⚜
⚜⚜
⚜💠⚜
⚜💠💠⚜
⚜💠💠💠⚜
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_پنجاه_و_سوم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
ڪشیش گفت:
سارقیـــن به این جا دستبرد زده اند.
هر دو مــرد روے سینــه هایشــان #صلیــب ڪشیدند.
مــرد ریـش جوگندمــے ڪه حالا چشم هایش گرد و خطوط روے پیشانــے اش عمیق تر شده بود، گفت:
یــا #مریــــم مقدس!
#سرقـــــــــــــــــت؟!
آن هم از ڪلیــــــــسا؟؟
ببیند چه دوره و زمانه اے شده است.
ڪشیش گفت:
#ایـــمان ڪه نباشد، ڪسے از خدا نمےترسد پسرم.
بعد با دست به آن ها اشاره ڪرد و گفت:
ڪارتان را از اینجا شروع ڪنید، بعد بیایید داخل دفتر...
همین طور نایستید...
سرقت از #خانــه هاے مـردم، گناهش ڪمتر از سرقــت از ڪلیسا نیست...
شروع ڪنید بچه ها.
و این را گفت و راه افتاد به طرف دفتر ڪارش.
خودش مےتوانست اوراق به هم پاشیده ے ڪشوے میزش را مرتــب ڪند.
نشست روے صندلــے.
دسته اے از اوراق را به دســت گرفت و به آن ها نگاه ڪرد و مرتبشان ڪرد.
به فڪر مرد تاجیڪ افتاد و آن دو مرد روس ڪه قاتلان او بودند و او به خاطر ڪتاب قدیمـے نمے توانست حرفــے به پلیس بزند.
عذاب وجـدان، چیزے بود ڪه ڪشیش را آزار مے داد.
همین طور توے فڪر تاجیڪ و آن دو جوان روسے بود ڪه ڪسے به او ســلام داد.
سرش را بلنــد ڪرد، از #تــرس به خــود لرزید.
در طول زندگـــے طولانــے اش از هیچ چیز و هیچ ڪــس نترسیده بود؛ حتــے در روزهای جنگ داخلے بیروت، ترس به او راه نیافته بود، اما حالا با دیدن دو جوان #روس ڪه در چهار چوب در ایستاده بودند، ترس همه ے وجودش را گرفته بـود.
یڪــے از آن دو، زیــپ ڪاپشنش را پایین داد و در حالــے ڪه با دست استخوانــے اش ڪارد حمایـــل شده در ڪمربندش را نشان مےداد، گفت:
پــدر!
ما با شما ڪارے داریم؛ یڪ ڪار ڪوچڪ!
بعد با سر و چشـــم و ابــرو به ڪشیش فهماند ڪه باید حرف او را جدے بگیرد.
ڪشیش ناے برخاستن نداشت.
رنگش پری ــده بود.
نمے توانســت تصمیــم بگیــرد چه ڪند.
گرفتار چنــان استیصالــے شده بود ڪه حتــے صداــے ڪارگر ریــش جوگندمــے هم او را به خود نیاورد.
مــرد، پشــت دو جــوان روس ایستاده بود و از پشت شانــه ے آن ها سرڪ مےڪشید.
فڪر ڪرد ڪشیش صدایش را نشنیده است.
با دست زد بـه ڪتف یڪے از دو جوان و گفت:
بروید ڪنار ببینم!
راه را چرا بستــه اید؟
از بین آن ها گذشت و جلوے ڪشیش ایستاد.
رنگ پریده ے ڪشیش و چشــم هاے از حدقــه بیرون زده اش مــرد را نگـران ڪرد.
پرسید:
چه شده پدر؟
حالتان خوب نیست؟
مےخواهید برایتان آبے چیزے بیاورم؟
ڪشیش نگاه بےرمقش را به مرد دوخت.
لب هایش آرام تڪان خوردن اما صدایــے از دهانش بیــرون نیامد.
مــرد ریــش جوگندمے به طرف ڪشیش خم شد، اما دستــے از پشت یقه اش را گرفت و به عقب ڪشید و گفت:
بروید سر ڪارتان!
ما خودمان مواظب پدر هستیم.
