#فلا_تمطرنا_بهما_مطر_السوء_و_لا_تلبسنا_بهما_لباس_البلاء
توی این روزها و شب های ابتلا و سیل و زلزله و ویروس و ... فرصت خوبی ست که پناه ببریم به منبع قدرت و آرامش و امنیت...
مدتی خودمان را قرنطینه کنیم با خلوت... تفکر... توسل... مفاتیح...صحیفه ی سجادیه...
دعای بیست و دوم صحیفه که نیایش در هنگام سختی هاست
دعای بیست و سوم که دعای طلب عافیت است
دعای سی و ششم که دعا هنگام ابری شدن آسمان و رعد و برق است
آنجا از خدا می خواهی که این آیه های الهی (رعد و برق) را که در فرمان او هستند موجب برکت و رحمت قرار دهد نه موجب نقمت و مضرت...
بلاهای طبیعی می آیند و می روند اما بلاهایی هم هستند که نتیجه ی اعمال و انتخاب های خودمان هستند و موجب می شوند تا ظالمان و نااهلان را بر خودمان چیره کنیم.
دعای سی و سوم از خدا معرفت انتخاب را مسئلت می کند و این که اجازه ندهد خواست و تصمیم ما بر مصلحت و حکمت و رضایت او چیره شود و از خدا صبر طلب می کند برای آنچه رضای اوست اما امیال ما آن را نمی پسندد...
#قرنطینه
#این_الخیرة_بعد_الخیرة
@telkalayyam
#آن_سه_نفر
#آن_پنجاه_روز
آیا داستان آن سه نفر را نخوانده اید؟
(که در همراهی رسول خدا و یارانش کوتاهی کردند
و پیامبر دیگر با آنان سخن نگفت،
و مؤمنین و حتی کودکان از آنان روی برگرداندند)
تا اینکه زمین با همه ی فراخی اش بر آنان تنگ آمد
( و از دلتنگی و ندامت سر به کوه و بیابان گذاشتند
تا آنجا که خودشان نیز با هم سخن نگفتند و یکدیگر را ترک کردند.)
اما از خودشان نیز به تنگ امدند
اما از خودشان نیز به تنگ امدند
اما از خودشان نیز به تنگ امدند
و دریافتند
که گریزی از خدا نیست مگر پناه به آغوش خود او...
پس خداوند آغوش رحمتش را به سویشان باز کرد تا آنها
به سوی او برگردند
آری خدا بسیار توبه پذیر است و بسیار مهربان...
وَ عَلَی الثَّلاثَةِ الَّذِینَ خُلِّفُوا
حَتَّی إِذا ضاقَتْ عَلَیهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ
وَ ضاقَتْ عَلَیهِمْ أَنْفُسُهُمْ
وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیهِ
ثُمَّ تابَ عَلَیهِمْ
لِیتُوبُوا
إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
توبه/118
داستان آن سه نفر و آن پنجاه روز را در تفسیر مجمع البیان، جلد 5 صفحه ی 120 بخوانید
#قرنطینه
@telkalayyam
فکونوا ملائکة الله اعوانی و انصاری حتی أدخل هذه الرّوضة المبارکة...
از اذن دخول مشاهد مشرفه
.
.
.
حرم لازمیم!
آی فرشته ها...
@telkalayyam
#السلام_علی_من_الاجابة_تحت_قبته
.
.
.
این روزها
هر جای آسمان را که نگاه می کنم
تحت قبّه ی توست
@telkalayyam
هدایت شده از تلک الایام
#روز_عمو
بچه های من پول هایشان را روی هم گذاشته اند و یک هدیه برای عمویشان خریده اند
به دخترم می گویم این را به چه مناسبتی برای عمو خریده اید؟
می گوید به مناسبت روز عمو
می گویم روز عمو دیگر چه صیغه ای ست؟
می گوید تولد حضرت عباس مگر روز عمو نیست؟
#و_لعن_الله_من_حال_بینک_و_بین_ماء_الفرات
و لعنت خدا بر هر آن کس که بین تو و آب فرات مانع شد...
