eitaa logo
تذکره الاولیاء
12هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
625 ویدیو
102 فایل
احوالات و کلمات بزرگان اهل معرفت
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5841498763461394668.mp3
زمان: حجم: 4.36M
* #کلیپ_صوتی #شعبان #رمضان بسیار زیبا 🎧 موضوع: توصیه‌های پایانی ماه شعبان برای آماده شدن جهت ماه مبارک رمضان 🎤 حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌ ‌⏱ زمان: ۷ دقیقه 📥 حجم: ۴ مگابایت 🔺 @nasery_ir ‌ ‌
‌سر ارادت ما و آستان‌ حضرت دوست... مروی است که: « خدای-تعالی- ابراهیم را مال بسیار داده، چنان که چهارصد سگ با قلاده زرین در عقب گوسفندان او بودند و فرشتگان گفتند که: دوستی ابراهیم از برای خدا به جهت مال و نعمتی است که به او عطا فرموده. پادشاه عالم خواست که به ایشان نشان دهد که این چنین نیست؛ پس به جبرئیل فرمود که : برو و مرا در جایی که ابراهیم بشنود یاد کن. جبرئیل رفت در وقتی که ابراهیم نزد گوسفندان بود بر بالای تلی ایستاد و به آوازی خوش گفت:« سبوحٌ قدّوس ربّ الملائکه والّروح». چون ابراهیم نام خدای را شنید، جمیع اعضای او به حرکت آمد و فریاد برآورد به این مضمون: کاین مطرب از کجاست که برگفت نام دوست   تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست دل زنده میشود بــه امیـــد وفـــای یــار                   جان رقص میکند ز سماع کلام دوست پس ابراهیم از چپ و راست نگاه کرد. شخصی را بر تلی ایستاده دید. به نزد وی دوید و گفت: تو بودی که نام دوست مرا بردی؟ گفت: بلی. ابراهیم گفت: ای بنده حق! نام حق را یکبار دیگر بگو و ثلث گوسفندانم از آن تو. جبرئیل باز نام حق را گفت . ابراهیم گفت: یکبار دیگر بگو و نصف گوسفندانم از تو. جبرئیل باز نام حق را گفت. حضرت ابراهیم در آن وقت از کثرت شوق بیقرار شد؛ گفت: همه گوسفندانم از تو؛ یکبار دیگر نام دوست مرا بگو. جبرئیل باز گفت. ابراهیم گفت: مرا دیگر چیزی نیست، خود را به تو دادم یکبار دیگر بگوی. جبرئیل باز گفت. پس ابراهیم گفت: بیا مرا با گوسفندانم ضبط کن که از آن توست. جبرئیل گفت: ای ابراهیم! مرا حاجت به گوسفندان تو نیست؛ من جبرئیلم. و حقّا که جای آن داری که خدا تو را دوست خود گردانید، که در وفاداری کاملی، و در مرتبه دوستی، صادق و در شیوه اطاعت مخلص ثابت قدم». لثالی الاخبار،ج1،ص96 @tezkar
📍فروش ویژه آغاز گردید📍 📚 کتاب "ولایت و امامت از منظر عقل و نقل" همزمان با نمایشگاه کتاب، با تخفیف ویژه عرضه می‌شود. قیمت دوره ۳ جلدی: ۲۰۰ هزار تومان قیمت با تخفیف ویژه (۲۰٪): ۱۶۰ هزار تومان برای خرید کتاب، به یکی از این دو روش عمل کنید: 🔸 خرید پیامکی: ارسال عدد ۱۴ به شماره ۱۰۰۰۳۰۲۲ 🔸 خرید اینترنتی از سایت پاتوق کتاب فردا: https://bookroom.ir/fb/4222 ☑ کانال جلوه نور علوی @jelvehnooralavi
