شهدا ؛ وقف راه خدا
در زندان بودم که شنیدمدمرحوم مادرم کسالتی دارد ، به من اجازه داده شد که از زندان با مادرم تلفنی صحبت کنم . در آن حال از خدا خواستم که بر زبانم مطالبی جاری کند که کید
آنها را خنثی کند. بعد از یکه سلام و احوال پرسی عادی، به مادرم گفتم: مادر! شما اگر خواستی چادرت را به شکل خاصی بپوشی، کسی می تواند به شما بگوید چرا؟
مادرم گفت خوب، برای چه این سوال را می کنی؟!
گفتم: شما جواب مرا بدهید.
گفت: نه، کسی نمی تواند چیزی بگوید، به دیگران مربوط نمی شود، چون چادر مال من است و من صلاح دانستم که به آن شکل بپوشم.
گفتم: اگر شما خواستی با قیچی چادرت را دو نیم کنی، کسی می تواند به تو بگوید چرا؟ گفت: نه، این چه حرفی است؟ گفتم: مادر، من مال کی هستم؟ گفت: مال خدایی
گفتم: شما اختیار مال خودت را داری، ولی خدا اختیار مال خودش را ندارد؟
گفت: من که چیزی نگفتم. هرچه خدا بگوید من حرفی ندارم، تو به وظیفه خود عمل کن.
ما باید حداقل به اندازه ملک خودمان برای خدا حق قائل باشیم، این را نه خطاب به شما خانواده های شهدا می گویم، به شما می گویم که به دیگران بگویید. آنهایی که می آیند و چیزی می گویند، محکم بگویید که ما #خدا را مالک خود و اینها را ملک او می دانیم. اگر اینها #ملک اوست و تنها امانتی است در دست ما ، ما باید ملک را به مالک برگردانیم. باید انسان خودش را وقف خدا و راه خدا بکند.
انسان وقتی #وقف_راه_خدا شد، موقوفه خداست و خدا اگر خواست #یک_مرتبه مصرف می کند و اگر خواست به #تدریج مصرف می کند. مثل آن که شما اعتباری را در اختیار کسی قرار حواله می کند. دهید اگر دلش خواست حواله می فرستد و یک مرتبه می گیرد و اگر دلش خواست به تدریج حواله می کند .
#شهیدان ما خودشان را در اختیار خدا گذاشتند و خداوند یک جا حواله کرد ، دیگران که هنوز شهید نشدند و خود را در اختیار او گذاشته و وقف او کرده اند ، خداوند صلاح را در این دیده که این ها رابه اقساط مصرف کند .
🌺منبع: کتاب تمثیلات اعتقادی آیت الله حائری شیرازی صفحه ی47 و 48
🔻کانال تذکره الاولیاء @tezkar