{💌}@chaharrah_majazi
🟡 تحلیلی از اشتباهات و شکستهای سیاسی انگلیس در ایران
➰انگلیس همیشه در تاریخ ایران پیروز بوده!؟
💭«سیاست #انگلیس با همۀ شهرتی که در ایران به دست آورده با شکستهای #فاحشی در این کشور روبرو شده و سیاستمداران انگلیسی که در کشور ما به هوش و فراست و مآل اندیشی شهرت یافته اند در اعمال سیاستهای خود در ایران مرتکب اشتباهات عدیده ای شده اند که غالباً فقط بر اثر ضعف و فساد حکومتهای وقت ایران یا شرایط مساعد بین المللی موفق به جبران آن گردیده اند.
💭به طور مثال در گذشته دور توطئه و دسیسه چینی آنها برای برکناری قائم مقام الملک #فراهانی در زمان سلطنت #محمدشاه به صدارت حاج میرزا #آقاسی منجر گردید که کاملاً عامل سیاست #روس بود و نخستین بحران و قطع روابط سیاسی بین ایران و انگلیس در زمان او اتفاق افتاد.
💭 در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه نیز انگلیسیها با مشارکت در توطئه برکناری و قتل #امیرکبیر موجبات صدارت میرزا آقاخان #نوری را فراهم ساختند که هر چند قبلاً تحت الحمایه انگلیس بود، پس از نیل به مقام صدارت عنان گسیخت و نخستین جنگ بین ایران و انگلیس در زمان صدارت او اتفاق افتاد
💭 در زمان سلطنت #مظفرالدین شاه و نهضت #مشروطیت ایران نیز با اینکه انگلیسیها با حمایت از مشروطه خواهان وجهه ای کسب کرده بودند، با امضای قرارداد تقسیم ایران به مناطق نفوذ که یک سال بعد از استقرار مشروطیت بین روس و انگلیس منعقد ،شد هر آنچه را که رشته بودند پنبه کردند و موجبات گرایش ایرانیان به طرف #آلمانیها را در جنگ بین الملل اول فراهم ساختند.
💭قرارداد ۱۹۱۹ و روش مزورانه ای که انگلیسیها در امضای این قرارداد با #وثوق الدوله به کار بردند با وجود نکات مثبتی که در این قرارداد به نفع ایران منظور شده بود به زیان انگلیسیها تمام شد.
💭 عدم موفقیت در تصویب این قرارداد انگلیسیها را به سوی اشتباه دیگری سوق داد و آن تدارک مقدمات کودتای ۱۲۹۹ و وادار ساختن #احمدشاه پادشاه ضعیف #قاجار به انتصاب #سیدضیاءالدین طباطبایی مدیر ۳۲ ساله روزنامه رعد و تنها مدافع قرارداد ۱۹۱۹ به مقام نخست وزیری بود، در حالی که رضاخان عامل اصلی کودتا که خود را متعهد به اجرای قول و قرارهای سیدضیاءالدین نمیدانست از همان ابتدا رشته کارها را از دست او خارج کرد و سرانجام قدرت را به دست گرفت و در اواخر سلطنت خود با بزرگترین دشمن انگلیس، #هیتلر، دست دوستی داد.
🔻@terrorofmedia
💭بعد از پایان جنگ دوم جهانی نیز با اینکه حمایت انگلستان از ایران در ماجرای #آذربایجان وجهه و اعتبار تازه ای برای آن کشور در ایران به وجود آورده بود، انگلیسیها بدون درک شرایط زمان و پافشاری در حفظ منافع نامعقول و نامشروع خود از نفت ایران موجبات بروز بحرانی را فراهم ساختند که ابتدا به ملی شدن نفت و اخراج تحقیرآمیز آنها از ایران و سرانجام به از دست دادن انحصار اکتشاف و استخراج#نفت
۲۰۷ از ۶۷۵ ایران انجامید. پس از این ماجرا انگلستان هرگز موقعیت و اعتبار گذشته را در ایران بازنیافت و هرچه درباره امکانات و امتیازات نامرئی آنها در ایران گفته شود افسانه ای بیش نیست.
🔸نظرتون در مورد این تحلیل چیه ؟
🔘 @terrorofmedia