#هذا_یوم_الجمعه
پدربزرگی داشتم که عاشق بود
می گفت عاشق ها هیچ وقت شب جمعه نمی میرند
چون چشم به راهند...
می گفت عاشق ها غروب جمعه می میرند...
.....................
پدربزرگی داشتم که غروب جمعه مرد...
#آقاجون
#حتی_بیشتر
🔹@telkalayyam
#هذا_یوم_الجمعه
راستی
آن پیرزن تنهایی که توی کوچه ی ما همیشه ی خدا از لای در چشم به راه پسرش بود
مُرد.
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
#بکاسه_و_بیده_ریا_رویا…
به آخر دعای ندبه که می رسم می روم توی فکر
بکأسه ... بعضی ها هستند که شما کاسه را از آب کوثر پر می کنید و تعارفشان می کنید...
بیده...بعضی ها هم هستند که شما مشت هایتان را پر از آب می کنید و جلوی دهانشان می برید...
#هذا_یوم_الجمعه
@telkalayyam
#خدا_منو_نندازی
یک روز هم می آید که کم کم یاد می گیرد روی پاهایش بایستد. فقط باید دستش را بگیری تا تمرین قدم برداشتن کند...
یک روز هم می آید که تو دستش را رها می کنی و او یکی دو قدم را تنهایی برمی دارد و کلی ذوق می کند و قبل از این که تعادلش را از دست بدهد دست هایش را باز می کند و خودش را می اندازد توی آغوشت...
یک روز هم می آید که خودش راه می افتد و به این طرف و آن طرف اتاق سرک می کشد. فقط باید هوایش را داشته باشی که مثلا سمت پله ها نرود و دست به چیز خطرناکی نزند و...
یک روز هم می آید که کفش های کوچکش را پایش می کنی و انگشت کوچکت را محکم توی مشتش می گیرد و با هم توی کوچه قدم می زنید... با قدم های کوچک و آهسته... کمی که راه رفت خسته می شود و دوباره دست هایش را باز می کند که بغلش کنی...
یک روز هم می آید که کمی جلوتر از تو شروع می کند به دویدن. تو هم قدم هایت را تندتر برمی داری که فاصله اش با تو زیاد نشود و مثلا به سر خیابان که می رسید می دوی و دستش را می گیری یا بغلش می کنی که یک وقت خطری تهدیدش نکند...
یک روز هم می آید که می فرستی از مغازه های نزدیک برایت خرید کند... کلی هم سفارش می کنی که جای دور نرو...فقط از فلانی خرید کن... توی کوچه مواظب ماشین ها باش و ... پشت سرش آیة الکرسی می خوانی... اگر چند دقیقه دیر کند دلت هزار را ه می رود... لباس می پوشی می آیی دنبالش ببینی کجا رفته...چی شده...
یک روز هم می آید که دیگر همه ی دنیایش تو نیستی... همه ی دوست داشتنی هایش دور و برش نیستند... اجازه می گیرد که برود با دوست هایش بازی کند...برود به جاهایی که دوست دارد... همه ی سفارش های لازم را می کنی... اجازه می دهی که برود... برایش صدقه کنار می گذاری... حتی می روی توی کوچه یک جور که نفهمد زیر چشمی بازی کردنشان را تماشا می کنی و رد می شوی...چقدر بهش خوش می گذرد...باید یا از بازی خسته بشود یا گرسنه اش بشود یا از رفیق هایش نارفیقی و بی مرامی ببیند تا دوباره یاد تو بیفتد و دلش برای خانه تنگ شود و برگردد...
یک روز هم می آید که می رود...
