#حرفحساب
+حاجآقاپناهیانمیگفت:
آقا #امامزمـان صبح
به عشق شما چشم باز میکنه
این عشق فهمیدنے نیست...!💔
بعدما صبح که چشم باز میکنیم
بجایِ عرض ارادت به محضر آقا
گوشیامونُ چک میکنیم!😔
#شهیدباڪرے میگفت:
خدا از #مؤمن اداے #تڪلیف میخاد
نہ نوع ڪار و #بزرگے و #کوچکے ڪار رو.
فقط #اخلاص
وبا دید #تکلیفے
بہ وظیفہ توجه ڪردن...
𝐉𝐨𝐢𝐧...➘
✨⃟🦋 @testimonial
#دماذونـــــے
جاےدیگہمیگفت:
اخلاصیعنےبهجاےاینڪهسریعنمازبخونے،
دوساعتقبلازاذانوضومیگیرےومنتظرهستے ...
اخلاصیعنےاگہیڪلحظہنفْسازخدادورتڪرد، مےمیرے ...
آیامااینطورےهستیم؟!!!
حالادوساعتپیشڪش،حداقلدهدقیقهزودتر...
پاشینبراےنمازاولوقتآمادهبشین...
التماسدعا...🤲
𝐉𝐨𝐢𝐧...➘
✨⃟🦋 @testimonial
🌷شهید مدافع حرم رضا عادلی 🌷
ولادت : 1368/12/10
شهادت :1394/11/11
🌹 سوریه ، عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا🌹
💍وضعیت تاهل : متاهل💍
*در سالگرد عقدشان به شهادت رسیدند*
خاطره از مادر شهید 🌹
چند روزی پیدایش نبود دلم آشوب بود بعد از چند روز به خانه برگشت
اما سر و وضعش مثل همیشه نبود ذوق زده در آغوشش گرفتم و گفتم کجا رفته بودی 🥺
آرام آرام گفت که عراق بوده و دفاع از حریم اهل بیت رفته است 🥰
شب آن روز هم رضا دیر کرد به او تماس گرفتم
پرسیدم کجایی گفت نجف گفتم چجوری رفتی گفت با هلی کوپتر سپاه
یک روز از آنجا با من تماس گرفت و گفت مادر زن می خواهم
گل از گلم شکفت
گفت میخواهم محجبه باشد خوش زبون و برخورد باشد و اسمش هم زینب باشد ☺️
این ها خواسته من از حضرت زینب است
یک شب در حرم امام حسین خواب بودم که خواب دیدم در بارگاه ملکوتی امام حسین
سه خانم وارد شدنو و یکی از آن ها حضرت معصومه بود
من این درخواست ها را از او کردم 🙏🌸
که دختری با این مشخصات برایش در نظر گرفته بودیم
@testimonial
🍃🌸رمضان میرود و میبرد از کف دل ما
آن که یک ماه صفا یافت از او محفل ما
رمضان رفت و دریغا که به امضا نرسد
طاعت ناقص ما
روزه ی ناقابل ما
@testimonial
ا—————————ا
ملتی که شهیدانش را فراموش کند
هرگز رنگ خوشبختی و عزت را
نخواهد دید !
درسامروز...🖐🏻👩🏻🦯
# شھـیداحمدمهنـا🌿
ا—————————ا
پـــلــاکـ خـــاکی🕊️
|بسمربالشُھداوالصدیقین| #سلام_بر_ابراهیم صفحھ ۱۱۲ گمنامی «مصطفی هرندی» قبل از اذان صبح ب
|بسمربالشُھداوالصدیقین|
#سلام_بر_ابراهیم
صفحھ ۱۱۳
همه ساكت بودند. برای جمع جوان ما غريبه می نمود. انگار ميخواست
چيزی بگويد، اما!
لحظاتی بعد سكوتش را شكست و گفت: آقا ابراهيم ممنونم. زحمت
كشيدی، اما پسرم!
پيرمرد مكثی كرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!!
