eitaa logo
تذکره الاولیاء
11.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
527 ویدیو
97 فایل
احوالات و کلمات بزرگان اهل معرفت
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶همین جا میماندم تا بمیرم🔶 پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله به یک نفر وعده فرمودند که در مکان معینی نزد سنگی بمانند تا او بیاید؛ آن حضرت همان جا توقف فرمود ولی آن شخص نیامد تا وقتی که آفتاب سوزان بر بدن آن حضرت افتاد. بعضی از اصحاب که حضرت را در آن حال دیدند عرض کردند: از این جا حرکت بفرمایید. فرمود: نمیتوانم به جای دیگری بروم. تا وقتی که آن شخص آمد. حضرت فرمود: اگر نیامده بود از این جا حرکت نمیکردم #تا_مرگم_برسد. 📌#بحار_الانوار، #گناهان_کبیره،#شهید_دستغیب 🔻کانال تذکره الاولیاء @tezkar در ایتا🔻 eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت امام محمد باقر علیه السلام #آیت_الله_مجتهدی کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
🔶علیکم #بالقصد...🔶 امیرالمومنین علیه السلام : «الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّهٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّهُ عَلَیْهَا بَاقِی الْکِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّهِ وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّهِ وَ إِلَیْهَا مَصِیرُ الْعَاقِبَه؛ انحراف به‌ راست و چپ گمراهی است و راه مستقیم و #میانه جاده وسیع حق است . کتاب خدا و آیین رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) همین راه را توصیه می‌کند و سنت پیامبر (صلی‌الله علیه و‌آله وسلم) نیز به همین راه اشاره می‌کند و سرانجام همین جاده ترازوی کردار همگان است و راه هم بدان منتهی می‌شود.» 📌#نهج_البلاغه، خطبه 16 🔻کانال تذکره الاولیاء @tezkar در ایتا🔻 eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
‍ ‍ آخرین آرزو عشق او به خانم (سلام الله علیها) بیشتر از این حرفها بود که به زبان بیاید، یا قابل وصف باشد، یکبار بین بچه‌ها گفت: دوست دارم با ، اسم مقدس مادرم ( سلام الله علیها) رو بنویسم. به هم نگاه کردیم. نگاه بعضی‌ها تعجب زده بود؛ اینکه می‌خواست با بنویسد، جای سؤال داشت. 🇮🇷 همين را هم ازش پرسیدم؛ قیافه‌اش محزون شد، گفت: یک صحنهٔ همیشه قلب منو آتیش می‌زنه! با شنیدن اسم ، حال بچه‌ها از این رو به آن رو شد. خودش هم منقلب شد و با صدای لرزان ادامه داد: اون هم وقتی بود که (علیه السلام) خون (علیه السلام) رو به طرف آسمان پاشیدند و عرض کردند: خدایا قبول کن؛ من هم دوست دارم با همین خون گلوم، اسم مقدس رو بنویسم تا عشق و ارادت خودم رو ثابت کنم. 🇮🇷 بعدها هم چند بار دیگر هم این را گفت. ولی توی چند تا عملیات که همراهش بودم خواسته‌اش عملی نشد. توی عملیات باهاش نبودم، اما وقتی شنیدم مجروح شده، تشویش و نگرانی همهٔ وجودم را گرفت، بچه‌ها می‌گفتند؛ تیر خورده به گلوش. 🇮🇷 احتمال دادم شده باشد، همین را به شان گفتم، گفتند؛ نه، الحمدلله زخمش کاری نبوده. پرسیدم چطور؟ گفتند؛ ظاهرا گلوله از فاصلهٔ دوری شلیک شده وقتی به گلوی حاجی خورده، آخرین حدود بردش بوده. 🇮🇷 یکی از بچه‌ها پی حرف او را گرفت و گفت: بالاخره آرزوی حاجی برآورده شد؛ من خودم دیدم که روی یک تخته سنگ با همون خونی که از گلویش می اومد، اسم مقدس رو نوشت. اتفاقا آن روز قسمت شد وقت تخلیه مجروحها، رو ببینم. روی برانکارد داشتند می‌بردنش. نیمه بیهوش بود و نمی‌شد باهاش حرف بزنی، ولی زخم روی گلو رو خیلی واضح دیدم، و اثر خون روی انگشت سبابه دست راستش را. 