eitaa logo
ترور رسانه
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
605 ویدیو
41 فایل
راهبردها و اقدامات #آمریکا در مواجهه با ایران💠 همراه با ✅ تاریخ معاصر ✅اطلاعاتی از اقدامات سازمانهای امنیتی مدیر @Konjnevis 📘جهت خرید #کتاب : @Adminketabb 💥لینک کانال کتاب های سیاسی تاریخی: https://eitaa.com/joinchat/562167825C0712bdfc96
مشاهده در ایتا
دانلود
ترور رسانه
🍁 🍁🍁 🍁🍂🍁 🍁🍂🍂🍁 🍁🍂🍂🍂🍁 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_یاز
به قسمت قبلی☝️ 🍁 🍁🍁 🍁🍂🍁 🍁🍂🍂🍁 🍁🍂🍂🍂🍁 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: سرگئی لبخند زد و گفت: ما باید کم کم مراسم شدن شما را فراهم کنیم پدر...! و گفت: ادیان الهی، شکل، قالب و پوسته ی الهی است و مهم و درون آن است که یکی است و فرق چندانی با هم ندارند. کسی که مسلمان است یا مسیحی، اگر به ذات و جوهره الهی دین خود دست نیابد، می خواهد باشد با ، به یک اندازه از مسیر خدا جدا شده است. در زمان على دشمنانش و آن هایی که با او می جنگیدند، از حافظان و مبلغان قرآن و اسلام بودند و در عبادت و زهد و تقوی چنان بودند که زانوهایشان بر اثر سجده پینه بسته بود. آن ها به نام همان الله ی با علی جنگیدند که علی به نام همان الله می خواست هدایتشان کند. سرگئی به کاغذهای روی میز اشاره کرد و پرسید: ظاهرا مشغول یاد داشت برداشتن از نهج البلاغه بودید... کشیش پاسخ داد: پدر «کار پیانس» را که میشناسی؛ همان کشیشی که موقع ترک بیروت کلیسایم را سپردم به او، دیروز رفته بودم دیدنش، از من قول گرفت برای تجدید دیدار و ملاقات با مؤمنين، فردا عصر به کلیسا بروم و موعظه ای کنم. من هم پذیرفتم. سرگئی پرسید: و حالا دارید برای موعظه تان از یادداشت بر می دارید؟ گفت: بله! علی پیرامون دنیا و آخرت و آیین زندگی مطالبی دارد که بیان آن ها مرا از سخنرانی های ای و نجات می دهد. می خواهم این بار از علی با مردم صحبت کنم. سرگئی با تعجب پرسید: و به آنها می گویی که این سخنان، سخنان على است؟ ☘@chaharrah_majazi
🍁 🍁🍁 🍁🍂🍁 🍁🍂🍂🍁 🍁🍂🍂🍂🍁 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: کشیش پاسخ داد: با خودم فکر می کنم چه عیبی دارد اگر مردم بدانند آنچه شنیده اند سخنان على است؟! سرگئی گفت: ولی پدر این کار به نوعی تبلیغ دین اسلام است! کشیش تبسمی کرد و گفت: نه سرگئی، این کار تبلیغ هیچ دینی نیست؛ در واقع آرام کردن دل هاست، کلامی است که به مردم ارامش خواهد داد. سرگئی گفت: برای من خیلی عجیب است پدر! شما با خواندن این کتاب ها از گذشته هایتان فاصله گرفته اید. تا آنجا که یادم هست، هیچ وقت با هیچ مسلمانی دوستی و مراوده نداشته اید. حالا می خواهید سخنان امام مسلمانان را مثل سخنان عیسی مسیح در کلیسا بخوانید! کشیش گفت: آنچه من فهمیده ام این است که علی شخصیتی است که در یک نمی گنجد. او به یک دین تعلق . سپس کتاب نهج البلاغه را به دست گرفت و گفت: فرازی از این کتاب را در نظر گرفته بودم که بخوانی، اما می دانم سرت