@telkalayyam
#قل_ما_یعبؤا_بکم_ربی_لولا_دعائکم
این روزها پیشنهادها و توصیه های متنوعی می شنویم برای این که دوران قرنطینه و محدودیت را چگونه بگذرانیم که حوصله مان سر نرود؛ افسرده نشویم؛ استرس پیدا نکنیم و آرامشمان از دست نرود...
بعضی ها به همدیگر پیشنهاد کتاب و فیلم می دهند. بعضی ها توصیه های روانپزشکی دارند... بعضی ها انواع سرگرمی های خلاقانه را برای گذراندن اوقات فراغت به اشتراک می گذارند...
همه ی این کارها چه بسا لازم باشد اما آنچه که نباید غبار غفلت بر آن بنشیند؛ توجه به واقعیت ماجرا و دریافتن حقایقی ست که اگر در این دوران محرومیت و تنگنای بلایا متوجه آن نشویم شاید،در آینده با ابتلائات سنگین تری مواجه شویم.
سلوک با انتظار و اضطرار به ولی چیزی است که بندگان خوب خدا در همه ی شرایط زندگی متوجه آن هستند اما دیگرانی چون من در بن بست های زندگی و تنگناهای معیشتی و گرفتاری ها شاید به چنین اضطراری برسیم.
حال اگر در همین محدودیت ها هم بخواهم خودم را به سرگرمی ها مشغول کنم بسیار خسارت بار خواهد بود.
شیخ صدوق رحمت الله علیه در کتاب کمال الدین و تمام النعمه، روایاتی را گرد آورده است که نشان می دهد غیبت یک سنت الهی است. در این کتاب با داستان غیبت و ظهور پیامبران بزرگ الهی و اضطرار امت های پیش از این آشنا می شویم.
مشهورترین این داستان ها غیبت حضرت موسای نبی و استغاثه ی بنی اسرائیل است که در نهایت موجب می شود خداوند باقیمانده ی این غیبت را بر بنی اسرائیل ببخشد...
اضطرار به ولی چیزی نیست که بشود کسی را به آن دعوت کرد و برایش مناسک و دستورالعمل ارائه داد اما در فرصت ابتلائات و با تفکر و خلوت کردن با نفس بهتر می توانیم این نیاز فطری خود را درک کنیم.
در توقیع شریف امام عصر علیه السلام برای کوتاه شدن زمان انتظار به اجتماع قلوب اشاره شده است. گرفتاری های همه گیر و تلاش مومنین برای رفع گرفتاری و کمک به جبران دردها و تنگدستی های یکدیگر؛ شرایط بی بدیلی را برای اجتماع قلوب به وجود آورده..
مومنین زیادی این روزها پویش ها و طرح هایی را برای دعای همگانی و استغاثه به ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تبلیغ می کنند. و چه توجه زیبایی داده شد به این که از نیمه ی شعبان تا بیست و چهارم ماه مبارک رمضان چهل شب است که شب های مبارکی را در بر دارد.
امیدوارم این همدلی ها با هم نوایی مومنین گره بخورد و ما آن امتی باشیم که خداوند بر استغاثه هایمان رحم می کند و باقیمانده ی غیبت ولیش را بر ما می بخشاید.
این چهل شب طلایی را دریابیم...
#اجتماع_قلوب
#ان_اصبح_مائکم_غورا_فمن_یاتیکم_بماء_معین
@telkalayyam
فلم أرَ مولیَ کریماَ أصبرَ علی عبدِ لئیمِ منک علَیَّ یارب
دعای افتتاح
.
.
.
خداهای زیادی را پرستیده ام
که برای هیچ کدام مثل تو
گرامی نبوده ام...
.
.
@telkalayyam
#به_من_رحم_کن
... بل برحمتک التی وَسِعَت کلّ شی ء
و أنا شیء
فلتَسَعنی رحمتک...