🇮🇷 به بیمارستان که رسیده بود، امان نداده بود زخمش خوب شود، بلافاصله برگشت منطقه، چهره‌اش شور و نشاط خاصی داشت. با خوشحالی می‌گفت: خدا لطف کرد و دعای من مستجاب شد، دیگر غیر از هیچ آرزویی ندارم. منبع: . کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‌🔶رعایت اولاد هم بر والدین واجب است🔶 همانطوری که نیکی و احسان و رعایت ادب و احنرام به والدین بر اولاد واجب است، همچنین حقوقی را که برای اولاد بر عهده پدر و مادر واجب است اگر رعایت نکنند قطع رحم کرده اند. زیرا پس از والدین نزدیکترین ارحام به شخص اولاد اوست و قطع رحم از بزرگترین گناهان کبیره است. همانطور که اولاد در اثر ترک ادای حقوق به والدین به آثار وخیمه عقوق مبتلا میشوند، همچنین والدین هم در اثر ترک حقوق اولاد به آثار وخیمه آن مبتلا خواهند گردید. چنانچه از پیامبر صلوات الله علیه و آله هم روایتی بدین مضمون رسیده است.(قال رسول الله یلزم الوالدین من العقوق ما یلزم الولد لهما من عقوقهما) ♦️یکی از امور مهمی که رعایت آن بر والدین فوق العاده لازم است، آنست که سعی کنند کاری نکنند که اولادشان مبتلا به عقوق آنها گردند! مثلا کار های سخت از آنها نخواهند که اولاد در اثر سختی آن از زیر بار اطاعتشان شانه خالی کرده و در نتیجه عاق والدین شوند؛ یا مثلا زیاد ایراد گرفتن در گفتار و کردار فرزند که غالبا به ترک ادب نسبت به والدین منتهی میگردد، و همچنین ترک محبت نسبت به او که در نتیجه فرزند هم عکس العمل نشان میدهد، باید ترک گردد. بلکه وظیفه والدین است که فرزندشان را به انجام این واجب مهم الهی؛ یعنی نیکی و ادب نسبت به والدین کمک و همراهی نمایند و از روی مهر و شفقت او را از عاق شدن باز دارند؛ مثل اینکه لغزش هایش را نادیده بگیرند و احسان واطاعتش را هر چند ناچیز باشد، پذیرفته و سپاسگزاری نمایند و درباره اش در حضور و غیاب او دعا نمایند. 📌، 🔻کانال تذکره الاولیاء @tezkar در ایتا🔻 eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
‌حاج محمداسماعیل دولابی(ره) " #حسن_ظن چیز خیلی بزرگی است. اصلا خداوند در قرآن، سوءظن را نهی کرده است. خال صورت، صورت را زیبا می کند. اگر در زندگی خال سیاهی دیدی، برای نشان دادن آن سفیدیهاست. همانطور که شیرینیهای زندگی را می خورید، ترشیهای آن را هم بخورید." -------------------------------- 📒 کتاب طوبای محبت۱، ص ۱۳۹ کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
استاد فیاض بخش : اگر شب قدر ، شب نزول قرآن است ، روز عرفه ، روز صعود دعاست. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز عرفه و عید قربان #استاد_فروغی کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‍ ‍ 🚩به استقبال روز عرفه 🔹روز عرفه در میان ایام سال همانند شبهای قدر در میان شبهای آنست. لذا اگر اولیای الهی یک سال انتظار شبهای قدر را میکشیدند و از ماه رجب تهیه استعداد برای درک شب قدر مینمودند، از ابتدای اربعین موسوی نیز همه اهتمامشان برای درک لقای الهی و معرفت به توحید در روز عرفه بود. 🔹 علاوه بر این، در روایات شب قدر اشاره شد که همه اهتمام سالک میباید درخواست مغفرت الهی باشد و در عین حال اگر کسی به هر دلیل در شبهای قدر مشمول مغفرت الهی واقع نشد، امید به روز عرفه داشته باشد. 🔹بنابراین، اگر عدم مغفرت الهی به معنای نابودی و هلاکت ابدی عبد است، روز عرفه آخرین سنگر برای توبه بندگان خداوند محسوب میشود و به همین دلیل است که مرحوم سید(ره) دعای سوزناکی را برای آخرین لحظات عصر عرفه نقل میکند؛ به این مضمون که: «بار الها، اگر در این آخرین مرحله از فرصت قبولی توبه، من به دلیل شقاوت و افسردگی ام از قافله سالکان عقب افتاده ام و توفیق مغفرت برایم حاصل نشده، پس مصیبت زده ای هستم که از تو مسألت دارم مرا از اجر مصیبت دیدگان محروم نگردانی.» 