می رود برای خودش کسی بشود...می رود دنبال سرنوشتش...تو هر روز برایش صدقه کنار می گذاری... برای این که فلان کارش جور شود...فلان خانه را بتواند اجاره کند... فلان مشکلش حل شود...نذر و نیاز می کنی...بعد از نمازها برایش دعا می کنی... حواسش نیست که دارد با دعای تو راه می رود... که فلان پیشرفتش به خاطر فلان نذر توست...که فلان گرفتاری اش به خاطر فلان کدورت توست... فلان خطری که از سرش گذشت به خاطر صدقه های توست..چطور بشود که گرفتاری های روزگار بگذارند که یادتو بیفتد و حالی از تو بپرسد...
یک روز هم می آید که دلت برایش تنگ می شود... می نشینی آلبوم عکس هایش را ورق می زنی... غرق خاطراتت می شوی... یاد بچگی هایش می افتی...یاد روزهای اول قدم برداشتنش... آن یک باری که از پله افتاد و تو سراسیمه دویدی و بغلش کردی... آن قدر توی بغلت گریه کرد تا خوابش برد...
آن روز که توی شلوغی بازار سرگرم بازی شده بود و غیبش زده بود...
آن روز که یواشکی راه افتادی پشت سرش توی کوچه ببینی کجا دارد می رود...
آن روز که دعوایش کردی و با قهر از خانه زد بیرون...
آن روز که....
حالا یک بار خودت را بگذار جای آن طفل و بنشین از اول به همه ی آن روز ها فکر کن...
و به مولایی که گاهی از نزدیک، گاهی از دور مراقب و نگران تو بوده...
تا راه رفتن یاد بگیری...
تا به جایی برسی...
و لابد الان دلتنگ توست...
#هذا_یوم_الجمعه
#نقش_فرزندان_در_تربیت_پدر_و_مادر
@telkalayyam
#من_لی_غیرک…
بعضی ها هم هستند
که خدا به آنها می گوید
من غیر از تو کسی را ندارم
#هذا_یوم_الجمعه
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
#غروب_شد_نیامدی…
کلید را می چرخانم و وارد خانه می شوم...
فاطمه دوان دوان به استقبال می آید و با صورتی که همه جایش غرق خنده است خودش را پرت می کند توی آغوشم. حیدر هم پشت سر خواهرش به تقلید از راه می رسد... فاطمه زود از آغوشم پایین می آید و دوان دوان به طرف آشپزخانه می رود که مادرش را باخبر کند... بابا اومد...
حیدر هم به تقلید به دنبال خواهرش...
خدا را شکر که در خانه ی ما «بابا اومد» یک جمله ی شادی آور و پر هیجان است...
ای کاش در دنیای ما هم...
#نقش_فرزندان_در…
#هذا_یوم_الجمعه…
@telkalayyam
#هذا_یوم_الجمعه
یا بنیّ اذهبوا فتَحسّسوا من یوسف...
یوسف/۸۷
بروید
دنبال یوسف بگردید...
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
#هذا_یوم_الجمعه
إنّی لأجد ریح یوسف لولا أن تفنّدون
یوسف/۹۴
نمی گویید دیوانه شده ام؟...
بوی یوسف می آید...
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
#چقدر_آه_کشیدم_شهید_چمران_را
1. دیروز که آن فیلم چند دقیقه ای شهید چمران پخش شد، به همکارم گفتم این فیلم به صد بار دیدن می ارزد. نه به خاطر این که حالا یک نفر توی این فیلم رسوا شده است یا نشده است. به خاطر این که آدم حسرت می خورد از اینکه امروز چقدر جای یکی مثل شهید چمران خالی ست.
آن آقای محترم، درست یا غلط، توی آن فیلم با ادبیات زمان خودش حرف زده است. بدشانسی آن آقا فقط این بود که ادبیات و سطح فکرش با یکی مثل شهید چمران مقایسه شد و گرنه امثال آن آقا توی دنیای سیاست فراوانند اما مثل شهید چمران با آن متانت و اخلاق و افق نگاه، همیشه کم بوده اند.
