درهـاى خير و سعادت
رسول خدا صلي الله عليه و آله در جنگ تبوك به معاذ بن جبل فرمود:
وَاِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُكَ بِاَبْوابِ الْخَيْرِ؟ قالَ: قُلْتُ: اَجَلْ يارَسُولَ اللّهِ قالَ: اَلصَّوْمُ جُنَّةٌ، وَالصَّدَقَةُ تُكَفِّرُ الْخَطيئَةَ،
وَقِيامُ الرَّجُلِ فِى جَوْفِ اللَّيْلِ يَبْتَغى وَجْهَ اللّهِ، ثُمَّ قَرَءَ هذِهِ الآيَةَ: «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ المَضاجِعِ»
مى خواهى درهاى خير و سعادت را به تو معرّفى كنم؟ او گفت: آرى اى رسول خدا، پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: اينهاست:
۱ ـ روزه كه سپر (از آتش) است.
۲ ـ صدقه كه خطا را جبران مى كند.
۳ ـ بيدارى انسان در دل شب كه بخاطر خدا باشد سپس اين آيه را خواند: «تَتَجافى جُنُوبُهُم عَنِ المَضاجِعِ ...
بحارالأنوار، ج 87، ص 123
#نماز_شب
@tezkar
کهکشان نیستی
پس از احوالپرسی قاضی از او پرسید: این چندمین فرزند است که علویه سقط میکنند؟
.
سید محمدحسین گفت: «آقا» دومی است؛ پس از وفات محمد یک بار، والآن هم مجدداً چند روز قبل.
قاضی چند لحظه ای سکوت ،کرد نفس عمیقی کشید و گفت: «اینها در عالم حساب دارد آقا محمد حسین؛ این راه راه صبر است و باید بدانید که اسم اعظم پروردگار استقامت در طریق توحید است. سید محمد حسین که بیش از سی سال سن ،نداشت با چشمانی که دریا در آن موج میزد گفت: «بله آقامتوجهم.»
گاهی خداوند چهل روز بنده را در سختی و گرفتاری قرار می دهد تا یک بار از ته دل «یا الله» بگوید و به یاد خدا بیفتد لحظاتی هر دو ساکت شدند و پس از آن استاد گفت: «اگر طالب حقیقی بودید، به جست و جو ادامه دهید. اگر الآن به آب نرسیدید، بالأخره زمانی آب برایتان از زمین فوران خواهد کرد. تازه اگر به آب هم رسیدید و درها برایتان باز شد به همان کم بسنده نکنید؛ بیشتر جست وجو کنید و بیشتر بخواهید این رسم بندگی است اگر کشفی، قدرتی یا جذابیتی از غیب برای شما رخ ،نمود مطلقاً به آن توجه نکرده و آن را از خود بازدارید؛ که اگر به آن توجه کردید همچون حصاری شما را متوقف و اسیر خویش خواهد کرد.»
@tezkar
حالات نفس
عارف عابد « ابن فهد حلی» میفرماید:
نفس :
1ـ در حالت شهوت، حیوانی بیش نیست.
2ـ در حالت غضب، درنده ای است.
3ـ در حال مصیبت، بچه ای می باشد.
4ـ در حال نعمت، فرعون می شود.
5ـ در حال سیری، او را مستکبر می یابی.
6ـ در حال گرسنگی، مجنونش می بینی.
اگر او را اسیر کنی طغیان می کند، اگر گرسنه اش بداری صیحه می زند و جزع می کند. نفس بسان الاغی می باشد، اگر علفش دهی در می رود، اگر گرسنه اش نگه داری عرعر می زند.
400موضوع 2000داستان ص 574
@tezkar
راهی برای نجات از شهوات جز مراقبه نیست
داداش جان! کسی که واقعا می خواهد خاطرش از انتقال به معاصی مصون بماند. بسیار بسیار این مهم است. « فلا طریقَ له الاّ المُجاهده»
بایددر طول عمرش مجاهده بکند. چون نفس زود تعلق پیدا می کند، نفس مرکز تعلق است، به همه چیز تعلق پیدا می کند. باید این تعلقات را قطع کنید آقا جان من! عزیز من! باید ببُرید
« فی قَمعِ الشهواتِ فهذا هو القَدرُ الذی یدخلُ تَحتَ الاختیار» آن قدر که در تحت اختیار است، این است که من تعلقات را بزنم، آدم افلیج که نیستی:
این که فردا این کنم یا آن کنم
خود دلیل اختیارست .........
