eitaa logo
پـــلــاکـ خـــاکی🕊️
237 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
15 فایل
بسم رب حریم حرم]•🕊🥀 شھادت🕊 آغاز خوشبختے است خوشبختے‌اۍ‌ڪہ‌پایانے ندارد شہید ڪہ بشوے! خوشبختِ ابدے میشوے🌿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندڪۍزما♥↶ @Companiono ⊰نا‌شنآسمـوטּ https://harfeto.timefriend.net/16468027837062 کپی حلال💫
مشاهده در ایتا
دانلود
پـــلــاکـ خـــاکی🕊️
|بسم‌رب‌الشُھدا‌والصدیقین| #سلام‌_بر_ابراهیم صفحھ ۸۱ شهرک المهدی «علی مقدم ،حسین جهانبخش »
|بسم‌رب‌الشُھدا‌والصدیقین| صفحھ ۸۲ آن هم در شرايطی كه در شهرك المهدی مهمات و سلاح كم بود. حتی تعدادی از رزمنده ها اسلحه نداشتند. يكی از بچه ها خيلی ذوق زده شده بود، جلوآمد و كشيده محكمی به صورت اولين اسير عراقی زد و گفت: »عراقی مزدور!« برای لحظه ای همه ساكت شدند. ابراهيم از كنار ستون اسرا جلو آمد. روبروی جوان ايستاد و يكی يكی اسلحه ها را از روی دوشش به زمين گذاشت. بعد فرياد زد: برا چی زدی تو صورتش؟! جوان كه خيلی تعجب كرده بود گفت: مگه چی شده؟ اون دشمنه. ً او دشمن بوده، اما الان ابراهيم خيره خيره به صورتش نگاه كرد و گفت: اولا اسيره، در ثانی اينها اصلا نميدونند برای چی با ما می جنگند. حالا تو بايد اين طوری برخورد كنی؟! جوان رزمنده بعد از چند لحظه سكوت گفت: ببخشيد، من كمی هيجانی شدم. بعد برگشت و پيشانی اسير عراقی را بوسيد و معذرت خواهی كرد. اسير عراقی كه با تعجب حركات ما را نگاه می كرد، به ابراهيم خيره شد. نگاه متعجب اسير عراقی حرف های زيادی داشت! ٭٭٭ دو ماه پس از شروع جنگ، ابراهيم به مرخصی آمد. با دوستان به ديدن او رفتيم. درآن ديدار ابراهيم از خاطرات و اتفاقات جنگ صحبت می كرد. اما از خودش چيزی نمی گفت. تا اينكه صحبت از نماز وعبادت رزمندگان شد. يكدفعه ابراهيم خنديد وگفت: درمنطقه المهدی در همان . . .‌ زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی @testimonial
دوپارت ازکتاب،تقدیم نگاه پرمهرتون🤗
میگفت: خدا از اداے میخاد نہ نوع ڪار و و ڪار رو. فقط وبا دید بہ وظیفہ توجه ڪردن... 𝐉𝐨𝐢𝐧...➘ ✨⃟🦋 @testimonial
پـــلــاکـ خـــاکی🕊️
#شهیدباڪرے‌ میگفت: خدا از #مؤمن اداے #تڪلیف میخاد نہ نوع ڪار و #بزرگے و #کوچکے ڪار رو. فقط #اخلاص
جاےدیگہ‌میگفت: اخلاص‌یعنےبه‌جاےاینڪه‌سریع‌نمازبخونے، دوساعت‌قبل‌ازاذان‌وضومیگیرےومنتظرهستے ... اخلاص‌یعنے‌اگہ‌یڪ‌لحظہ‌نفْس‌ازخدادورت‌ڪرد، مےمیرے ... آیامااینطورےهستیم؟!!! حالا‌دوساعت‌پیش‌ڪش،حداقل‌ده‌دقیقه‌زودتر... پاشین‌برا‌ےنماز‌اول‌وقت‌آماده‌بشین... التماس‌دعا...🤲 𝐉𝐨𝐢𝐧...➘ ✨⃟🦋 @testimonial
شهیده زینب (میترا) کَمایی❤️ تولد:۱۳۴۷ محل تولد : شهر آبادان شهادت:۱۳۶۱/۱/۲ محل شهادت : شاهین شهر علت شهادت : ترور به دست منافقین 🌱 سن :۱۴ سال 🔸 او را به جرم چادری بودن و فعالیت فرهنگی به شهادت رسوندن . شهادت شلمچه یا سوریه نمی خواهد خدا عاشقت بشه اذن پرواز بهت می ده. 🌷غواص باشی درموج اروند 🌷از بچه های اطلاعات باشی در عمق مواضع دشمن 🌷خلبان باشی تو اوج آسمون ها 🌷دختر باشی تو کوچه های شاهین شهر فقط باید عشق پرواز باشی . شادی روحش صلوات🌱 @testimonial
«إِلَهِي نَفْـسٌ أَعْزَزْتَهَ بِتَوْحِيدِكَ كَيْفَ تُذِلُّهَا بِمَهَانَهِ هِجْرَانِكَ» خدایا جانی‌ که‌ به‌ توحیدت‌ عزت ‌بخشیدی‌ را چگونه‌ به‌ خواری‌ هجرانت‌ ذلیل‌ میکنی؟! ‌‌‎‎‎‌ ‌‌‎‎‎‌‌‎ ‌‌‎‎‎‌ ‌‌‎‎‎‌‌‎ʝơıŋ➘ ┏⊰✾✿✾⊱━─–—━━┓ ❖ @testimonial
يه‌مذهبـے بایدبـدونه‌که‌رفیق‌شهـیدداشتـن فقـط‌واسـه‌ی خوشگلی‌پروفـایل‌نیـس! بایدیـادبگیـره‌حـرف‌شـهیدرو تـوزنـدگیش‌پیاده‌کـنه وگرنـه‌ازرفـاقت چیـزی‌نفهمیـده @testimonial
پـــلــاکـ خـــاکی🕊️
:))🍃!'
شـهدا همـواره شمـا را نگـاه میـکنند . . . مـراقـب اعـمال مـان باشـیم🌱!'
‹🌻💛› - - کسایـےکہ‌میجنگن،زخمےهم‌میشن! دیروزباگلولہ،امروزباحرف💔! شھداوقتےتیرمیخوردن‌میگفتن فداسـرمھدےفاطمھۜ :)' این‌تصورمنھ ...🚶‍♂ تویـےکہ‌دارےبراےامام‌زمانت‌کار‌میکنے شب‌وروز..! وقتےمردم‌باحرفاشون‌بھت‌زخم‌زدن، تودلت‌باخودت‌بگو؛ [- فداسـرمھدےفاطمھۜ -] آقاخودش‌بلده‌زخمتودرمان‌کنھ🌿'. @testimonial