هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
بابا؟
هنوزم جنگِ امام حسین با آدم بدا هست؟
پسر/ 5 ساله
@sherokoodaki
#تنهشها_الذئاب_العادیات_و_تختلف_الیها_السباع_الضاریات
گرگ های درنده ای که آن روز تو را دوره کرده بودند
امروز
به جان ما افتاده اند...
@telkalayyam
از زیارت ناحیه ی مقدسه
#هر_چیز_که_در_جستن_آنی_آنی
با کم و زیادش
نصف عمرمونو دنبال عینک و جوراب گشتیم...
#هذا_یوم_الجمعه
@telkalayyam
#و_کیف_اصبر_علی_فراقک
فرق می کند
خیلی فرق می کند...
صدای سوت قطاری که به مشهد می رود
با صدای سوت قطاری که از مشهد برمی گردد...
#هذا_یوم_الجمعه
@telkalayyam
هدایت شده از الرحیل
Lalezary2.mp3
33.92M
#دعای_کمیل
#مرحوم_ایت_الله_لاله_زاری
دهه 30 شمسی
مسجد لاله زار تهران
تلک الایام
#دعای_کمیل #مرحوم_ایت_الله_لاله_زاری دهه 30 شمسی مسجد لاله زار تهران
نوجوانی های من پر از این صدای آسمانی ست.
از مناسک واجب شب های جمعه در خانه ی ما روشن کردن نوار دعای کمیل آیت الله لاله زاری بود و بعد از چند دقیقه گویی خانه، صحرای محشر بود...
این همان صدایی است که پیش از انقلاب در خیابان لاله زار تهران قدم های زیادی را از مسیر گناه منصرف کرده بود و راه تازه ای پیش پایشان گذاشته بود...
@telkalayyam
#عن_فاطمه_الزهرا_علیها_سلام_بنت_رسول_الله
فَقالَ الامینُ جِبْراَّئیلُ
یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکساَّءِ؟
فَقالَ عَزَّوَجَلَّ...
زیر آن عبا کسی بود
که گفتگوی خدا و جبرئیل را می شنید...
@telkalayyam
#بر_ما_چنین_گذشت
گلدان ها
رنج های عمیقی دارند...
چه توی بانک باشند
چه اطراف ضریح...
@telkalayyam
#واسمع_دعائی_اذا_دعوتک
#واسمع_ندائی_اذا_نادیتک
از عذاب های دردناک آن دنیا یکی این است که خدا با تو حرف نزند و نگاهت نکند
(وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ.... آل عمران/77)
و از عذاب های دردناک این دنیا این است که
خدا صدای تو را نشنود...
@telkalayyam
هدایت شده از خبر فوری قم
☑️ایرانیان در سال ۹۹ چه نامهایی را بیشتر برای فرزندان خود انتخاب کردند؟
🔸سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور:
🔸" امیرعلی " و " فاطمه " از پرتکرارترین و فراوانترین نامهایی هستند که ایرانیان در ۱۳۹۹ برای فرزندان خود انتخاب کردند.
☑️بزرگترین کانال خبری استان قم👇
http://eitaa.com/joinchat/1031798786C1a8f8517c9
🌐 DoreshahreQom.Ir
تلک الایام
☑️ایرانیان در سال ۹۹ چه نامهایی را بیشتر برای فرزندان خود انتخاب کردند؟ 🔸سخنگوی سازمان ثبت احوال ک
فرزندم
در روزگار امیرعلی ها
تو غلامعلی باش
@telkalayyam
#چون_پیر_شدی_حافظ...
#بر_ما_چنین_گذشت
باید چگونه به شب رساند
روزی را
که هم روز آمدنت باشد
و هم روز نیامدنت
#نیمه_شعبان
@telkalayyam
#حتی_بیشتر
#بر_ما_چنین_گذشت
من از بورس و این جور چیزها هیچی سرم نمی شود فقط یادم می آید که بچگی ها یک کارتونی نشان می داد که یک گربه و یک روباه داشتند پینوکیو نامی را گول می زدند که اگر سکه هایت را توی زمینی که ما جایش را بلدیم بکاری صبح که بیدار شدی یک درخت سکه از خاک در می آید و باقی ماجرا...
@telkalayyam
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ
برای اینکه خدا صدایت را بشنود
صلوات...
@telkalayyam
جلاء العیون علامه ی مجلسی را باز کرده ام و روایات مختلف نوزدهم تا بیست و یکم ماه مبارک را مرور می کنم....
از داستان اسماعیل بن عبدالله که بعد از کشته شدن عثمان در جستجوی حقیقت از مردم کناره گرفته بود و در ساحل دریا به سر می برد و داستان برخورد او با عابدی که بر روی آب راه می رفت و به او می گوید حقیقت دینت را از وصی محمد صلی الله علیه و آله و سلم بپرس
تا روزی که او وصی پیامبر را پیدا می کند و آن روز همان سحر نوزدهم ماه مبارک سال چهل و یک هجری است
تا داستان افطار امیرالمومنین علیه السلام در خانه ی دخترش و احوال او در آن شب
تا حرکت حضرتشان به سمت مسجد و آن نماز صبح و آن ضربت و...
در پس زمینه ی همه ی این داستان ها و روایات صدایی مثل یک نوار مناجات در اعماق وجودم جریان دارد
عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَهَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاْیّامِ ...