🔹 و لذا هر مقدار که عصر عرفه نزدیکتر میشد، اهل معنا ابتهال بیشتری به درگاه الهی میکردند که مبادا نام آنان در طومار مغفورین در روز عرفه ثبت نشود. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز عرفه - آیت الله جاودان کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‍ ‍ 🔻این مطلب را از دست ندهید و در عید بزرگ قربان از انتشار آن کوتاهی نفرمایید🔻 حافظ شیرازی نکته ای ظریف در باره ی عید قربان دارد،لطفا با دقت بخوانید: چه مستیست ندانم که رو به ما آورد که بود ساقی و این باده از کجا آورد مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد ممکن است تا بحال به بیت دوم دقت نکرده باشید. بزرگان اهل معنا در تفسیر این بیت ، با توجه به غزل های دیگر حافظ و ابیات دیگر این غزل نظرشان درباره ی این بیت قابل تأمل است. منظور از شیخ در این بیت حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام میباشد. حضرت ابراهیم ع به امر خدای متعال حضرت اسماعیل ع را به قربانگاه برد و وعده ی انجام این دستور را در ضمیر خویشتن داشت. به محض اراده ی انجام دستور، خداوند متعال ایشان را از این امر معاف فرمود و به جای آن به ایشان دستور داد گوسفندی را به جای حضرت اسماعیل ع سر ببرد و طبق کلام قرآن مجید فرمود: و فدیناه بذبح عظیم (وما به جای او ذبح عظیمی را فدا کردیم ۱۰۷ الصافات) در تفاسیر، منظور از ذبح عظیم وجود مبارک دردانه ی اهل توحید اباعبدالله روحی له الفداء است حافظ در این شعر میگوید: ای ابراهیم نبی ، من مرید پیر مغان که وجود ذی جود سیدالشهدا سلام الله علیه باشد، هستم، و از اینکه مرید ایشانم از من رنجیده خاطر مشو، چرا که تو وعده ی این ذبح را نمودی اما در انجام آن معاف شدی ، لیکن او به این وعده وفا نمود و محیرالعقول ترین طلوع عشق در سپهر تاریخ را رقم زد. و این سرّی است که روز عید قربان روز زیارتی خاص سالار شهیدان است. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید قربان #امام_خمینی کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‍ ‍ سیّد اجلّ، علاّمه نِحریر، بهاء الدین، سیّد علی بن سید عبدالکریمِ نیلیِ نجفی که جلالت شأنش بسیار، و مناقبش بی شمار است و تِلمیذِ شیخ شهید و فخر المحقّقین است؛ در کتاب «اَنوارُ المُضیئَه» در ابواب فضایل حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مناسبتی این حکایت را از والدش نقل کرده: در روستای نیله که روستای خودشان باشد، شخصی بوده که تولیّت مسجد آن روستا با او بود. روزی از خانه بیرون نیامد، او را طلبیدند عذر آورد که نمی‌توانم، چون تحقیق کردند، معلوم شد که بدن او به آتش سوخته، به غیر از دو طرف رانهای او تا طرف زانوها که از آسیب سوختن محفوظ مانده، و دیدند درد و اَلَم او را بی قرار کرده است. سبب آن را پرسیدند. گفت: در خواب دیدم که قیامت برپا شده و مردم در حَرَجِ عظیمند و بسیار به آتش می‌روند و به بهشت کم می‌روند و من از کسانی بودم که به بهشت مرا فرستادند، همین که رو به بهشت می‌رفتم، به پلی رسیدم که عرض و طول آن بزرگ بود، گفتند که این است. پس ما از روی آن عبور کردیم و هر چه از آن طیّ می‌کردیم عرضش کم، و طولش بسیار می‌گشت، تا به جایی رسید که مثل تیزیِ شمشیر شد، نگاه کردیم در زیر آن دیدیم که وادی بسیار بزرگی است و در آن آتش سیاهی است، و در آن جمره‌هایی (تکه‌هایی از آتش) مثل قله‌های کوه‌ها، و مردم بعضی نجات می‌یابند و بعضی در آتش می‌افتند و من پیوسته میل می‌کردم از طرفی به طرف دیگر، مثل کسی که بخواهد بیفتد تا خود را رسانیدم به آخر صراط. به آنجا که رسیدم نتوانستم خودداری کنم که ناگاه در آتش افتادم