آخرای شب/یکشنبه
گاهی اوقات اونقدر حرف داری واسه گفتن که نمیتونی انتخاب کنی کدومارو بگی...
تجربه چندروز اخیر خیلی جالب بود
همین بس که متوجه شدم خیلی درگیر شناخت آدمها شدم بهطوری که کلا همهچیز رو از یاد میبرم( خیلی اتفاق بدیِ... کاش زودتر عادتش بپره)
امشب اتفاقی هم افتاد که تلنگر خوبی بود:
خدایا کارهارا به دست ما به اسم دیگران به سرانجام برسان
یاعلی
#خود_سازی
@tele_text
دیشب با جمعی از رفقا رفتیم برای سیاهپوش کردن مسجد
بچهها متفق القول میگفتن امسال عجیب دلتنگ محرم هستن... خیلی بیشتر از سالهای قبل
وقتی برای مدتی چیزی که خیلی بهش علاقه داری رو ازت بگیرن تازه میفهمی قدرشو ندونستی
#محرم
#روزمره_نویسی
@tele_text
اگر انسان نداند به کجا میرود آزاد نیست، حتی اگر برای رسیدن به آن جا تفنگی در دست داشته باشد...
شهید مرتضی آوینی
@tele_text
یکی از جدیترین چالش های موجود در تشکیلات، فقر هدایتگریِ...
فرقه پیجیده و مخفی فراموسون ها، قویترین تشکیلات رو در این زمینه دارند
تشکیلاتی پنهان با قدرت هدایت بسیار بالا
#راهبردی
@tele_text
تقریبا بهخیر گذشت...
امشب جلسهی بسیارخوب، چالشی و طولانی رو سپری کردیم
با خنده شروع شد، بحث و دعوا و الحمدلله پایان هم با شوخ طبعی رفقا همراه بود
از جلسه امشب قطعا بیشتر خواهم گفت
فعلا بسنده کنم به اینکه سعی کردم منصفانه چالش ایجاد کنم، درگیر جو جلسه نشم و مهمتر از همه با محتوای آماده حاضر بشم
هرچند طبق روال متهم شدم به بداخلاقی
#تشکیلات
@tele_text
چند خطی پیرامون واژه "من"
چند شب قبل رفیقی تذکر داد که برادر مواظب باش!
خیلی داری از کلمهی #من توی حرفات استفاده میکنی...
اولش گمان کردم که زیاد جدی نیست
اما این چند روزه که به صحبتهام دقت میکنم متوجه شدم ای دل غافل
هرچند استفاده زیاد از این واژه برایم ناخواسته بوده اما باید رعایت کرد
بیشتر به حرفامون دقت کنیم
از این مدل بیماریها تا دلتون بخواد پیدا میشه...
جرات داشته باشیم حلشون کنیم✌️
#اخلاق
@tele_text
بخشی از گفتوگوی تلفنی امروزم با یکی از رفقای پایتخت نشین:
_فلان رفیقمون از بنیاد منتقل شده سازمان؟؟
+نه داداش
این رفیقتون همه جا نقش داره...
بجز بنیاد و سازمان چنتا سمت دیگ توی نهادهای مختلف هم داره
از جانشینی بگیر تا مشاور!
_خدا خیرش بده
انصافا زحمت کشه
+بلههه
ایشون هم توانمنده هم خیلی باهوشه
_خیلی عالی😕
+ایشون بلده چطور ارتباط بگیره
خیلی زرنگه
_!!
اخوی فهمیدیم بخدااا
حالا هی ما میخوایم فرار کنیم
شما هم وااا بده دیگ
درس: رفقا اصلا مهم نیست کجا باشیم
فقط مهمه چیکار میکنیم✌️
@tele_text
ساعت کمی مانده به ۱۲
به اندازه چند روز کامل خسته شدم
پروژه مشترکی با یکی از مجموعههای خواهران مرکز استان داریم
کاری که شاید توی ۳روز بسته میشد رو تا الان و حدود دو هفتهست ادامه دادند
امروز تلفنی کمی بحث کردیم و نسبت به گزارش ارسال شده ایراد محتوایی و حقوقی داشتیم...
توجه شمارو به اصل کلام این دوستان جلب میکنم:
"ایرادات شما طبیعی نیست ما این متن رو پس از مدتها توسل نوشتیم!"
التماس دعا
@tele_text
پایان مقالهی ۱۶۵ صفحهای که چند روزی برای مطالعهش وقت گذاشتم با تک بیت حضرت حافظ که رضوان خدا بر او
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
@tele_text
در کتابِ آه از یاسین حجازی خواندم
"اهل شام را برای هرکاری انتخاب کردی سپس آنها را به جای اصلی خویش بازگردان زیرا به آنها اعتمادی نیست"
چه با سیاست باید گریست...
#محرم
@tele_text
بعداز مدتها(بخوانید سالها) طرحی از جانب بچه های بالا در جبهه فرهنگی انقلاب بدستم رسید که بینظیر بود
بدون اغراق باید بگم در اوج پختگی، هم از نظر تئوری قابل ستایش بود و هم از حیث عمل
رفقا نقل کردند که به دستور آقا این حرکت شروع شده...
همون ابتدا وقتی در قسمت پیشینه پژوهش سرفصل هارو خوندم متوجه کیفیت کار شدم
هرچند که خیلی سخته از اهالی جبهه انتظار اجرای دقیق داشت اما ما به امید زندهایم✌️
#محله_محوری
بنا به خواهش رفقای پایتخت نشین از نشر طرحنامه معذورم✋
ان شاءالله در جلسات با رفقای تشکیلاتی شرح ماوقع خواهم کرد.
عزاداریهاتون قبول
و التماس دعا
@tele_text
کوتاه اما به یادماندنی...
قبل از نماز فرصتی شد مستند قصهی شب را ببینم
ساختهی عباس امینی از بچه های آبودان
عباس امینی را پیشتر با کارهایش مثل هندی و هرمز، والدراما و اخیرا با کشتارگاه تحسین کرده بودم
انتخاب دقیق سوژه ها و قصه گویی جذاب با رگه های جنوبی
قصهی شب روایتی از ماجرای #سینما_رکس که نمیدانم چرا از آن بیخبر بودم
ساخته سال ۸۷
نخستین بار بود که رکس را فهمیدم
نخستین بار بود برای رکس اشک ریختم آن هم در میان مرور روضه های محرم
و نخستین بار بود بعداز ۲۰سال تاریخچه آبادان را مصور دیدم
دلم برای شهر سوخت...
این ۴۰دقیقه را ببینید به احترام #آبادان و سینما رکسش
#حافظه_تاریخی
@tele_text