پرودگا عزیز تو را مختار خلق کرده است تا کار کنی، مجاهده کنی. آدم باید خودش را به پرودگار عزیز مقید بکند: « و حُبَّه و انسهُ عُده و ذخیره لها للموت» محبت به او و انس با او ذخیره مرگ است، مگر پرودگار عزیز نجات بدهد!
#مراقبه
مواعظ 1 ص 260و261
@tezkar
هدایت شده از الهادی
#ولایت #حضرت_زینب
🔻 فاطمه بنت الحسین میگوید در مجلس یزید، من دختر جوانی بودم. یزید مهمانهایی داشت؛ نگاه یکی از مهمانها که به من افتاد به یزید گفت یا امیرالمؤمنین! این را به عنوان کنیز به من بدهید و من یک دفعه ترسیدم و فکر کردم که این کار را میتوانند بکنند.
🔸 عمه من، حضرت زینب سلام الله علیها به آن مرد فرمود که "کذبتَ"، دروغ گفتی، نه تو میتوانی این کار را بکنی و نه یزید.
🔹 قضیه حساس شد. به یک نفر مثل یزید که این همه جنایت کرده است این حرف را زدن عجیب است.
🔸 یزید گفت: میدانی که من میتوانم اگر بخواهم این دختر را به عنوان اسیر بدهم، حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند: والله نمیتوانی.
🔹 یزید سر خود را پایین انداخت. مدتی در سکوت بود؛ دوباره آن مرد مطلب خود را اظهار کرد. یزید به او پرخاش کرد گفت که خدا تو را مرگ بدهد حرف نزن و قضیه تمام شد.
🔸 چرا حضرت زینب سلام الله علیها اینطور صحبت فرمودند؟ چون تکوینا ولایت دارند. بالأخره اسباب ولایت دست آنها بوده است، نه اینکه همینطور فقط از روی تهدید ظاهری صحبت کرده باشند.
🔹 کسی نمیتواند اینطور محکم صحبت کند مگر اینکه این جایگاه را [قدرت ولایی] داشته باشد، آن هم در چنین جایگاهی که خود او را هم به عنوان اسیر وارد مجلس کردند.
کد ۱۰۷۴
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉🏻 @nasery_ir
سی سال است منتظر مرگ هستم!
دم آخر زندگی طبیب بالای سر آخوند ملافتح علی آوردند، ایشان آهسته به اطرافیان گفت: که کار گذشته است. حضار با همدیگر نجوا می کردند که آخوند نفهمد، ولی ایشان به آن فرمو: بگویید، طبیب چه گفت است؟
بنده سی سال است منتظرش هستم!
درمحضر بهجت کتاب اول (محمد حسین رخشاد) ص94
@tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولادت حضرت زینب (س)
@tezkar
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله ناصری
توسل به حضرت زینب کبری (س)
@tezkar
جواب خطورات
شخصی گفت: پشت سر عارف واصل سید مرتضی کشمیری می رفتم، به ذهنم خطور کرد که مگر کسی غیر از امام معصوم هم غیب می داند؟ در این هنگام سید مرتضی برگشت و به من گفت:
آری، مومنان هم می دانند!
فهمیدم که به خطور در ذهنم جواب داد.
در محضر بهجت ج 2ص11
@tezkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا امام زمان را اذیت میکنی
آیت الله سید جواد حیدری
@tezkar
رسالة لب اللباب در سیر و سلوك أولي الألباب
سوم: رِفق و مدارا
و این از اهّم اموری است که باید سالک الی الله آن را رعایت کند چه اندک غفلتی در این امر سبب میگردد که علاوه بر آنکه سالک از ترقی و سیر باز میماند بلکه برای همیشه به کلی از سفر ممنوع خواهد شد.
سالک در ابتدای سفر در خود شور و شوقی زاید بر مقدار متَرقَّب می یابد و یا در بین سفر هنگام ظهور تجليات صُورية جماليه، عشق و شور وافری در خود حس می کند و در اثر آنها تصمیم می گیرد اعمال کثیره ی عبادیه ای را به جای آورد، لهذا اکثر اوقات خود را صرف دعا و ندبه می نماید، به هر عمل دست می زند و از هر کس کلمه ای می آموزد و از هر غذای روحانی لقمه ای برمی دارد.
این طرز عمل علاوه بر آنکه مفید نیست زیان آور است چون در اثر تحمیل اعمال گران بر نفس ناگهان در اثر فشاری که بر نفس وارد شده، نفس عکس العمل نشان داده و عقب زده و بدون گرفتن نتیجه سالک از همه کارها می ماند و دیگر در خود میل و رغبتی برای اِتیان جزئی ترین جزء از مستحبّات احساس نمیکند.
رساله لب اللباب ص 106
@tezkar