شلوغ است و فرصت نخواهی کرد. پس تا وقت شام، می خواهم این قسمت را برایت بخوانم. بعد لبخند زد و به سرگئی نگاه کرد و ادامه داد: درست مثل آن شب هایی که موقع خواب برایت کتاب می خواندم؛ البته این بار نه برای خواب، که برای بیداریت می خوانم. کتاب را باز کرد، عینکش را به چشم زد و گفت: این نامه ای است که علی برای پسرش حسن می نویسد. نامه ای که 14 قرن پیش نوشته شده است؛ زمانی که اغلب انسان ها در بربریت زندگی می کردند. ببین این مرد با فرزندش چگونه و از چه سخن می گوید» ✨ ... با ما همراه باشید🌸 لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127@chaharrah_majazi
🔺عــامـــــل تحریـــــــــک🔻 #افول_آمریکا 🇺🇸 ⛔️کپی مطالب و هشتک بدون لینک جایز نیست⛔️ 🌿تنها کانال ارایه دهنده نکات تخصصی سیاست آمریکا👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
اگه تعداد ستاره های موجود در جهان (شناخته شده تا کنون) را به جمعیت زمین تقسیم کنیم، به هر نفر بیشتر از ۱۴۰ میلیارد ستاره می رسد.! #نجوم 🌍 @chaharrah_majazi
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: پســرم! همانا تو را بـه از خــدا سفــارش مےڪنم ڪه پیوستــه در او باشـے و دلت را با یـــاد خـــدا زنــده ڪنــے و به ریسمان او چنگ زنــے. براے مطمئـن تر از رابطه ے تو با خداست، اگر سررشتــه ے آن را درگیــرے؟! دلــت را با اندرز نیڪو زنده ڪن. هواے نفــس را با بےاعتنایــے حـرام بمیــران. جــان را به یقیــن نیرومنــد ڪن و با نـور حڪمت روشنایــے بخش و با یاد مـرگ آرام گردان. پس جایگــاه آینــده را آباد ڪن. آخرت را به دنیــا مفروش و آنچه نمےدانے مگو. آنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور و در جاده اے ڪه از گمراهــے آن مےترسے، قدم مگذار. زیرا خوددارے به هنگام سرگردانے و گمراهے، بهتر از سقوط در تباهے هاست... به نیڪے ها امر ڪن و خود، نیڪو ڪار باش و با دست و زبان، بدیدها را انڪار نما و بڪوش تا از بدڪاران دور باشــے. در راه خــدا آن گونه ڪه شایسته است تلاش ڪن و هرگز سرزنش ملامت گران تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد... شناخت خود را در دین به ڪمال برسان. خود را براے استقامت در برابر مشڪلات عادت ده ڪه شڪیبایـے در راه حــق، عادتــے پسندیده است و در تمام ڪارها خود را به خدا واگذار ڪه به پناهگاه مطمئن و نیرومندے رسیده اے... در دعــا، با اخـلاص پروردگارت را بخوان ڪه بخشیـدن و محروم ڪردن، در دست اوست و فراوان از خدا، درخواست خیر و نیڪے داشته باش. وصیــت مرا به درستــے دریاب و به سادگــے از آن نگذر، زیرا بهترین آن است ڪه باشد. بدان ڪه در اختیار دارنده ی مرگ، همان است که زندگــے در دست اوست، و هم اوست ڪه پدید آورنده ے موجودات است. مے میراند و دوباره زنده آن ڪه بیمار مےڪند، شفا نیز می دهد. بدان ڪه دنیا جاودانه نیست و روزے به پایان می رسد... ☘@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪـر منبــع بلامانع است.
