eitaa logo
تذکره الاولیاء
11.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
526 ویدیو
97 فایل
احوالات و کلمات بزرگان اهل معرفت
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ 🔻 «دیگران که شاهد جلوه‌هایی از عظمت و شکوه و عروج و صفا و اخلاص چنین عارفان واصلی بوده‌اند و حالات و مقامات معنوی آنها را از این و آن می‌شنیدند و با مطالعه سیره ارباب معرفت، با روحیات و کمالات آنان آشنایی اجمالی پیدا می‌کردند و خود از درد فراق دیدار حضرت حق جلّ‌جلاله رنج برده و در آتش سوزان هجرانش می‌سوختند، همواره پرسش‌هایی در ذهنشان شکل می‌گرفته که: آیا طی کردن این راه وقف عده‌ای خاص می‌باشد؟ آیا ما می‌توانیم در این طریق قرار گیریم و رهرو این راه باشیم؟ آیا رسیدن به چنین صفای باطنی برای ما دست‌یافتنی است؟ آیا طی طریق قرب الهی اختصاص به صنفی خاص داشته و با جنسیتی مخصوص سازگار می‌باشد؟ این سالکان واصل و عارفان واله، چگونه به این مقامات عظیم معنوی دست پیدا کرده‌اند؟ آغاز سفرشان از کجا بوده؟ راهنما و دلیل راهشان که بوده؟ نقشه تربیتی و سلوکی خود را از کجا و از چه کسی اخذ نموده‌اند و...؟» در صفحه 129 کتاب و ذیل بیان مطالبی درباره نماز اول وقت نویسنده سه توصیه عملی را به خواننده ارائه میدهد؛ در آنجا میخوانیم: «...یکی اینکه نماز اول وقت را ترک نکند و در ظرف اول وقت، فقط به خواندن نماز بپردازد و از هر دیدنی و شنیدنی که تفرقه حواس می‌آورد بپرهیزد. مثلا گوشی همراه خود را در این زمان خاموش کند، نه اینکه کنار سجاده‌اش بگذارد که اگر پیامکی هم آمد متوجه شود و یا با یک دست به تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها) مشغول باشد و با دست دیگر با گوشی خود، پیامک را دنبال کند...» یا در ادامه نویسنده اشاره می‌کند که سالک هم باید مراقب نماز اول وقت خود باشد هم اینکه مانع نماز اول وقت دیگران نشود و مثلا در ساعت نماز به کسی زنگ نزند و... . واقعا این نکات ریز را چقدر رعایت می‌کنیم؟ آیا خیلی از موانع رشد معنوی ما همین نکات به ظاهر کوچک نیست؟ کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
هدایت شده از الهادی
🔻متأسّفانه هرقدر پیش میرویم، حالت دعا در مردم کمتر میشود؛ لذا برایشان مشکلات پیش می آید و مادّی‌نگرتر میشوند. مردم دوست دارند مشکلاتشان را به امور ظاهری منسوب کنند؛ ولی آن زمان‌هایی که افراد روشن‌ضمیر، بیشتر در بین مردم بودند، خیلی‌سریع، منشأ مشکلات را پیدا میکردند. غالبش هم به امور غیرعادی منسوب میشد. حالا بعضی می‌خواهند از آن افراد روشن‌ ضمیر تقلید کنند؛ ولی نمی‌شود؛ چون آن دید را ندارند؛ ولی در بعضی مسائل، مانند شوهردادن دختر، ازدواج، مسئله‌ی اولاد و. . . ممکن است از ناحیه های مختلفی، مشکل به وجود بیاید. مشکلات، شدّت و ضعف دارد؛ ولی پایه‌ی اولیه‌ی مشکلات، تنگناهایی است که خودمان برای خودمان درست میکنیم. ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ┈•• گپ •• سروش •• ایتا ••┈ ‌ ‌