عمری ما تو را نگه داشتیم حاج آقا فخر تهرانی میگوید: یک روز من و یکی از دوستانم به نام آقای انشایی در خدمت آقا شیخ مرتضی زاهد بودیم. آقا شیخ مرتضی تسبیحش را گم کرده بود و با نگاه و کشیدن دستش به اطراف، دنبال تسبیحش میگشت و از ما هم پرسید: «شما این تسبیح مرا ندیدید؟» با این سخن، ما نیز برای یافتن تسبیح ایشان شروع به گشتن کردیم. پس از دقایقی، آقا شیخ مرتضی با چشمانی اشک آلود و با بغض فرمود: «ببینید! این امر میتواند به این معنا باشد که خداوند میخواهد به من بفرماید ای مرتضی! عمری است ما تو را نگه داشته ایم وگرنه تو حتی تسبیحت را نیز نمیتوانی نگه داری». آقا شیخ مرتضی زاهد، صص ۱۶۷ و ۱۶۸. 🔺کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
‍ 🌺 🌺 قوم شعیب بودند یکی از اقوامی که به واسطه کم فروشی به هلاکت رسیدند و نسل آنان از روی زمین قطع شد قوم لجوج و خودخواه و سرکش شعیب بودند که در سرزمینی اطراف شام به نام "معان" زندگی می کردند ، مذهب و آیین آنان بت پرستی و شرک به خدا بود، بت آنان جنگل و نیزار و دوستی مال و منال بود. گناه این قوم، بود. وقتی آنان جنسی را به مردم می فروختند از سنگ سبک استفاده میکردند و در موقع خریدن از سنگ سنگین و پیمانه بزرگتر استفاده می نمودند. خداوند برای هدایت و ارشاد آنان پیامبری از خودشان به نام " "در میان آنان مبعوث کرد و معجزاتی به او عنایت فرمود. حضرت شعیب، مردم را به ، و به دعوت می کرد، از عاقبت شوم بر حذر می داشت و برای بیدار کردن آنان چنین می فرمود: ای مردم! جمعیت شما کم بود خداوند زیادتان گردانید، فقیر بودید بی نیازتان ساخت، اگر به هدایت و ارشاد من گوش فرا ندهید به عذاب خدا گرفتار خواهید شد. مردم او را مسخره کردند و گفتند: ای شعيب! به ما بگو، آیا این نماز تو، به تو می گوید که ما به عبادت غیر آن چیزی که پدران گذشته ما عبادت می کردند دعوت کنی ؟ واز خرید و فروش و معامله دلخواهانه ما نهی نمایی؟ ما این طور بار آمده ایم و تا به حال هیچ ضرر و زیانی هم ندیدیم، ما از همین راه کم فروشی به ثروت های فراوان رسیدیم. (1) در جواب نصیحت های دلسوزانه حضرت شعیب، چنین گفتند: " ای شیعب تورا سحر کرده اند که این چنین با ما سخن می گویی و ما را از روش گذشتگانمان منع میکنی ، ما هر چه فکر می کنیم، می بینیم تو هم مانند ما بشری بیش نیستی. و ما فکر می کنیم که تو صد در صد از دروغ گویانی(2) وقتی مردم زیر بار حضرت شعیب نرفتند و آن پیامبر مهربان و دلسوز را ساحر و دروغ گو پنداشتند، دل آن حضرت به درد آمد، پرودگار را به یاری خود طلبید و از او خواست که ایشان را به کیفر کفر، فجور، گران فروشی و کم فروشی مکافات کند. در این جا نفرین آن پیامبر الهی به اجابت رسید و خداوند با نازل کردن عذاب او را یاری کرد و قوم او را به هلاکت رسانید و مکافات قوم به این گونه بود که: هفت روز چنان هوا گرم شد که تا آن زمان سابقه نداشت، باد به کلی از وزیدن باز ایستاد و از شدت حرارت همه می سوختند تا اینکه ابری در بیابان پیدا شد. همه مردم به امید آنکه شاید این ابر بارانی داشته باشد به سحرا رفتند و با خوشحالی و سرعت خود را زیر سایه آن قرار دادند که از حرارت طاقت فرسای آفتاب نجات پیدا کنند. وقتی همه مردم از شهر بیرون آمدند و در زیر سایه ابر گرد آمدند عذاب الهی بر آنان نازل شد، بدین گونه که زمین زیر پایشان به لرزه در آمد به طوری که نتوانستند روی پای خود به ایستند و ناچار به زانو در آمدند و روی زمین افتادند. در این حال پاره های آتش از ابر باریدن گرفت و چنان قیامتی بر پا کرد که دنیا کمتر به خود دیده بود، سنگ های آسمانی گداخته شده با صیحه و صاعقه از آن ابر بر سرشان باریدن گرفت که دلهایشان از ترس آب شد و همه به هلاکت رسیدند و جزای اعمال خلاف خود را دیدند.