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: اگر درباره ے جهان و تحولات روزگار، مشڪلے برایت پیش آمده، آن را به عـدم آگاهے ارتباط ده، زیرا ابتدا بـا نا آگاهے متولد شدے و سپس علـوم را فراگرفتے و چه بسیار آن چه را ڪه نمیدانــے و خـدا مےداند و بینش تو در آنچـه او مےداند، راه ندارد به قدرتـے پناه ببر ڪه تو را آفرید و روزے داد. بدان پســرم ڪه من از هیـچ اندرزے براے تـو ڪوتاهــے نڪردم و تو هر قدر براے خودت ڪوشش کنـے به اصـلاح خویش بیندیشے، همانند پدرت نمےتوانے باشـے... پسـرم! نفس خود را میــزان میان خود و دیگران قرار ده. پس آنچــه را براے خودت دوست دارے براے دیگران نیز دوست بدار و آنچه را براے خود نمےپسندے براے دیگران نیز مپسند. ستمے روا مڪن؛ آن گونه ڪه دوست ندارے بر تو ستم شود. نیڪوڪار باش؛ آن گونه ڪه دوست دارے به تو نیڪے ڪنند. آنچه را ڪه براے دیگران زشت مےپندارے براے خود نیز زشت بشمار و چیزے را براے مردم بخواه ڪه براے خود مےپسندے... آنچه نمیدانے نگو. آن چه را دوست ندارے به تو نسبت دهند، درباره ے دیگران مگو. بدان ڪه خودبزرگ بینـے و غرور، مخالف راستــے، و آفت عقــل است. در زندگــے نهایـت تلاش و ڪوشش را داشته باش، اما در فڪر ذخیره سازے براے خود و دیگران نباش... پســرم! بدان تو براے آخرت آفریده شده اے، نه دنیا و پایدار شدن در آن. مرگ، هر ڪس را ڪه بخواهد به آن مےرسد و سرانجام او را مےگیرد. پس از مرگ نتــرس. نڪند زمانــے سراغ تو را بگیرد ڪه در حال گناه یا در انتظار توبه ڪردن باشــے و مرگ مهلتت ندهد و بین تو و توبه، فاصله اندازد ڪه در آن حال خود را تباه ساخته اے؟ پســرم! فراوان به یاد مرگ باش و به یاد آن چه ڪه به سوے آن مےروے و پس از مرگ در آن قرار مےگیرے. مبــادا دلبستگــے فراوان به دنیات را مغرور ڪند؛ چرا ڪه خداونــد تو را از حالات دنيا آگاه ڪرد و دنیــا نیــز از وضــع خود تو را خبــر داده و از زشتــے هاے روزگار پرده برداشته است همانا دنیاپرستان چونان سگ هاے درنده، عوعو ڪنان براے دریدن صدر شتابند. ✨ ... لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪـر منبــع بلامانع است.
💢تأثیر مثبت دانش آموزان‌ نسبت به ☝️ 🇺🇸 🔺کپی بدون ذکر منبع جایز نیست. تحلیل خانه 👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
•~•~•💠•~•~• سراغ دارم... از جنس پارچــــــــه... بلـه از جنس لباس های شب از جنس های خودرو های آن چنانی از جنس کاغذهایی به شکل تحصیلی و... مطالب ناب 👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
بودجــه نظامی آمریکا☝️ #افول_آمریکا 🇺🇸 تحلیل خانه آمریکا👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
ترور رسانه
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_پان
به قسمت قبلــے☝️ 🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: برخے به برخے دیگر هجوم آوردند نیرومندشان ناتوان را مے خورد و بزرگتــرها، ڪوچڪترها را پایمــال مےڪنند و چونــان شترانــے ڪه برخــے از آن ها پاے بستــه و برخــے دیگر در بیابان رها شده و راه گم ڪرده اند یا در جاده هاے نامملوســے در حرڪتند و در وادے پـر از آفت ها ها و در شن زارے ڪه حرڪت با ڪندے صورت مےگیرد، گرفتارند. نه چوپانــے دارند ڪه به ڪارشان برسد و نه راننده