2. کمال گرایی توی فطرت آدم هاست و از طرفی این قلب ها هستند که برای آدم تصمیم می گیرند و انتخاب می کنند و آدم مجبور است انتخاب قلبی اش را انتخاب کامل و بی نقصی جلوه دهد و برای تمایلش هزار جور منطق و دلیل و سند و مدرک دست و پا کند.
به هر حال من هم امروز به صاحب قلب ها متوسل می شوم و در انتخابات شرکت می کنم. به آن اقای بدشانس محترم هم رای نخواهم داد و به انتخاب اکثریت احترام خواهم گذاشت.
3. به امید آن جمعه ای که همه ی قلب ها به انسان کامل متمایل شوند و او را که برگزیده ی خداست بر انتخاب های ناقص و کوچک خود ترجیح دهند.
به قول عزیز
الهی به حق پنج تن خدا صاحبمانو برسانه….
#هذا_یوم_الجمعه
@telkalayyam
#هذا_یوم_الجمعه
و تا هنوز
تو
کنار آن برکه منتظر ایستاده ای
تا آنها که جلوتر رفته اند
برگردند
و آنها که عقب مانده اند
برسند...
#فلیبلغ_الحاضر_الغائب_و_الوالد_الولد_الی_یوم_القیامه
@telkalayyam
#هر_چیز_که_در_جستن_آنی_آنی
با کم و زیادش
نصف عمرمونو دنبال عینک و جوراب گشتیم...
#هذا_یوم_الجمعه
@telkalayyam
#و_کیف_اصبر_علی_فراقک
فرق می کند
خیلی فرق می کند...
صدای سوت قطاری که به مشهد می رود
با صدای سوت قطاری که از مشهد برمی گردد...
#هذا_یوم_الجمعه
@telkalayyam
#السلام_علیک_یا_احمدبن_موسی_الکاظم
و آن روز
چادرنمازهای خونی
آهشان
دامنِ گیس بریده ها را خواهد گرفت
#هذا_یوم_الجمعه
#راستی_فاطمیه_نزدیک_است
#اربعین_های_نامقدس
@telkalayyam
#آلزایمر
روزهای اوج آلزایمر عزیز بود
ساعت اخبار تلوزیون، عزیز خودش را می رساند نزدیک و اخبار را تماشا می کرد.
آن روزها بخش زیادی از خبرها مربوط به جنگ و کشتار در فلسطین بود.
هی سؤال می کرد اینجا کجاست؟
اینها گناهشان چیست؟
تصاویر دلخراش کودک کشی اسرائیلی ها پخش می شد
مرتب یا صاحب الزمان می گفت و با نگرانی تماشا می کرد
تا اینکه نوبت به اخبار ورزشی می رسید
مسابقات فوتبال و صحنه های گل زدن و....
عزیز متعجب می شد
با لهجه ی طالقانی اش می گفت:
دنیا تَشایتَه؛ اینان توپی دُمالامینِن
یعنی دنیا آتش گرفته، اینها دارند دنبال توپ می کنند...
#هذا_یوم_الجمعه
@telkalayyam
تلک الایام
#و_هذا_یومک_و_هو_یوم_الخمیس عن مولانا العسکری علیه السلام أنه قال رسول الله صلی الله علیه و آله و
#آغاز_سالی_دیگر_از_غیبت...
#هذا_یوم_الجمعه
امسال هم دعای فرج بی جواب ماند
من می روم برای تو یاور بیاورم
@telkalayyam
السلام علیک فی اللیل اذا یغشی
والنهار اذا تجلی
سلام بر تو
هنگامی که شب
جهان را فرا گرفته است
و سلام بر تو
هنگامی که روز جلوه گر می شود
#هذا_یوم_الجمعه
@telkalayyam
السلام علیک حین تقوم
السلام علیک حین تقعد
سلام بر تو
وقتی که از خانه ی خدا قیام می کنی
سلام بر تو
وقتی که بر منبر رسول خدا می نشینی
#هذا_یوم_الجمعه
@telkalayyam