها را منهدم کنند. در آن اوضاع و احوال آتش گرفتن پی در پی ماشینهایی که به آن سمت میآمدند، روحیه ها را عالی میکرد. به نظر میرسید در کامیونها کنار نیروها مهمات هم گذاشته شده بود چون آتشبازی عجیبی به راه افتاده بود. انهدام ماشینهای جلویی راه ماشینهای عقبی را می بست و در آن شرایط هدف ما تأمین میشد؛
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 254
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمان برای دشمن از دست میرفت و ما میتوانستیم به سرعت با پاکسازی منطقه پیشرَوی کرده و به دجله برسیم. قرارگاه با رسیدن نیروهای ما خاموش شده بود و حتی عده ای از نیروها به پشت قرارگاه رفته و به دجله رسیده بودند. ساعت حدود سه نیمه شب بود و من هنوز روی آن دولول در جاده بودم که واقعاً وجودش در آن شرایط تفکربرانگیز بود. به هر حال کار تیپ کمکی عراقیها هم تمام شده به نظر میرسید و آنها بدون اینکه کاری بکنند از بین رفته بودند. طبیعی بود که دشمن به فکر استفاده از نیروهای کمکی اش ـ که در کنار دجله مستقر بودند ـ بیفتد. نزدیک قرارگاه هم حدود بیست تا بیست و پنج توپ فرانسوی مستقر بود که از آنجا جاده های ما را زیر آتش می گرفتند.
نزدیک صبح درگیریهای منطقه ای تمام شده بود. تعدادی از تانکها منهدم شده و تعدادی که عقب تر بودند، هنوز مقاومت میکردند. بچه ها به طرف منطقه تانکها حرکت میکردند. در گرگ و میش صبح بود که به طرف قرارگاه حرکت کردم. خبر داشتم شب بچه ها وارد قرارگاه شده و بعد از پاکسازی به سمت رود دجله ـ که پشت قرارگاه جاری بود ـ پیش رفته اند بنابراین، آسوده تر حرکت میکردم. ابتدا وارد سنگر فرماندهی شدم، ساختمانی به ابعاد حدود هفت متر در نه متر که با مبلمان، تلویزیون رنگی و امکانات فراوان بیشتر به سالن پذیرایی یک خانه شبیه بود تا سنگری در خط نبرد. فقط نقشه هایی که روی دیوار نصب شده بود ذهن را به حال و هوای جنگ سوق میداد. قسمت مخابرات قرارگاه هم دیدنی بود؛ سنگری به طول بیش از بیست متر که با دستگاههای مجهز مخابراتی شبیه قسمت کنترل یک کارخانه بزرگ بود.
....ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران
🌍🖼️امروز چهارشنبه22خرداد 1398
🌞 اذان صبح: 04:00
☀️ طلوع آفتاب: 05:48
🌝 اذان ظهر: 13:04
🌑 غروب آفتاب: 20:20
🌖 اذان مغرب: 20:40
🌓 نیمه شب شرعی00:10
✅ @telaavat
😍#تفسیر_نور😍
🍃 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🍃
❤️ بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ ❤️
وَجَآءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُواْ الْمُرْسَلِينَ(20)
اتَّبِعُواْ مَن لَّا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَهُم مُّهْتَدُونَ (21)
📖 جزء 22 سوره یس
🌹ترجمه 🌹
🏡و از دورترین منطقه شهر، مردى با شتاب آمد (و) گفت: اى قوم من! از این انبیا پیروى كنید.
🏡از كسانى كه پاداشى درخواست نمىكنند و خود هدایت یافتهاند پیروى كنید.
📡پيام ها 📡
1️⃣ دور بودن از شهر، نشانه دورى از فرهنگ نیست. «و جاءَ من أقصا المدینه رجل»
2️⃣ حمایت از حقّ، مرز و منطقه ندارد. «جاء من أقصا المدینه رجل»
3️⃣ گاهى یك تنه باید حركت كرد و فریاد كشید. «جاء من أقصا المدینه رجل» حضرت علىعلیه السلام مىفرماید: در راه حقّ از اندك بودن پیروان نهراسید.
4️⃣ براى حمایت از حقّ، مسافت طولانى نباید مانع باشد. «أقصا المدینة»
5️⃣ طرفدارى از حقّ، انگیزه و سوز لازم دارد نه نشان و عنوان. «رجلٌ»
6️⃣ حمایت از حقّ، باید با شدّت، سرعت، منطق و عاطفه همراه باشد. «یسعى - یا قوم - هم مهتدون»
7️⃣ شكستن سكوت و فریاد زدن در محیطهاى انحرافى، براى حمایت از رهبرى حقّ مورد ستایش خداوند است. «قال یا قوم»
8️⃣ اخلاص در تبلیغ، شرط جذب مردم است. «اتّبعوا من لا یسئلكم أجراً» منادیان حقّ نباید از مردم مزدى بخواهند.
9️⃣ هادیان باید خود مهتدى باشند. «اتّبعوا... مهتدون»
👇👇👇
✅ @telaavat
#یادی_از_شهدا
🔸 شستن استکان های روضه
هر سال ایام فاطمیه یک ماه در مسجد ما روضه حضرت زهرا (س) برپا می شود که به خاطر دوری راه من نمی توانستم به مجلس روضه بروم، یک روز سر راه از حامد خواستم مرا به مسجد ببرد که حداقل یک روز را پای روضه بنشینم، وقتی رسیدیم روضه تمام شد و خانم ها از مسجد پراکنده شده بودند، به حامد گفتم اشکالی ندارد، حداقل داخل می رویم و برای جمع و جور کردن و تمیز کردن مسجد کمک می کنیم، وقتی می خواستیم داخل شویم به من گفت: مادر جان من یک نیتی کردم شما بروید و استکان های چای روضه را بشویید، حامد به من نگفت نیتش چیست!
اما من به همان نیت استکان ها را شستم، دو سه روز پس از آن به سوریه رفت و خبر مجروحیت و بعد خبر
شهادتش را برایمان آوردند، شک ندارم که آن روز نیتش شهادت بود.
🌷شهید حامد جوانی🌷
راوی: مادر بزرگوار شهید
✅ @telaavat