اے ڪه به چراگاهشان ببرد. با آن ها را به راه ڪورے می کشاند و دیدگانشان را از چراغ هدایت در مےپوشاند. در بیراهــه سرگــردان و در نعمت هاے دنیایــژ غــرق شده اند ڪه نعمت ها را پروردگار خود قرار داده اند. هم دنیــا آن ها را به بازے گرفتــه و هم آنان با دنیا به بازے پرداختـــه و آخــرت را فراموش ڪرده اند... پســرم! به يقيــن بدان ڪه تو، به همه ے آرزوهایت نخواهــے رسید و مدت زیادے زندگــے نخواهے ڪرد و به راه ڪسانـــے مےروے ڪه پیش از تو رفته اند. پس در به دست آوردن دنيــا آرام باش و در مصرف آنچه به دست آوردهاے نیڪو عمل ڪن؛ زیرا چه بسا تلاش بےاندازه براي دنیا، باعث به تاراج رفتن آن اموال شود. پس هر تلاش گرے به روزے دلخواه نخواهد رسید و هر مدارا ڪننده اے محروم نخواهد شد. نفــس خود را از هر گونــه پستــے بازدار، هر چند ڪه تو را به اهدافــت برساند، زیرا نمےتوانــے به اندازه آبرویے ڪه از دست داده اے، بهایــے به دست آوري. ے دیگرے مباش ڪه خـــدا تو را آفریده است. بپرهیـــز از آن مرڪب طمع ورزے ڪه تو را به سوے هلاڪت به پیش راند... پســـرم! بـدان ڪه دو قسم است؛ یڪی آنڪه تو آن را مےجویے و دیگرے آن ڪه او تو را مےجوید و اگر تو به سوے آن نروے، خود به سوے تو خواهــد آمد... چه زشــت است " هنگام نیاز و ستمڪاری به هنگام بےنیازے! همانا سهــم تو از دنیا آن اندازه خواهد بود ڪه با آن سراے آخرت را اصلاح ڪنے. از ڪسانے مباش ڪه اندرز سودشان ندهد؛ زیرا عاقــل با انـدرز، و آداب پنــد گیــرد و حیـوانات با زدن. 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: غـــم، اندوه را با نیروے صبـــر، از خود دور ساز... دوست آن است ڪه در همه حال آیین دوستــے را رعایت ڪند. هواپرستــے همانند ڪورے است ڪه دوستــے ندارد. ڪسے ڪه از حق تجاوز ڪند، زندگــے بر او تنگ مےگردد و هر ڪس قدر و منزلت خویش بداند، حرمتش باقــے است پســرم! زندگــے چنان نیست ڪه هر عیبــے در آن آشڪار و هر فرصتــے دست یافتنے باشد. چه بســا ڪه بینــا به خطــا مےرود و ڪور به مقصــد مےرسد. بدےها را به تأخیــر انداز، زیرا هر وقــت ڪه بخواهــے مےتوانــے آن ها را انجام دهے. بریــدن با جاهــل، پیوستــن به عاقــل است. ڪســے ڪه از نیرنگ بازے روزگار ایمن باشد، به او خیانــت خواهد ڪرد و ڪسے ڪه روزگار فانــے را بزرگ بشمارد، او را خوار خواهد نمــود. ڪشیــش ڪتاب را بست و عینڪش را برداشت و به سرگئــے نگاه ڪرد و گفت: خـوب؟ چه طــور بـود؟ سرگئــے گفت: خوب بـود؛ شبیـه پیامبران ڪه شما در ڪلیسا موعظــه مےڪنید. ڪشیش با سر حرف او را تأیید ڪرد و گفت: بلــه، ڪاملا درست است؛ با این تفاوت ڪه علــے پیامبــر نیست، اما شده ے دامن پیامبر اسلام است. البتــه موعظــه های علــے نڪاتے دارد ڪه گاهــے سخنان انبیاے الهــے را با دقت نظر بیشترے منعڪس مےڪند. من عقیــده دارم ڪه بایــد حرف هاے ڪسانــے چون علــے را به محــراب ڪلیسا ببریم و به گوش مردم برسانیــم. سرگئــے پرسید: با عقیدتــے و مذهبــے چه مےڪنید پدر؟ توے ڪلیسا ڪه نمےشود اسم علــے را آورد و موعظه هایش را خواند. ڪشیش گفت: می شود اسم علــے را نیاورد. ڪافــے است این سخنان با گوش مردم برسد و تأثیر خودش را بگذارد. ✨ ... لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