لبخند از چهره هميشه خندان ابراهيم رفت. چشمانش گرد شده بود از
تعجب، آخر چرا!!
بغض گلوی پيرمرد را گرفته بود. چشمانش خيس از اشك شد. صدايش
هم لرزان و خسته:
ديشب پسرم را در خواب ديدم. به من گفت: در مدتی كه ما گمنام و
بينشان بر خاك جبهه افتاده بوديم، هرشب مادر سادات حضرت زهرا(ع)
به ما سر ميزد. اما حالا، ديگر چنين خبری نيست!
پسرم گفت: «شهدای گمنام مهمانان ويژه حضرت صديقه هستند!»
پيرمرد ديگر ادامه نداد. سكوت جمع ما را گرفته بود.
به ابراهيم نگاه كردم. دانه های درشت اشك از گوشه چشمانش غلط
می خورد و پايين می آمد. می توانستم فكرش را بخوانم. گمشده اش را پيدا
كرده بود.«گمنامي!»
٭٭٭
بعد از اين ماجرا نگاه ابراهيم به جنگ و شهدا بسيار تغيير كرد. می گفت:
ديگر شك ندارم، شهدای جنگ ما چيزی از اصحاب رسول خدا(ص)و
اميرالمؤمنين(ع) كم ندارند.
مقام آنها پيش خدا خيلی بالاست.
بارها شنيدم كه می گفت: اگر كسی آرزو داشته كه همراه امام حسين (ع)
دركربلا باشد، وقت امتحان فرا رسيده.
. . .
زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی
@testimonial
|بسمربالشُھداوالصدیقین|
#سلام_بر_ابراهیم
صفحھ ۱۱۴
ابراهيم مطمئن بود كه دفاع مقدس محلی برای رسيدن به مقصود و سعادت
و كمال انسانی است.
برای همين هر جا می رفت از شهدا می گفت. از رزمنده ها و بچه های جنگ
تعریف می كرد. اخلاق و رفتارش هم روز به روز تغيير می كرد و معنوی تر
می شد.
ً دو سه ساعت اول شب را می خوابيد و بعد
در همان مقر اندرزگو معمولا
بيرون می رفت!
موقع اذان برمی گشت و برای نماز صبح بچه ها را صدا می زد. با خودم گفتم:
ابراهيم مدتی است كه شبها اينجا نمی ماند!؟
يك شب به دنبال ابراهيم رفتم. ديدم برای خواب به آشپزخانه مقر سپاه
رفت.
فردا از پيرمردی كه داخل آشپزخانه كار می كرد پرسجوکردم فهمیدم
كه بچه های آشپزخانه همگی اهل نمازشب هستند.
ابراهيم برای همين به آنجا می رفت، اما اگر داخل مقر نماز شب می خواند
همه می فهمند.
اين اواخر حركات و رفتار ابراهيم من را ياد حديث امام علی(ع) به نوف
بكالی می انداخت كه فرمودند:
«شيعه من كساني هستند كه عابدان در شب و شيران در روز باشند.»
. . .
زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی
@testimonial
دعای افطار
بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَكَ صُمْنَا وَ عَلَى رِزْقِكَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ [فَتَقَبَّلْهُ] مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 🤲
خداےمن
در این ساعات نزدیڪ افطار
ﺑﺮﺍی ﺩﻟﻢ "ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ" ﺑﺨﻮﺍﻥ
ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﻣﻀﻄﺮ
تا آرام گیرد این قلب نا آرام
خدایا بہ حضورت
بہ نگــاهت بہ یاریت نیازمندیم...
التماس دعـــا
𝐉𝐨𝐢𝐧...➘
✨⃟🦋@testimonial
#شهیدباڪرے میگفت:
خدا از #مؤمن اداے #تڪلیف میخاد
نہ نوع ڪار و #بزرگے و #کوچکے ڪار رو.
فقط #اخلاص
وبا دید #تکلیفے
بہ وظیفہ توجه ڪردن...
𝐉𝐨𝐢𝐧...➘
✨⃟🦋 @testimonial