(3) 🌺منابع🌺 1- اقتباس از سوره هود، آیه ۸۹ اقتباس از سوره شعراء، آیه ۱۸ و ۱۸۷ 3.اقتباس از سوره اعراف آیه 90 و 91 ، سوره هود آیه 98 🌸مکافات عمل ص77تا 79🌸 🔻کانال تذکره الاولیاء @tezkar
ساده زیستی ملاهادی سبزواری حکیم بزرگ حاج ملاهادی سبزواری که دارای شاگردان بسیار ممتاز و صاحب تالیفاتی همانند شرح منظومه در فلسفه است، از کسانی بود که زندگی بسیار ساده ی او زبان زد تاریخ شد. در تاریخ صفر ۱۲۸۴ ه ق ناصرالدین شاه قاجار در راه رفتن به خراسان در سبزوار توقف نمود و عازم خانه ی ایشان شد و تنها و بدون محافظا وارد منزل او گردید. هنگام ظهر حاجی و مشغول غذا خوردن بود. پادشاه قاجار مشاهده کرد که غذای این دانشمند یک گرده نان است و لقمه های نان را در یک ظرف کوچک که مایعی در آن بود، فرو می کرد و در دهان می گذاشت؛ فهمید آن ظرف درونش سرکه است شاه نظری به حالش کرد و نظری به خانه انداخت و دید در آن اتاق جز یک قطعه نمد، چیزی دیده نمی شود که سفره روی آن قرار دارد شاه می بیند در دو اتاق دیگر، فرش آن نمد است و می گوید: فکر میکردم زندگی شما خوب. است، ولی این طور نیست؟ حاجی می فرماید: این سه قلعه نمد را هم که کف اتاق انداخته ام باید در جهان بگذارم و بروم، این نمدها در دنیا می ماند و من رفتنی خواهم بود. سیمای فرزانگان ص 460 ـ مقدمه کتاب اسرار الحکم 🔺کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
راه درست آیت الله انصاری همدانی من مدتی در جوانی دنبال علوم غریبه و تسخیر جن و این مسائل بودم؛ اما اینها همه اش تاریکی است و تاریکی می آورد. و من چون دنبال چیز بالاتری بودم، خداوند مرا راهنمایی کرد و راه درست را پیش پایم گذارد. 🔺کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
1.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر به #قرآن، نظر به امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است! #آیت_الله_بهجت کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
🌿انقلاب🌿 در تمام طول عمر مبارکشان و به ویژه در شروع انقلاب، به جدیت از امام پیروی وافکار و نظرات ایشان را تأیید می کردند و به شخص ایشان ارادت فراوان می ورزیدند. به یاد دارم که روزی، یکی از دوستان برای ایشان نقل کرده بود که آیت الله حاج سید احمد خوانساری را برامام ترجیح داده است. ایشان به حدی ناراحت شده بودند که من کمتردیده بودم. می فرمودند: امام از همه چیزش در راه خدا گذشته است. این در حالی بود که خود من وقتی که در تشییع جنازه ی مرحوم اقای خوانساری ایشان را زیارت کردم، فرمودند: آمده ام در این تشییع شرکت کنم که خداوند گناهان مرا بیامرزد ☘️☘️☘️ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ منبع: #مواعظ_آیت_الله_حق_شناس جلد ۴ - ص ۲۲ 🔺کانال تذکرة الاولیاء @tezkar