(ع) كُلّناٰ سُفُن النَّجاة إلاّ أنّ سَفينَةَ اَلْحُسَين أَوْسَع وَ أَسْرَعْ كَما أنّ لِلْجَنَّة أبْواباً، مِنهَا بابِ يُسَمّى بابَ الحُسَينِ عَلَيْه اَلسَلام وَ هُوَ أوسَعَ اَلْأَبْواٰبْ تمام نعمت های خداوند چه ظاهریه چه باطنیه، حتی بهشت با آن وسعت و تنوعش از مصادیق دریای رحمت حق تعالی و جلوات وجودی او به حساب می آیند. کشتی نیز وسیله سیر و حرکت در دریاست و مقصدی دارد و البته کشتی ناخدای کربلا هم مقصدی { بسم الله مجریها ومرسیها } ... پس هر کسی هستی و در هر حالی بودی سعی کن اقلا پای راستت در کشتی اقا اباعبدالله الحسین علیه السلام باشد، تا تو را بر روی دریای رحمت عبور داده و به سوی مقصد و مقصود عارفان، یعنی خود خداوند رحمن و رحیم سیرت دهد. پس زنهار که حتی در بهشت هم پیاده شوی که ساحل جای دیگریست و ان الی ربک المنتهی ... ✍ حجت الاسلام و المسلمین صبرآمیز حفظه الله کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
«آداب و مراقبات عزاداری سیدالشهدا (ع)؛ ادب حضور (دفتر پنجم)» به قلم استاد محمدتقی فیاض بخش . از طاقچه رایگان دریافت کنید https://taaghche.ir/book/38856
تاریخ تکرار می‌شود انسان هر راهی را بدون تقید و پای‌بندی به قرآن و سنت برود، روزبه‌روز تنزّل می‌کند و تاریخ، از جمله قضایای سقیفه و پیامدهای آن مانند واقعه طَف (کربلا)، هر روز تکرار می‌شود؛ زیرا هر روز حقی غصب و یا احقاق می‌شود، و همیشه حق و باطل مثل حسین و یزید وجود دارد، و کار مردم هم یا جنگ در کنار یزید یا در رکاب امام حسین علیه‌السلام است. بنابراین، انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است و یا باطل و پیرو آن. (رحمت واسعه، ص۱۶۱) کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گسترش عزاداری‌ها نشاندهنده یک جریانی است که به رهبری #امام_حسین(ع) دارد در دنیا پیش میرود؛ و گره‌های ملّتها را باز خواهد کرد. #مقام_معظم_رهبری_تصویری دقیقه۵۲ : ۱حجم:۵ مگابایت @tezkar
مرا شناسایی کن بعد از پایان عملیات بود. یکی از سالنهای معراج تهران پر شده بود از شنید. همه آنها هم شهید گمنام. بعد از عملیات این سالن را به شهدای گمنام اختصاص داده بودند. همه بدنها قطعه قطعه شده. همه سوخته و.... در میان بدنهای سوخته یک پلاک پیدا کردیم. به استخوان ها چسبیده بود. با تلاش بسیار صاحب پلاک پیدا شد. یک بسیجی از جنوب تهران بود که در همین عملیات مفقود شده بود. با خانواده اش تماس گرفتیم. پدر و برادرهایش آمدند. قضیه را گفتم. اینکه این شهید پیکرش سوخته است و نمی شود او را ببینید. کارها هماهنگ شد. قرار شد فردا برای تشییع شهید اقدام نمایند. صبح فردا یکی از بچه های معراج که از ماجرا مطلع بود آمد و گفت: می توانم در مورد این شهید خواهشی بکنم! گفتم: بفرمایید! گفت: اجازه بدهید همسر این شهید او را شناسایی کند! با تعجب گفتم: همسر شهید! منظورت چیست؟! کمی مکث کرد و گفت: دیشب در خواب شهیدی را دیدم که گفت: امروز مرا به پدر و برادرانم تحویل ندهید. همسرم باید من را شناسایی کند. من صاحب بلاک هستم ولی این پیکر من نیست! بقایای پیکر من داخل همین سالن است؟ با تعجب به حرفهای او گوش می کردم. گفتم: این پیکرها چند تکه استخوان سوخته است. همسرش چه چیزی را می خواهد شناسایی کند! همان لحظه برادران شهید برای انتقال پیکرش آمدند. از آنها پرسیدم: این شهید همسر دارد؟ با تعجب گفتند: بله چطور مگه!؟ گفتم: برای شناسایی حتما باید ایشان بیایند. برادران شهید که زیاد مذهبی نبودند صدایشان را بلند کردند و گفتند: یعنی چی! مگه برادر ما نسوخته! چی رو میخواد شناسایی کنه. بعد از کلی صحبت فهمیدم اینها با همسر شهید اختلاف دارند و ارتباطی ندارند. پدر شهید به سراغ او رفت. ساعتی بعد با همسر شهید وارد شدند. به همسر شهید گفتم: شما می توانید شوهرتان را شناسایی کنید! در حالی که اشک می ریخت گفت: بله! بعد به داخل سالن شهدای گمنام رفت. دقایقی بعد ما را صدا کرد. در لابه لای شهدای گمنام پیکر سوخته شهیدی را نشان داد و گفت: این همسر من است! خیلی تعجب کردیم. یعنی چطور او را شناسایی کرده؟! همسر شهید یک لباس را از داخل کیف دستی خودش بیرون آورد و - گفت: چند روز قبل از عملیات با هم به مغازه ای رفتیم. دو لباس هم رنگی خرید و گفت: این را برای خودم خریدم. این را هم برای تو! شوهرم گفت: من این لباس را تا زمان شهادت از تنم خارج نمی کنم. روزی به سراغ تو خواهند آمد. با این لباس بیا و من را شناسایی کن! بعد به پیکر سوخته شهید اشاره کرد و گفت: همه جای او سوخته اما قسمتی از لباسش هنوز سالم است. لباس خودش را کنار قسمت سالم لباس شهید قرار داد. هر دو مثل هم بودند. پیکر شهید همان روز برای تشییع اعزام شد. کتاب ص۱۲۷ و ۱۲۸ کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
شوق به و بهره مندی از دنیا بدان ای مرید راه آخرت که مقصود از شوق و رغبت به آخرت، تنها رغبت به آخرت بعد از مرگ نیست؛ بلکه رغبت و میل به آخرت گاهی در رو آوردن به امور دنیایی با انگیزه خشنودی خداوند متعال جلوه می کند. بنابراین اگر بهره وری از لذت های دنیا برای رسیدن به لذت های آخرت و به انگیزه کسب خشنودی حق تعالی باشد، این بهره وری، به عنوان رغبت و شوق به دنیا به حساب نمی آید، بلکه شکلی از اشکال رغبت به آخرت است؛ بنابراین - آنگونه که از مضمون آیات و روایات بر می آید - رغبت به آخرت، تجافی و دل کندن از دنیا، آمادگی رفتن، گرفتار دنیا نشدن و فراموش نکردن یاد خدا و آخرت است، هر چند در همین حال، انسان از نعمت های آن استفاده می نماید. کتاب ص ۱۲۸ کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
اهمیت زیارت و گریه بر سیدالشهداء علیه‌السلام-@sheykh_javad.mp3
773K
▪️اثرات فوق العاده گریه بر امام حسین علیه‌السلام و زیارت آن بزرگوار ⚫️ مرحوم‌آیت‌الله‌شیخ‌جوادکربلایی @sheykh_javad
‌‌انسان الهی ، قوانین طبیعی را مستقل نمی داند ، بلکه قوانین را از آثار او می داند . "" شکل متبلور و مجسم است ، اما او مجبور نیست که تابع قانون باشد !! اگر معتقد شدیم که آتش خودش می سوزاند ، کافی است که حق را به مادّی داده باشیم ، نباید دست خدا را در سوراندن آتش نادیده بگیریم . خلاصه باید باشیم ، و بپذیریم که هیچ حرکتی بدون دخالت خداوند انجام نمی پذیرد ، چه منطبق با قوانین طبیعی باشد ،و چه نباشد ، و یا مادّی باشیم ، و تمام کارها را به خود طبیعت نسبت دهیم و غیر از قوانین طبیعی هیچ چیز را نبینیم . کتاب تمثیلات مرحوم آیت الله حائری شیرازی 🔺 کانال تذکره الاولیاء @tezkar
