eitaa logo
کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم
17.7هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
46 فایل
کانال رسمی و اطلاع رسانی سازمان دارالقرآن الکریم پایگاه اطلاع رسانی: www.telavat.ir شماره تماس سازمان: ۰۲۱۶۶۹۵۶۱۱۰ آدرس: تهران.خیابان حافظ.پایین تر از طالقانی.خیابان رشت.شماره ۳۹
مشاهده در ایتا
دانلود
┅═══🍃✼💠✼🍃═══┅ ⏮سوره انعام آيه 15 (بسم الله الرحمن الرحیم) ⤵️قُلْ إِنِّى أَخَافُ إنْ عَصَيْتُ رَبِّى عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ‏ ترجمه 🔻 ⤵️بگو: همانا اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روزى بزرگ بیمناكم. ┅═══🍃✼💠✼🍃═══┅ نکته ها🔻تفسیرنور☀️ ⤵️خوف و ترس دو گونه است: الف:🔻 ناپسند، مثل ترس از جهاد. ب: 🔻پسندیده، مانند خوف از عذاب الهى. ┅═══🍃✼💠✼🍃═══┅ پيام ها ⚡📬 1- قانون الهى براى همه یكسان است، پیامبر خدا هم اگر معصیت كند، باید از گرفتارى آن بترسد. «أخاف اِن عَصیتُ ربّى» 2- ترس اولیاى خدا، از قهر الهى است، نه از طاغوت‏ها و مردم. «أخاف... ربّى» 3- توجّه به ربوبیّت خداوند، مقتضى پرهیز از معصیت اوست. «ان عصیت ربّى» 4- ترس از كیفر، از عوامل بازدارنده از انحراف و خطاست. «أخاف ان عصیت ربّى عذاب یوم عظیم» 5 - اظهار ترس رسول خدا از قیامت، نقش سازنده براى دیگران دارد. «قل انّى أخاف... عذاب یوم عظیم» 6- در برابر تطمیع و وعده‏‌هاى دیگران، از اهرم حساب قیامت استفاده كنید. (با توجّه به شأن نزول آیه‏‌ى قبل كه پیشنهاد كردند ما تو را بى‏ نیاز مى‏ كنیم، تو از تبلیغ دست بردار، پیامبر مى‏ فرماید: من از قیامت مى‏ ترسم.) «انّى اخاف... عذاب یوم عظیم» @telaavat 👆👆👆
👌اندکی تامل کسی که جلوی مغازه اش سبد پلاستیکی و آجر ميگذارد که بقیه پارک نکنند، نباید اعتراض كند كه چرا در لواسان كسانى که زورشان بیشتر است، زمین خواری میکنند! 👨‍💼کارمندی که به ارباب رجوع میگوید امروز برو فردا بیا، نباید شاکی باشد چرا حقوقش دو هفته دیر شد! 🚕 راننده تاکسی ای که هیچوقت پول خرد ندارد، و از صبح بد اخلاق است، نباید شاکی بشود چرا کارمند فلان اداره کارش را درست انجام نمیدهد! 🔧مکانیکی که قطعه تعمیری را تعویض میکند، نباید شاکی باشد که چرا ارتوپد به جای فیزیوتراپی، جراحی تجویز می کند. 🗄🗄کابینت سازی که سه ماه دیرتر کارش را تحویل می دهد نباید شاکی باشد که چرا ایران خودرو و سایپا ماشینی را که باید عید تحویل می گرفته هنوز تحویل نداده اند! 💉وقتي براي هركاري دنبال يك آشنا ميگرديم كه كارمان با يك تلفن انجام شود، نبايد شاكي شويم كه در مطب دكتر يك نفر بدون نوبت ميرود داخل. 💶كسي كه براي فرار از ماليات مشاور ميگيرد و به هر راهي ميزند كه حق بيت المال را ندهد، نبايد به مفسد اقتصادي بگويد دزد. ✖️ما همه شبیه هم هستیم، چون عملكردهايمان یکی ست، فقط مقیاس اشتباهاتمان کوچیک تر از آنهاست چون قدرتمان کمتر است. 🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @telaavat
🇮🇷بیانیه سازمان دارالقرآن الکریم به مناسبت سالروز ۱۳ آبان 👇👇👇👇👇 http://telavat.com/fa/node/63871