ما آنقدردرعالم ناچيز هستيم كه حتی سيگنال هايمان برای تمدن احتمالی دركيهان فقط یک هزارم راه شيری راپيموده اما غرورمان كل كيهان را در برگرفته وخودرا يگانه هوشمند هستی ميدانيم... #نجوم 🌍 @chaharrah_majazi
🍃•~•~•🌸•~•~•🍃•~•~•🌸•~•~•🍃 هیــچ وقــت یـــادت نره. در شرایط نابسامان این روز‌ها «امیـــد، لبخنـــد و چہـــره‌ے گشـاده» رو از ڪسـے دریــغ نڪــن. ✍ { } @roshanakbentesina 🍃•~•~•🌸•~•~•🍃•~•~•🌸•~•~•🍃 با ما همراه باشید👇 ⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️ ⚡️@chaharrah_majazi⚡️ ⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️
با طیف های نیلی و نارنجی و کبود نقشی به دلربایی فرش آفریده بود #نادر_نادرپور @chaharrah_majazi
استفان والت، نظریه پرداز واقع گرا☝️ 🇺🇸 👈 کمپین بزرگ 🌿 کانال ارائه دهنده مطالب سیاسی👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
😍خبر خوب😍 🍃کانال رمان های چهارراه مجازی 🍃 به راحتی رمان ها روبخونید ولذت ببرید 👇 http://eitaa.com/joinchat/2471428110C541fa720df
ترور رسانه
🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_هفد
به قسمت قبلے☝️ ⚜ ⚜⚜ ⚜💠⚜ ⚜💠💠⚜ ⚜💠💠💠⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: سرگئے از جــا بلنـد شد و گفــت: بهتر است فـردا مـن هم با شـما بـه کلیسـا بیایـم. مےخواهــم دوستان قدیمتــان را ببینم و موعظه هاے جدیدتـان را بشنــوم. خود از جا برخاست و گفت: حتما بیــا! قرار است موعظــه اے ڪنم مـردم از گنـاه فاصـله بگیرنـد و قلـب هایشان به نور حقایق و زندگـے روشن شود. سرگئــے لبخندے زد و گفت: خیلــے هم امیدوار نباش چنین اتفاقــے بیفتد پدر؛ قلب هایــے ڪه از جنـس سنـگ باشند، با سال ها بارش بـاران هم نــرم نمےشود. حالا برویـم ڪه فڪر ڪنم شــام آمـاده باشد. ڪلیساے حضرت داوود، ڪلیساے ارتدوڪس ڪوچڪے بـود در شـرق بيــروت. دیــوارهایش از سنــگ مـرمـر سفیــد بـود و حیاط ڪوچڪے داشت ڪه وسط آن حوضــے بود با فواره هاے آب ڪه به صورت هلالــے به میانه ے حوضــے مےپاشید. مناره ے ڪلیسا باریڪ و ڪوتــاه بـود و تنهــا دو مترے از سقف گنبدے شڪل ڪلیسا بلندتر بود. ڪشیــش به همراه سرگئــے وارد حیـاط ڪلیسا شدند، در حالــے ڪه ڪشیش قباے مشڪے و بلند ڪشیشے اش را پوشیده بود و زنجیر نقره اي و را به گردن آویخته بود. ڪشیش این صليـب قدیمــے و گران قیمت را جز در مراسم خاص به گردن نمےآویخت؛ و آن روز براے طلایــے اش را بـه گردن آویختــه بـود. ڪشیـش این صلیـب قدیمے و گـران قیمــت را جز در مراســم خاص به گردن نمے آویخت؛ پس از سال ها آمــده بـود تا دوستــان قدیمــے اش را ببیند و متفـاوت تر از همیشــه براے آنان سخنرانــے ڪند. سرگئے ڪت و شلوارے مشڪے، پیراهنــے سفید و ڪرواتــے قرمــز با خطوط ریز مشڪے به تن داشت و دوش به دوش پدر قدم بر مےداشت. پــدر ڪارپیانس ڪه جلوے در سالن چشــم به انتظار ایستــاده بود، بـه محض دیــدن آن ها بـه طرفشـان آمـد. بعــد از خوش آمدگویــے، به سرگئــے نگــاه ڪرد و گفـت: هر بار ڪه سرگئــے را مےبینم زیباتـر و خوش انـدام تر شـده اسـت؛ درســت مثل جـوانے هاے جنـاب ایوانــف! خدا حفظشان ڪنــد. ☘@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