و فرو رفتم در میان آتش، پس خود را رساندم به کنار وادی و هر چه دست انداختم دستم به جایی بند نشد و آتش مرا پایین می‌کشید به قوّتِ جریانِ خود، و من اِستِغاثه می کردم، و عقل از من پریده بود، پس مُلهَم شدم به آنکه گفتم: علیه‌السلام. پس نظر افکندم دیدم مردی به کنار وادی ایستاده، در دلم افتاد که او علیّ بن ابیطالب علیه السلام است. گفتم: ای آقای من! یا امیرالمؤمنین! فرمود: دست خود را بیاور نزدیک، پس کشیدم دست خود را به جانب آن حضرت، پس گرفت دست مرا و کشید مرا بیرون و افکند مرا بر کنار وادی. پس آتش را از دو طرفِ رانِ من دور کرد به دست شریف خود که من وحشت نموده از خواب جستم و با این حال خود را دیدم که می‌بینید و سالم نمانده بدن من از آتش مگر آن جایی که امام دست کشیدند. پس مدّت سه ماه مرهم کاری کرد تا سوخته‌ها بهتر شد و بعد از آن کم بود که نقل کند این حکایت را به جهت احدی مگر آنکه تب می‌گرفت او را. منبع: کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‌آیت الله کشمیری می فرمودند : " طبق آنچه که در روایات است، 🔹#افضل_اعمال امت #فرج است و روی مسئله فرج خیلی تأکید می کردند. 🔸می فرمودند که شیعه واقعی کسی است که همیشه در انتظار این فرج و گشایش باشد و عبادت واقعی همین است. 🔹در فرج هم تبرا هست و هم تولا و محبت و عشق. 🔸در #زمان_غیبت اگر شیعه ای باشد که چنین انتظاری در باطن او شکل نگرفته باشد، باید در اعتقاد خودش نسبت به حضرت تردید کند. 📘 کتاب شیدا کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
‍ ‍ دعای مستجاب سردار شهید علی تجلایی رفته بودیم برای مراسم عقد. قرار بود حضرت آیت الله مدنی خطبه عقد را جاری کند. قبل از شروع مراسم، علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام و عروس هر چه در مراسم عقد از خدا بخواهد خدا اجابت می کند. نگاهش کردم و گفتم: چه آرزویی داری؟! در حالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت: اگر علاقه ای به من داری دعا کنید و از خدا برای من شهادت بخواهید. از این کلام او تنم لرزید. چنین جمله ای برای یک عروس در چنین مراسمی بینهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم اما على مرا قسم داد. بناچار قبول کردم. هنگام جاری شدن خطبه عقد از خداوند بزرگ هم برای خودم هم برای علی طلب شهادت کردم. با چشمانی پر از اشک نگاهم را به صورت على دوختم. آثار خوشحالی در چهره اش هویدا بود. در دوران دفاع مقدس لحظه ای آرام و قرار نداشت. از تبریز اعزام شد. همه مراحل را پشت سر گذاشت. مدتی مسئول آموزش بود. به بچه ها خیلی سخت می گرفت. می گفت: هر چه اینجا بیشتر تلاش کنند در عملیات کمتر تلفات می دهیم. در عملیات بدر به قائم مقامی قرارگاه ظفر منصوب شد. دوستش می گفت: برای ما صحبت کرد. گفت: قمقمه هایتان را زیاد پر نکنید. آخر ما به ملاقات کسی می رویم که تشنه لب شهید شده است. روزهای آخر عملیات بدر بود. آخرشب آمد پشت خاکریز. گردان سیدالشهدا نتوانسته بود خودش را برساند. فقط بی سیم چی آنها آمد و گفت: گردان نتوانسته بیاید. سردار علی تجلایی رفت برای بررسی خاکریز بعدی. در زیر آتش دشمن پانزده متر از ما فاصله گرفت. برای دیدن منطقه سرش را بلند کرد. ناگهان تیری بر قلبش نشست. لحظات آخر با دست اشاره ای کرد که معنایش را نفهمیدیم. شاید آب می خواست ولی کسی آب همراهش نبود. پیکر علی در آخرین روزهای اسفند ۶۳ برای همیشه در کنار دجله ماند. مراسم عقد او در حضور آیت الله مدنی و جمعی از پاسداران برگزار شد. نمی دانم این چه رازی بود که همه آن پاسداران، داماد مراسم و آیت الله مدنی همگی به فیض شهادت رسیدند. منبع کتاب ص92 کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