🌸کلام امیر 🔴نشانه هاى ظالم ✨ لِلظَّالِمِ مِنَ الرِّجَالِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ وَ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ وَ يُظَاهِرُ الْقَوْمَ الظَّلَمَةَ 💠مردم ستمكار را سه نشان است: 🔅با سركشی به مافوق خود ستم روا دارد 🔅و به زیردستان خود با زور و چیرگی ستم می كند 🔅و ستمكاران را یاری می دهد. 📚نهج البلاغه.حکمت ۳۵۰ 🔷 @telaavat
الشيخ%20عبدالباسط%20عبدالصمد%20ت.mp3
9.79M
🔊 محزون ترین و سوزناک ترین تلاوت عمر استاد عبدالباسط که در شهر بغداد کشور عراق سال 1956 میلادی اجرا شده! 🌟 آیاتی از سوره مبارکه الرحمن #تلاوت_قرآن #عبدالباسط ⭐️💫⭐️💫⭐️💫⭐️💫⭐️💫⭐️💫 ✅ @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 537 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پاسبان وضع مرا که دید، دستم را دور گردنش انداخت و کمکم کرد از خیابان بگذرم. یک تاکسی هم گرفت و من با مصیبت نشستم تا به خانه مان بروم. در خانه هم مشکل نه تنها حل نشد بلکه بدتر شد. درد مرا میکشت. حاج خانم حال و روزم را که دید ماشین گرفت و مرا به اورژانس بیمارستان امام رساند. دکتر بالای سرم آمد و معاینه کرد و گفت باید عمل شود. یاد حرف دکتر پشت در اتاق عمل می افتادم که وقتی پرسیدم این همه خونی که به من میزنند جای خونی را که از بدنم رفته میگیرد، گفته بود: «معمولاً دو سه ماه طول میکشد تا خون از دست رفته جبران شود.» چشم هایم سیاهی میرفت و پایم انگار آتش گرفته بود. من که از آه و ناله خوشم نمی آمد کم مانده بود از شدت درد هوار بکشم. کاسۀ زانویم ورم کرده و کبود شده بود. نگو ترکشی که از مهر ماه سال 1361 آنجا بود حالا می خواهد با ما تسویه کند! مرا به اتاق عمل بردند و جراح هم از آنطرف آمد. دکتر واردی بود. با دیدن عکسها و حال و روز من فهمید چه اتفاقی افتاده. یک آمپول بزرگ برداشت و آن را درست به محلی که درد میکرد، وارد کرد. دردم آنقدر زیاد بود که درد سوزن را نفهمیدم. دکتر شروع کرد به کشیدن خونابه ای چرکی از زانویم. دو بار سرنگ را پر کرد و هر بار احساس راحتی میکردم. بعد هم که بیهوشی و اتاق عمل... آن ترکش و عفونت از زانویم خارج شد. وقتی داشتم به هوش می آمدم مثل همیشه ساکت بودم. در طول روزهایی که در بیمارستانها میگذراندم، دیده بودم مجروحان وقتی به هوش می آیند حرفهای بیربط میزنند و بقیه هم می خندند. بنابراین، خودم را عادت داده بودم تا وقتی هشیار نشده ام هیچ حرفی نزنم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 538 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ معمولاً همه از حالم تعجب میکردند. تا سالهای آخر جنگ همین قضیه بود. طوری که به من میگفتند تو چطور وقتی به هوش می آیی حواست جمع است. میگفتم آخه اینکه بار اول من نیست، بار بیست و چندمه میرم اتاق عمل! آن روزها که به خاطر عمل زانو بستری بودم وضع بیمارستان بد بود. غذایی که میدادند بدتر از غذای جبهه بود. مثلاً برای صبحانه کمی نان و پنیر. ناهار نان و سیب زمینی و برای شام آش میدادند. وقتی وضع غذا را دیدم به خانواده سپردم برایم از خانه غذا بیاورند. معمولاً آبگوشت یا چلوکباب درست میکردند و می آوردند. نوشابه هم کنارش بود و به خودم میرسیدم. خوشبختانه زخمم هم طوری نبود که رژیم خاصی داشته باشم. سه چهار روز گذشت و لب به غذای بیمارستان نزده بودم. یک روز گفتند رئیس بیمارستان عوض شده و رئیس جدید صبح برای بازدید می آید. به اتاق ما که