⚜ ⚜⚜ ⚜💠⚜ ⚜💠💠⚜ ⚜💠💠💠⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: ڪشیــش خندیــد و دسـت بر شانه ے پدر ڪارپیانس گذاشت و گفت: شمــا ڪه نصــف سن مرا هم ندارید ڪارپیــانس! چگونه جوانــے ها دیده اید؟ پدر ڪار پیـانــس گفت: خودتان را ندیــدم، عڪس هایتان را ڪه دیده ام جنـاب ایـوانــف... حالا بفرماییــد داخــل ڪه مـردم منتظر شما هستند. داخل ڪلیســا گـرم بـود و با ایـن ڪه همه ے نیمڪت ها پر از جمعیــت بـود، اما چنان سڪوتے حاکم بود ڪه وقتــے قـدم بر مےداشتند صداے گام هاے آن ها در سالــن پیچید. همه از جا بلند شدند. هم همه اے فضاے سالن را پر ڪرد. پـدر ڪارپــیانــس بازوے ڪشیش را گرفته بــود و از راهروے بیـن نیمڪت ها عبــور داد، در حالـے ڪه سرگئــے پشت سرشان حرڪت مےڪرد. مردمے ڪه سال ها بـود ڪشیش را ندیده بودند یا آنهایــے ڪه از حضـور یڪ ڪشیش ڪهنسال روسـے با خبر شده بودند، به گرمــے از او استقبال مےڪردند. ڪشیش مثل یڪ ڪاردینال، با تڱان دادن سرودست به آن ها پاســخ مےداد و گاهے هم با پیـرمـرد یا پیرزن هایــے ڪه مےشناخت و سابقه ے دوستــے با آن ها داشت، احوال پرسـے مےڪرد. ڪشیش و سرگئــے در ردیف جلو نشستند. پـدر ڪارپیـانــس پشت تریبــون ڪه سمت چپ زیر بزرگــے قرار داشت، ایستـاد و از حاضریــن خواســت ڪه بنشینند. ڪشیش احساس ڪرد که آن استقبال مــردم خوشحــال شده است و ڪمے هم به وجــد آمده اسـت. شیرینــے و هیجــان استقبال را در دل داشت ڪه به خود نه ڪرد ڪه نبایــد اجـــازه بدهـد غرور و تڪبر او را به هیجــان بیاورد ڪیست؟! مگر خــادم و خدمــت گزارے بیش در ڪلیسا نبــوده و نیــست؟! ✨ ... لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
•~•~❤️•~•~ دیگر ز ٺقویــم همــہ جمعــہ ها را خـط زنیــد من خسٺــہ از واژه #انٺظــــار منٺظــر را خط زنیـد... هرجمعــہ برقــرار عاشقـــے حاضــرم امـا این جمعــہ هاے ٺمــام غایــب معشــوق را خـط زنیــد. #فروغ_ربیعـــے ❣ #جمعــہ_هاے_عاشقــے 💞 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
آیا می تواند الگو باشد؟! 🇺🇸 کانال ارائه دهنده مطالب و تحلیلات سیاسی👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
⭕️کمپانی مارکونی انگلستان⭕️ یک شرکت فنی بود که تلاش های بسیاری در زمینه ی مهندسی ارتباطات انجام داد ، این کمپانی با سرویس های "ام ای ۵ " و"ام ای ۶" انگلستان مرتبط بود و خدماتی به آنها میرساند. پیتر رایت یکی از عوامل موفقیت آن شرکت را در یافتن دانشمندان خودساخته می داند برای مثال : کمپانی مارکونی فردی به نام فرانکلین را که در عرض چند سال به بزرگترینـ مغز فنی کمپانی تبدیل شد را، از یک کارگاه کوچک که در مقابل ساخت لامپ هرهفته چند شلینگ مزد به او می پرداخت بیرون کشیده بود ...!! +کنج نویس+ (ر.ش شناسایی و شکار جاسوس ص۱۸) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❌ـــــــ در ادامه با همراه باشید کپی باذکر منبع 🚫 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
ترور رسانه
⚜ ⚜⚜ ⚜💠⚜ ⚜💠💠⚜ ⚜💠💠💠⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_هجد