🔶ملاقات اهل برزخ با یکدیگر🔶 ملاقات مؤمنین با همدیگر در برزخ، ظهور «حُبّ فی الله» آنها در دنیا است. همان دوستی هایی که برای خدا بود و برای رضای خدا بوجود آمده بود در آنجا ظهور میکند و بسیار لذت بخش و آرامش دهنده است و یکی از عوامل انجذاب به سوی عالم قرب الهی است. و برعکس ملاقات مؤمنین در برزخ، ملاقات کفار است در آن عالم، آن ملاقات که از سر تخاصم و عناد بوده و نوعی از عذابهای جهنم برای آنهاست. صورت #همان_ارتباط_های_دنیایی_اهل_دنیاست که در ملاقات های خود اموال خود را به رخ همدیگر میکشیدند و به همدیگر کبر میفروختند. و همچنین است انس های دنیایی مؤمنین در برزخ که اگر برای خدا نبود؛ آن ملاقات ها در برزخ موجب آزار و نفرت است، در عینی که از آن گریزی نیست، چون صورت همان اعمال دنیایی آنهاست. 📌#معاد_بازگشت_به_جدی_ترین_زندگی،#استاد_اصغر_طاهرزاده 🔻کانال تذکره الاولیاء @tezkar در ایتا🔻 eitaa.com/tezkar در سروش🔻 https://Sapp.ir/tezkar
#ادب برخی شاگردان علامه طباطبایی درباره فروتنی ایشان گفته اند : از قریب 40 سال پیش تا کنون دیده نشده که ایشان بر مجلس به متکی و بالش تکیه زنند ، بلکه پیوسته در مقابل حاضران مودبانه قدری جلوتر از دیوار و زیر دست میهمان می نشستند. #منبع_سیره_فرزانگان ص 245 کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar
رضوان الله علیه شهید ثالث، قاضی نورالله شوشتری رحمه الله، می فرماید: بین اهل ایمان معروف است که یکی از علمای اهل سنت، که در بعضی از فنون علمی استاد علامه حلی رضوان الله علیه است کتابی در رد مذهب شیعه امامیه نوشت و در مجالس و محافل آن را برای مردم می خواند و آنان را گمراه می نمود، و از ترس آن که مبادا کسی از علمای شیعه کتاب او را رد نماید، آن را به کسی نمی داد که نسخه ای بردارد. علامه حلی رحمه الله همیشه به دنبال راهی بود که کتاب را به دست آورد و رد کند. ناگزیر رابطه استاد و شاگردی را وسیله قرار داد و از عالم سنی درخواست نمود که کتاب را به او امانت دهد. آن شخص چون نمی خواست که دست رد به سینه علامه حلی بزند، گفت: سوگند یاد کرده ام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم. مرحوم علامه همان مدت را نیز غنیمت شمرد. کتاب را از او گرفت و به خانه برد که در آن شب تا جایی که می تواند از آن نسخه بردارد. وقتی به نوشتن مشغول شد و شب به نیمه آن رسید، خواب برایشان غلبه نمود. همان لحظه حضرت صاحب الامر روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه حاضر شدند و به او فرمودند: کتاب را به من واگذار و تو بخواب. علامه حلی رحمه الله خوابید. وقتی از خواب بیدار شد، نسخه کتاب از کرامت و لطف حضرت صاحب الامر علیه السلام تمام شده بود. 💠 البته این قضیه را به صورتهای دیگری هم بیان کرده اند؛ از جمله در کتاب قصص العلماء این طور آمده است که: علامه حلی رحمه الله کتاب را توسط یکی از شاگردان خود که نزد آن عالم مخالف درس می خواند برای یک شب به عنوان عاریه به دست آورد و مشغول نسخه برداری از آن شد. همین که نصف شب گذشت، علامه بی اختیار به خواب رفت و قلم از دستش افتاد. وقتی صبح شد و وضع را چنین دید اندوهناک گردید؛ ولی وقتی کتاب را ملاحظه کرد، دید تمامش نوشته و نسخه برداری شده است و در آخر آن نسخه این جمله نوشته شده: کتبه بن الحسن العسکری صاحب الزمان (این نسخه را حجة بن الحسن العسکری صاحب الزمان علیه السلام نوشته است). علامه فهمید که آن حضرت تشریف آورده و نسخه را به خط مبارک خود تمام نموده اند. منبع: علیه السلام، ص۱۳۴. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar در ایتا eitaa.com/tezkar در سروش https://Sapp.ir/tezkar