من همان شیئی هستم
که گفتی لایق رحمت توست...
@telkalayyam
#از_پشت_ماسک_با_تو_مناجات_می_کنم
...نشکوا الیکَ غربت دل های خسته را
بتخانه های باز و حرم های بسته را...
بیتی از شعری...
@telkalayyam
#نشکوا_إلیک...
داشتم فکر می کردم سال های پیش که شب های احیا می رفتیم حرم یا هیئت و خلاصه دور هم جمع می شدیم و دعا می خواندیم و حاجت هایمان را از خدا می خواستیم شاید فکرش را نمی کردیم که یک روز بزرگترین حاجت و خواسته مان همین باشد که یک بار دیگر بتوانیم بیاییم حرم... که یک بار دیگر دور هم جمع شویم و دعا بخوانیم و گریه کنیم...
شدت فتن و تظاهر زمان کاری می کند که آدم مهمترین و اصلی ترین حوائج و نیازهایش را می شناسد...
خواسته ها و حاجت هایمان را از ما می گیرد و ما می مانیم و آن اصلی ترین نیازی که مثل جانمان یا بیشتر از جانمان به آن وابسته ایم و هیچ جور نمی توانیم از آن کوتاه بیاییم...
تظاهر زمان و شدت فتن شاخ و برگ ها و ظواهر زندگی را از ما می گیرد و ما می مانیم و آنچه به آن اضطرار داریم...
آنچه از جان برایمان ضروری تر است...
یک روز می آید که هر کدام از ما دست به دامن خدا می شویم که خدایا فقط همین یک خواسته ی ما را برآورده کن حتی اگر آن روز ما هم نبودیم...
از اعمال شب بیست و سوم این است که زیاد این دعا را بخوانیم:
اللهم کن لولیک....
قرار است که خدا او را در زمین خودش ساکن کند و به مدت طولانی بهره مند سازد...
این دعا فقط برای اوست... هیچ جای این دعا ما نیستیم... اما واژه به واژه اش آرزوی ماست
و اگر هم چنین نیست
چنین خواهد شد...
@telkalayyam
#یا_شاهد_کل_نجوا
تنها تو می دانی
مردی که شب ها از نخلستان عبور می کرد
در گوش چاه چه می گفت...
@telkalayyam
#خلصنا_من_النار_یارب
اعوذ بک من نار، نورها ظلمة
پناه می برم به تو
از آتشی که نور آن تاریکی ست
صحیفه ی سجادیه/ دعای 32
@telkalayyam
از زبان آن کس که صدای تو را می شنود:
الهی
و انت الذی تنادی فی انصاف کل لیلة:
هل من سائل فاعطیته
ام هل من داع فاجیبه
ام هل من مستغفر فاغفر له
ام هل من راج فابلغه رجاه
ام هل من مومل فابلغه امله؟...
ها انا سائلک ببابک....
خدایا
تو همان کسی هستی که نیمه های هر شب ندا می کنی
آیا درخواست کننده ای هست تا به او عطا کنم؟
آیا دعا کننده ای هست تا او را مستجاب کنم؟
آیا استغفارکننده ای هست تا او را ببخشم؟
آیا امیدواری هست تا او را به امیدش برسانم؟
آیا آرزومندی هست تا آرزویش را برآورده کنم؟
...
من همان سائلم که پشت در آمده است...
@telkalayyam
#می_خواهم_به_تو_ایمان_بیاورم
یا من لا یَحتَقرُ اهلَ الحاجة إلیه
صحیفه سجادیه/ دعای 46 (روز فطر)
.
.
.
ای خدایی که
بر خلاف خدایان ما
حاجتمندانش را تحقیر نمی کند...
@telkalayyam
اول صبحی بچه ها را بیدار کردیم که حاضر شوند وبرای باز شدن حرم، خودمان را برسانیم.