به قسمت قبلے☝️ ⚜ ⚜⚜ ⚜💠⚜ ⚜💠💠⚜ ⚜💠💠💠⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: به آمد که علی نه در برابر تشویق های دوستان و نه دشمنان و مخالفان و منتقدان نمی کرد. نه از تشویق ها به وجد می آمد و نه از توهین ها خشمگین می شد و می گفت: چه بسا کسانی که با فریب خورده اند. کشیش می خواست شعف و شوق ناشی از استقبال چند لحظه پیش را از خود دور کند، تا جزء فریب خوردگان نباشد. صدای پدر کار پیانس او را به خود آورد: احضار محترم! مؤمنین گرامی! خداوند امروز ما را به دیدن مردی مفتخر کرد که سال های زیادی در این کلیسا شما را به عیسی مسیح دعوت کرد و از وسوسه های شیطان دورتان ساخت. شما با اعتراف هایتان و او با دعاهایش راه بهشت را نشانتان داد. شاید برخی از شما که جوان هستید ندانید که پدر میخائیل ایوانف بیش از ۳۰ سال از عمر خود را در جمع ما و در این کلیسا موعظه کرده است و شاید بسیاری از جوان ترها به دست ایشان غسل تعمید داده شده باشند. و اینک پس از قریب دو دهه، به میان ما بازگشته است تا با ما از عیسی مسیح سخن بگوید و راه رسیدن به آسمان را نشان بدهد. من سخن کوتاه می کنم و از پدر ایوانف تقاضا دارم تا به جایگاه بیایند و چون گذشته با نفس گرم خود، ما را هدایت کنند. پدر کار پیانس در میان صدای کف زدن و تشویق مردم، از پشت تریبون کنار رفت و به طرف کشیش آمد. خواست زیر بازوی او را بگیرد و تا کنار تریبون مشایعت کند که کشیش دستش را عقب کشید و از اوتشکر کرد و در میان صدای ممتد كف زدن حضار که حالا ایستاده بودند، پشت تریبون قرار گرفت. با دست راست به مردم اشاره کرد که بنشینید. وقتی صداها آرامگرفت و سکوت برقرار شد، دست به جیب قبایش برد و چند ورق کاغذ تا شده را بیرون آورد. 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
⚜ ⚜⚜ ⚜💠⚜ ⚜💠💠⚜ ⚜💠💠💠⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: آن ها را بدون این که باز کند به دست راستش گرفت و چشم به مردم دوخت که در بین آنها چهره های آشنا می دید: بسیار خوشحالم که قبل از فرا رسیدن مرگ و فرو شدن در خاک این توفیق حاصل شد که یک بار دیگر شما مؤمنين عزیز را از نزدیک ملاقات کنم. خدا را به خاطر هر آن چه به ما کرده و هرچه . این سال ها که از شما دور بودم، قلبم با شما بود. همان طور که پدر کار پیانس گفتند، من همه ی جوانی ام را صرف این کلیسا کردم. بیروت اگرچه زادگاه من نبود، اما عمر طولانی خود را در میان این شهر و شما مردمان خوبش گذراندم و خوشحالم که اینک در کنار شما هستم. از شما پوزش می طلبم که متن ام را نوشته ام و برایتان می خوانم. اگر خسته تان کردم، بر من ببخشایید. سپس برگه هایی که توی دستش بود را باز کرد. عینکش را به چشم زد و شروع کرد به خواندن سپاس خدایی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حسابگران از شمارش نعمت هایش ناتوان و تلاشگران از ادای حق او درمانده اند. خدایی که افکار ژرف اندیش، ذات او را درک نمی کنند. اوست بخشنده ی تمام نعمت ها و دفع کننده ی تمام بلاها و گرفتاری ها او را می ستاییم و در برابر مهربانی ها و نعمت های فراگیرش، به او ایمان می آوریم؛ چون مبدأ هستی و آغاز کننده ی خلقت آشکار اوست. از او هدایت می طلبیم؛ چون راهنمای نزدیک اوست. از او یاری می طلبیم که توانا و پیروز است و به او توکل می کنیم؛ چون تنها و کفایت کننده اوست. ای مؤمنین! به دنیا نبندید که آب دنیای ، تیره و گل آلود است. ✨ ... لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.