رسید در ظرفهای پلاستیکی نان و کمی پنیر جلوی مریضها گذاشته بودند و یک چای با دو قند. نگاهی کرد و گفت: «اینجا وضع غذا چطوره؟» گفتیم: «خودتان که میبینید.» عصبانی شد. دست برد و ظرف غذا را پرت کرد و داد و بیداد راه انداخت. ظرف دو دقیقه کادر بیمارستان آنجا جمع شدند. رئیس جدید میگفت: «اینا چیه به این مجروحا میدید! اینا که اسیر نیستند، جانبازند، رزمنده اند. اومدن اینجا که خوب بشن تقویت بشن... اینارو به مشمول هم بدی نمیخوره و...» ظهر ورق برگشت. در بشقاب چینی برنج با کره و کباب یا مرغ با نوشیدنی به مریضها داده شد. طوری که آدم دلش نمیخواست از بیمارستان مرخص شود! همه رئیس جدید را دعا میکردند. 👇👇👇 ✅ @telaavat
﷽ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 🖼️امروز دوشنبه 13 آبان‌ماه 1398 🌞 اذان صبح: 05:04 ☀️ طلوع آفتاب:06:29 🌝 اذان ظهر: 11:48 🌑 غروب آفتاب: 17:07 🌖 اذان مغرب: 17:25 🌓 نیمه شب شرعی23:05 @telaavat
💠 3 نوامبر روزجهانی زنان خانه دار ☘پيامبر خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله: هرزنى كه درخانه شوهر خود به قصد مرتّب كردن آن، چيزى را جابه جا كند خداوند به او نظرافكند 📚ميزان الحكمه ج5 ص 100 🆔 @telaavat
┅═══🍃✼🦋✼🍃═══┅ البیان ⏪سوره انعام آيه 16 (بسم الله الرحمن الرحیم) ⤵️مَن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ ترجمه🔻 ⤵️در آن روز، از هر كس عذاب الهى برداشته شود، قطعاً مشمول رحمت الهى شده و این است رستگارى آشكار. ┅═══🍃✼🦋✼🍃═══┅ نکته ها🔻تفسیرنور☀️ ⤵️رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: سوگند به خدایى كه جانم در دست اوست، هیچ كس در قیامت با عمل خود به بهشت نمى‏ رود. پرسیدند: حتّى شما یا رسول اللّه؟ 🔱فرمود: حتّى من، مگر آنكه فضل و رحمت خدا مرا دریابد. سپس دستان مبارك خود را روى سر نهاد واین آیه را تلاوت كرد. 🔱البتّه بدیهى است كه رحمت الهى تنها به اعمال صالح و افراد نیكوكار تعلّق مى‏ گیرد. 📗 تفاسیر مجمع‏ البیان و نورالثقلین. ┅═══🍃✼🦋✼🍃═══┅ پيام ها ⚡📬 1-⚖ خطر، متوجّه همه است و نجات از عذاب الهى، لطف ویژه مى‏طلبد. «من یُصرف... فقد رَحِمَه» 2-🔗تسلیم خدا شدن، زمینه‏ى دریافت رحمت الهى است. «انّى اُمرت ان اكون اوّل مَن اسلم - من یُصرف عنه... فقد رَحِمَه» 3-⚖ تنها رحم الهى قهر او را برمى‏گرداند، قبول اعمال ما و شفاعت اولیاى خدا هم پرتوى از رحمت اوست. «مَن یُصرف... فقد رَحِمَه» @telaavat 👆👆👆
✅داستان کوتاه پند آموز ✍جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد. جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟... زاهد گفت: مال تو کجاست؟ جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم. زاهد گفت: من هم! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸کلام امیر 💠حضرت امام علی (علیه السّلام): «دنیا خانه ی آرزوهایی است که زود نابود می شود، و کوچ کردن از وطن حتمی است. دنیا شیرین و خوش منظر است که به سرعت به سوی خواهانش می رود، و بیننده را می فریبد، سعی کنید با بهترین زاد و توشه از آن کوچ کنید و بیش از کفاف خود از آن نخواهید و بیشتر از آنچه نیاز دارید طلب نکنید.» 📚نهج البلاغه، خطبه ۴۵ 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 ‌‌@telaavat