بچه ها که گوش به زنگ خوابیده بودند با ذوق و شوق بیدار شدند.
حیدر کیفش را پر کرده بود از باغ وحش و انواع جک و جانور که با خودش بیاورد حرم.
هی صحبت کردیم بلکه راضی اش کنیم از خیر زیارت آوردن این گله ی حیوانات اهلی و وحشی بگذرد اما فایده نداشت.
آخر سر راضی شد کیفش را بگذارد اما اسبش را دست بگیرد و بیاورد.
دم رفتن باز زد زیر گریه ... نمی توانست از بقیه ی حیواناتش دل بکند. هی دست می برد توی کیف و چند تا حیوان را به چنگ می گرفت و می خواست که بیاورد... هی راضی اش می کردیم که حیوان ها را بگذارد سر جایش و هی دوباره بهانه می گرفت...
می گفت پس گاو و ببعی را بیاورم...
باز می گفت این یوزپلنگ و الاغ را هم بیاورم...
باز می گفت قورباغه را هم بیاورم دیگر بقیه اش را می گذارم خانه...
هی چانه می زد با ما و خلاصه نیمی از باغ وحش را دنبال خودش راه انداخت...
از صبح تا حالا دارم به باغ وحشی فکر می کنم که یک عمر است داریم با خودمان این ور و آن ور می بریم..
نه از اسب و الاغ و گاو و گوسفندش می توانیم دل بکنیم نه از یوزپلنگ و قورباغه اش...
#نقش_فرزندان_در_تربیت_پدر_و_مادر
#گشوده_می_شود_آن_آخرین_در_هم
و پشت آن درهای بسته
درهای بسته ی دیگری بود...
#این_مستاصل_اهل_العناد_والتضلیل_والالحاد
@telkalayyam
تیتر: شعری از سید علی میرافضلی
#باز_آب_از_چشمه_آوردم_بیا_دستی_بشوی
آفتاب از پشت کوه آمد هدیً للمتقین
می روم نعنا و آویشن بچینم از میلین*
باز آب از چشمه آوردم بیا دستی بشوی
باز چای تازه دم کن زندگی یعنی همین
عشق در این خانه هردم دارد اسم تازه ای
ماه بانو، حاج خانم، ام احمد، نازنین
حبذا قندان خالی
-از کمین بچه ها-
مرحبا شامی که تو سوزانده باشی آفرین
زندگی یعنی دو قطره اشک روضه روز عقد
عکس لبخند من و تو لای دیوان حزین
روی پایت کودکی خوابیده باشد؛ تا سحر
هی بخوانی: زینت دوش نبی روی زمین...
بگذرد عمر و ببینی یک به یک قد می کشند
آرزوهایت کنار سفره ی ام البنین
عشق یعنی پُرزهای چادر چل سالگی
عشق یعنی وصله های کوله بار اربعین
::
باز هم شکر خدا نان و نمک در سفره هست
عمر شیرین است با عشق امیرالمومنین
خرداد 99
(میلین: نام چشمه ای کوهستانی در طالقان)
#حسن_بیاتانی
@telkalayyam
#جعل_الله_الشفاء_فی_تربته
چهارم: از ابوحمزه ی ثمالی روایت است که عرض کردم به حضرت صادق علیه السلام که می بینم اصحاب ما می گیرند خاک قبر امام حسین علیه السلام را و طلب شفا می کنند؛
آیا شفا در آن هست؟
فرمود: که طلب شفا می توان کرد از خاکی که بردارند از میان قبر تا چهار میل و همچنین خاک قبر جدم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم
و قبر امام حسن علیه السلام و امام زین العابدین علیه السلام و امام باقر علیه السلام.
پس بگیر از آن خاک که شفای هر درد است و سپری است برای دفع هر آنچه ترسی و هیچ چیز با آن برابری نمی کند از چیزهایی که از آن شفا طلب می کنند
به غیر از دعا
و چیزی که آن را فاسد می کند آن است که (تربت) را در ظرف ها و جاهای بد می گذارند و
آنها که به آن معالجه می کنند کم است یقینشان.