هدایت شده از الهادی
‌ ‌ 🔺صفحه رسمی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در اینستاگرام: Instagram.com/nasery_ir ‌ ‌
حاج ‌اسماعیل دولابی : هر که صلوات را فراموش کند ، بهشت را گم‌ می کند. طوبای محبت کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
تذکرة الاولیاء: جایگاه و رویا در تعالیم دینی- ۱ دقیقه: ۵۶:۰۵حجم:۱۲.۸مگابایت کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
#استاد_طاهر_زاده #مراقبه؛ يعني از دست ‌ندادن خود معني زندگي به واقع مراقبهاي است جهت از دست‌ندادن خود، و برگرداندن نظر از ناخودها به سوي خود، و مرگ چيزي جز ادامه و استمرار همين خود، و آزادشدن از سلطه طبيعت نيست. (منبع کتاب آشتی با خدا،ص۲۸۵) کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
بسیاری مراجعه می کنند و میگویند : ما دستورات را انجام دادیم ، لکن برای ما اتفاقی نیفتاد ، باید چکار کنیم ؟! خب ببینید ، اول سؤال این است که انسان به خودش بگوید که چکار کنم ؟ و یک محاسبه ای در خودش نماید والا اساتید ِراه ، برای شاگرد معجزه ای نمی کردند و فقط دستور را می فرمودند. بنده اگر خاطرات مرحوم و مرحوم علامه طباطبایی ره را عرض نمایم ، شما تعجب می کنید که چقدر ایشان ، با بی میلی و با بی رغبتی شاگرد را از خودشان می راندند ، و ایشان یک دستوری میفرمودند و دیگر هیچ راهنمایی نمی کردند و می گذاشتند تا خود شاگرد زحمت بکشد و تنبل بار نیاید. ☑️ کانال تذکرة الاولیاء @tezkar
يكي از حالات موحد عارف رفقاي كاظميني ميگفتند : يك روز با ماشينهاي ميني بوس ( كبريتي شكل عراق ) از كربلا با آقاي حداد به كاظمين آمديم در ميان راه ، شاگرد شوفر خواست كرايه ها را اخذ كند ، گفت : شما چند نفريد ؟ آقاي حداد گفتند : پنج نفر . گفت : نه ، شما شش نفريد ! ايشان باز شمردند و گفتند : پنج نفريم ، ما هم ميدانستيم كه مجموعا شش نفريم ، ولي مخصوصا نميگفتيم تا قضيه آقاي حداد مكشوف گردد . باز شاگرد سائق گفت : شش نفريد ! ايشان گفتند : اي برادرم ! مگر نميبيني ؟! - در اينحال اشاره نموده و يك يك افراد را شمردند - اينست يكي ، و اينست دو تا ، و اين است سه تا ، و اينست چهار تا ، و اينست پنج تا ! ديگر تو چه ميگوئي ؟! او گفت : اي سيد ! آخر تو خودت را حساب نميكني ؟! رفقا گفتند : عجيب اينجاست كه در اين حال باز هم آقاي حداد خود را گم كرده بود ، و با اينكه معاون سائق گفت : تو خودت را حساب نمي كني و نمي شماري ، باز ايشان چنان غرق عالم توحيد و انصراف از كثرت بودند كه نمي توانستند در اين حال هم توجه به لباس بدن نموده و آنرا جزو آنها شمرده و يكي از آنها به حساب در آورند ! حضرت آقاي حداد خودشان براي حقير گفتند : در آن حال به هيچ وجه من الوجوه خودم را نمي توانستم به شمارش در آورم ، و بالأخره رفقا گفتند : آقا شما خودتان هم حساب كنيد ، و اين بنده خدا راست مي گويد و از ما اجرت شش نفر ميخواهد. من هم نه يقينا بلكه تعبدا به قول رفقا كرايه شش نفر به او دادم . ( روح مجرد ص ۶۹ ) کانال تذکرة الاولیاء @tezkar