eitaa logo
ترور رسانه
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
605 ویدیو
41 فایل
راهبردها و اقدامات #آمریکا در مواجهه با ایران💠 همراه با ✅ تاریخ معاصر ✅اطلاعاتی از اقدامات سازمانهای امنیتی مدیر @Konjnevis 📘جهت خرید #کتاب : @Adminketabb 💥لینک کانال کتاب های سیاسی تاریخی: https://eitaa.com/joinchat/562167825C0712bdfc96
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 🔸🔶 🔶🔸🔶 🔸🔶🔸🔶 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نمازگزاران ایستاده بودند. عمروعاص در محراب، سورہ اخلاص را می خواند. نمی دانست رکعت اول نماز است یا دوم؛ فرق چندانی هم داشت، در اولین سجده باید کار را تمام می کرد. پشت آخرین نفر در صف آخر ایستاد. قبضه ی شمشیر را محکم فشرد تا کمی از هراسی که به دلش نشسته بود، کاسته شود. نمازگزاران در رکوع بودند که شمشیر را از غلاف بیرون کشید و در دل لاحول و لا قوت الا بالله گفت و وقتی نمازگزاران به سجده رفتند، با گام های بلند به طرف محراب حرکت کرد و زمانی شمشیرش را فرود آورد که عمروعاص در حال برخاستن از سجده بود. فریاد دلخراش او فضای مسجد را پر کرد. عمرو شمشیر را رها کرد و با سرعت به طرف در مسجد دوید. انگار صدای همهمه ای را که پشت سرش بلند شده بود نشنید. چهار مرد را که به طرفش می دویدند ندید. از مسجد خارج شد و به طرف اسبش دوید، اما هنوز دستش به افسار اسب نرسیده بود که دست هایی او را از پشت گرفتند. مقاومت فایده ای نداشت. در خود را اسیری یافت که باید مشت ها و لگدهای مهاجمين خشمگین را تحمل می کرد. عمرو سرش را بلند نکرد تا به چشم های عمروعاص نگاه کند و او را ببینید که غضبناک به او خیره شده بود. عمروعاص همان سؤال قبلی را با خشم بیشتری تکرار کرد: - اقرار کن و بگو چرا دوست ماسعيد بن ساعد را کشتی؟ چه خصومتی با او داشتن مرد تمیمی؟ عمرو سرش را بلند کرد، به چشم های عمروعاص نگاه کرد و گفت: من قصد کشتن دوست تو را نداشتم. گویا عمرش به حیات نبود. 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.