هر که یقین داشته باشد که این از برای او شفاست هر گاه معالجه به آن کند او را کافی خواهد بود و محتاج به دوای دیگر نخواهد بود.
و...
پس چون تربت را برداری پنهان کن و نام خدا را بر آن بسیار بخوان
و شنیده ام که بعضی از آنها، تربت را برمی دارند و آن را سبک می شمارند.
حتی بعضی از ایشان آن را در توبره ی چهارپایان می اندازند
یا در ظرف طعام یا چیزهایی که دست بسیار بر آن مالیده شود از خورجین ها و جوال ها...
پس چگونه شفا یابد از آن کسی که به این نوع آن را حرمت دارد؟
ولکن دلی که در آن یقین نیست و سبک می شمارد چیزی را که صلاحش در آن است
عمل خود را فاسد می کند.
به نقل از:
مفاتیح الجنان؛ در فواید تربت امام حسین علیه السلام؛ فایده ی چهارم(با تلخیص)
#با_تربت_تو_مهربان_نبودیم
@telkalayyam
حیدر: بابا چرا نمی ریم دم ضریح؟
من: خب ببین نرده گذاشتن نمی شه رفت
حیدر: ولی با اسب می شه از روی نرده ها بپریم
@telkalayyam
#بر_ما_چنین_گذشت
#پشت_دریاها_شهری_ست
جنگ به سخت ترین لحظه ها رسیده بود
فرمانده به سردارش گفت
بیا برویم برای بچه ها آب بیاوریم...
#روضه_های_سپید
#لبیک_داعی_الله
@telkalayyam
#اشهد_لک_بالتسلیم_والتصدیق_والوفاء_والنصیحة
زیارت نامه ها گاهی بیشتر از مقاتل، برای آدم روضه می خوانند...
زیارت نامه ی حضرت مسلم علیه السلام و زیارت نامه ی قمر بنی هاشم علیه السلام را کنار هم که بگذاری شباهت هایی دارند که نقطه ی ثقل مصیبت را به تو نشان می دهند.
توی هر دو زیارت نامه باید قبل از ورود به حائر، کنار در بایستی و شهادت بدهی و بگویی من می دانم که شما مطیع خدا و رسولش بودید.
من می دانم که شما همه ی تلاش خودتان را کردید...
من می دانم که شما در یاری فرزند رسول خدا کم نگذاشتید....
من می دانم که شما بی وفایی نکردید...
انگار یک داغ سنگین و همیشگی از شرم در این دو قلب شعله ور است که تا با این شهادت دادن آن را تسکین ندهی اجازه ی ورود نداری
داخل حائر که می شوی باز باید همین شهادت ها را تکرار کنی...
اشهد انک وفیت بعهدالله و بذلت نفسک فی نصرة حجةالله...
اشهد لک باالتسلیم و التصدیق و الوفاء و النصیحه لخلف النی صلی الله علیه و آله و سلم...
فجزاک الله... اوفی جزاء احد ممن وفی ببیعته...
اشهد انک قد بالغت فی النصیحه و اعطیت غایة المجهود...
#روضه_های_سپید
#لبیک_داعی_الله
@telkalayyam
#لا_نفارقک_ابدا
سال هاست
چراغ های هیئت را که روشن می کنند
گریه کن های تو بیشتر شده اند
#لبیک_داعی_الله
@telkalayyam
1.
#تو_ما_را_صدا_زدی
.
.
.
ما گم شده بودیم
و آن جا یک جاده بود...
#صفرنامه
#ادامه_دارد...
@telkalayyam
3.
#تو_ما_را_صدا_زدی
.
.
.
ابرها جلوی خورشید را گرفته بودند
و آن جا یک جاده بود
#صفرنامه
#ادامه_دارد...
@telkalayyam