داستان آن خواب را می خوانم که در سحرگاه نوزدهم دید و به پیامبر از امتش گلایه کرد...
نوار رسیده است به
فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ
مولا ابن ملجم را که در مسجد به رو خوابیده است بیدار می کند و به او می گوید این گونه نخواب که این خواب شیطان است. بلکه به پهلوی راست بخواب که خواب مومنان است و به پشت خوابیدن خواب پیغمبران است. در دل خود نیتی داری که نزدیک است از آن نیت آسمان ها از هم بپاشد و زمین دو شقه شود و کوه ها سرنگون شوند...
اگر بخواهی به تو می گویم که در زیر پیراهنت چه داری...
مولا به نماز می ایستد
حالا همه ی اهل خانه زیر عبا جمع شده اند
پیامبر گوشه ی عبا را گرفته است و دست راستش را به آسمان بلند کرده است و اهل بیتش را به خدا نشان می دهد و برایشان دعا می کند
مولا به سجده ی آخر رفته است
حالا جبرئیل هم از جانب خدا برای اهل کسا سلام و پیام اورده است و اجازه می خواهد که همراه اهل خانه به زیر عبا بیاید...
مولا خطاب به برادرش می گوید به من خبر بده که فضیلت جلوس ما در زیر این عبا نزد خداوند چیست...
پیامبر پاسخ می دهد که در هیچ محفلی از محافل اهل زمین نیست که در آن شیعه ای از شیعیان ما و محبی از محبان ما باشد و این داستان را بشنود مگر این که رحمت خدا بر آن جمع نازل شود و ملائکه آن ها را در بر بگیرند
و برایشان استغفار کنند
اگر غمگینی بین آنها باشد خدا غم را از دل او برطرف خواهد کرد و اگر حاجتمندی باشد خدا حاجتش را روا خواهد کرد
مولا دو بار با خوشحالی می گوید
اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ وَرَبِّ الْکَعْبَه
اگر این طور باشد به خدای کعبه قسم ما و شیعیانمان در دنیا و آخرت رستگاریم...
چقدر این جمله آشناست...
مولا هنوز سر از سجده بر نداشته
دست می کشد بر خاک های خون آلود محراب و مشتی خاک روی زخم فرقش می گذارد و این آیه را می خواند
منها خلقناکم
و فیها نعیدکم
و منها نخرجکم تارة اخری...
و می گوید:
بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله
فزت و رب الکعبه...
سحر بیست و یکم است
حبیب بر بالین مولا از او سوال می کند که چه می بینی یا امیرالمومنین؟
مولا می گوید:
حبیب!
ملائکه ی آسمان ها را می بینم و پیامبران را که در کنار هم ایستاده اند و منتظر ملاقات من هستند...
برادرم رسول خدا کنار من نشسته است و می گوید
پیش ما بیا...
چیزی که در پیش رو داری بهتر از چیزی است که در آن هستی...
.
.
.
بین آن فزنا و سعدنا و این فزت و رب الکعبه انگار رشته کوه هایی از غربت و تنهایی حائل شده اند...
قرار بود داستان این خانواده را که می خوانیم غم های دلمان را فراموش کنیم...
ما امتی که تو نفرینشان کردی نیستیم
ما امت حدیث کسا هستیم
امت هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها...
تو به خدای کعبه قسم خوردی که ما که دوست دار شماییم با شما به فوز و سعادت برسیم
امشب شب فزتُ است
و ما داغ پدر دیده ها دلمان خوش است به فازوا و سعدوا ....
@telkalayyam
#فی_سحرة_الیوم_الذی_ضرب_فیه
در سحرگاه روزی که ضربت خورد:
نشسته بودم که خواب چشمانم را ربود
پیامبر را دیدم
گفتم ای رسول خدا
ببین امت تو با من چه کردند...
گفت: نفرینشان کن
گفتم:
ابدلنی الله بهم خیراً منهم و ابدلهم بی شرّا لهم منی
خدا آن ها را از من بگیرد و بهترش را بدهد
و مرا از آنها بگیرد و بدتری را جایگزین کند...
نهج البلاغه/ خطبه ی 70
با خودم می گویم یعنی می شود ما برای تو همان بهتری باشیم که تو از خدا خواسته بودی؟
#خدایا_او_را_از_ما_نگیر...
@telkalayyam
#یا_کریم_الصفح...
امشب
چگونه کتاب تو را روی سر بگذارد
آن که یک عمر
حرف تو را زیر پا گذاشته...
@telkalayyam
#CLOSE_FRIENDS
گاهی برای اینکه با یه نفر دوست نباشی
مجبوری با همه دوست باشی
#او_لعلک_عن_بابک_طردتنی
@telkalayyam
از دیشب روضه ی من شده شیرین زبانی آن پسر بچه که وسط مراسم روضه ی حرم به مادرش گفته بود مامان من چند تا قطره اشک ریختم حالا می شه برم بازی کنم؟
... که ما هم یک عمر نشستیم توی روضه های شما و چند تا قطره اشک ریختیم و رفتیم سراغ بازیمان...
@telkalayyam
#الناس_علی_دین_ملوکهم
دخترک صندلی گذاشته جلوی در آشپزخانه
و نمی گذارد کسی وارد شود
می گوید باید ویزای آشپزخانه داشته باشید...
#بر_ما_چنین_گذشت
#و_لعن_الله_بنی_امیة_قاطبة
@telkalayyam