#...
گاهی به ترتیب زمانی مصیبت هایی فکر می کنم که در کربلا بر امام نازل شدند
اگر هر مصیبت، ابتلا و امتحانی برای ولی خدا باشد باید هر کدامشان، از مصیبت قبلی دشوارتر و سنگین تر باشند
بعضی از این مصیبت ها در گودال قتلگاه رخ داده اند. یعنی لحظه ای که امام آماده ی قربانی شدن است...
مصیبت هایی که در چنین لحظاتی بتواند قلب امام را شعله ور کند باید فراتر از همه ی مصیبت های پیش از این باشد...
سال هاست که چراغ محرم من با دو تا حرف از لهوف سیدبن طاووس روشن می شود. دقیقا دو تا حرف. یک «ف»و یک «و».
داستان مربوط به ساعتی ست که عبدالله بن حسن علیه السلام در قتلگاه خود را در آغوش عمو می اندازد و بعد از ان است که دست از تن مبارکش جدا می شود... فرماه حرملة بن کاهل الاسدی بسهمٍ فذبحوه و هو فی حِجرِ عَمّه.
از ترجمه ی جمله می گذرم جز توضیح همان دو حرف. یکی حرف ف در فذبحوه که بیشتر از آنکه به معنای «پس» باشد به معنای «سپس» است و یکی حرف «و» در و هو فی حجر عمه... که واو عاطفه نیست بلکه واو حالیه است
...سهم یعنی تیر.
حجر یعنی آغوش.
عمّ یعنی عمو...
#روضه_های_سپید
#سپیدخوانی
#لبیک_داعی_الله
@telkalayyam
#علی_الدنیا_بعدک_العفا
قرار بود، دنیا با تو
دنیای دیگری باشد...
#سپیدخوانی
#لبیک_داعی_الله
@telkalayyam
#و_بعد_العز_مذللات
دختر که باشی...
کودکی ات را در خانه امام که سپری کرده باشی...
معنای حرف های غیر محترمانه را نمی فهمی...
از شنیدن صدای بلند و خشن تعجب می کنی...
از فریاد مرد نامحرم می ترسی...
و قس علی هذا...
#سپیدخوانی
#لبیک_داعی_الله
@telkalayyam