eitaa logo
🇵🇸 ﴾ᴛᴇʟᴀᴠᴀᴛʙᴀʀᴛᴀʀ | تلاوت بـــࢪتـــࢪ﴿ 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
39 فایل
۞﷽۞ ♡《ٺلاوٺ بــࢪٺــࢪ (گلچین بࢪٺࢪین ھا)》♡ ✅( هࢪگونہ‌ڪپی بࢪداࢪے‌مُجاز) https://daigo.ir/secret/4106515126 ناشناس
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 سلطان محمود غزنوی از هندوستان بر می گشت و جواهراتِ بسیاری آورده بود و در صندوق هایی بر پشت اسب‌ها گذاشته بودند؛ 🔸 در راه در کوه، یک مرتبه پای یکی از این اسب‌ها لغزید و صندوقی که حمل می کرد، افتاد روی زمین و جواهراتش در دامنه کوه پخش شد. 🔹 سلطان امر به یغما و تاراج داد که وزرا و لشگریانش هر که هر چقدر می‌خواهد برود بردارد. خودش از آن جا دور شد که کسی خجالت نکشد؛ همه وزرا و سربازان برای جمع آوری جواهرات رفتند. 🔸 وقتی سلطان محمود دور شد، دید یک نفر پشت سرش دارد می‌آید؛ نگاه کرد دید اَیاز است گفت پس چرا تو نرفتی جواهر جمع کنی؟ 🔹 گفت: قربان از ولیّ نعمت به نعمت پرداختن را ظلم دیدم؛ من شما را می‌خواهم؛ وقتی شما را دارم چه نیازی به جواهرات دارم. 🔸 این مرتبه ی ائمه اطهار علیهم السلام، نسبت به خدای متعال است که از ولیّ نعمتِ خودشان که خداوند متعال است به نعمت هم مشغول نمی‌شوند.‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری. ✅ کانال رسمی 🆔 @telavat_bartar