eitaa logo
ثقلین (قرآن و اهلبیت ع)
139 دنبال‌کننده
2هزار عکس
938 ویدیو
11 فایل
قران و تفسیر آیات، چهارده معصوم(ع) (داستان و احادیث)، اخلاق و سبک زندگی، شهدا، احکام شرعی، اخبار و مناسبت روز و عناوین متنوع دیگر. . . . . ارتباط با مدیر:. @jtmyaali
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۱۵ 🌺 مسئولِ باشرافت مانندِ این شهید عمل می‌کند... متن خاطره بیکار بودم. برادرم با توجه به مسئولیتی‌ که داشت، می‌توانست ما رو ببره سرِکار و برامون کار جور کنه، اما این‌کار رو نکرد ، و هرگز چنین چیزی رو برامون نخواست... کلاً آقـا محمد اجـازه نمی‌داد کسی از موقعیتش سوء استفاده کنه. در برخورد با غریبه و آشنا یک‌جور رفتار می‌کرد. کاری هم نداشت کسی از این رفتارش دلخور میشه یا نه؟ 🌹خاطره‌ای از زندگی شهید محمد رواقی 📚منبع: خبرگزاری دفاع مقدس @thaghlain 🌹
۲۱۶ 🌺 بخوانید تا بدانید شهادت انتخابی است، نه اتفاقی... هفتم تیرماه، وقتی دفترِ حزبِ جمهوری اسلامی منفجر شد ، من در کنارِ حسین زیر آوار قرار گرفتم. حال و روزِ خوبی نداشتیم. حسین حتی صدایش به زحمت شنیده می‌شد. اما با همان حال از من پرسید: تو الان چهارده معصوم علیهم‌السلام را می بینی؟ گفتم : نه! نمی بینم... حسین گفت: پس هنوز وقتش نرسیده شهید شوی... اما انگار زمانِ شهادتِ خودش رسیده بود. دیگر هیچ صدایی از حسین نشنیدم. او با شهادت پرکشید و من ماندم... 🌹خاطره‌ای از زندگی روحانی شهید حسین سعادتی 📚منبع: خبرگزاری دفاع مقدس @thaghlain 🌹
۲۱۷ 🌺 جوانی که در آمریکا انقلاب بپا کرد... متن خاطره انجمن اسلامی دانشجویان را توی آمریکا راه‌اندازی کرد. جواد به شهری‌که توی اون زندگی می‌کرد هم قانع نبود و در پنج شهرِ آمریکا ایده‌اش رو عملی کرد. هر هفته جلسه برگزار می‌کرد. با حرفاش دانشجوهای آمریکایی رو هم کشانده بود طرف خودش و خیلی از دانشجویان خارجی تویِ همین جلسات مسلمان شدند. خانمی می‌گفت: من در آمریکا بی‌حجاب بودم، شوهرم با دکـتر اسدالله‌زاده ارتباط داشت؛ چند بار رفتم جلساتشون و حرفها و رفتار ایشون من رو به حجاب و دستورات اسلامی مقیّد کرد. 🌹خاطره‌ای از زندگی دکتر شهید جواد اسدالله‌زاده 📚منبع: خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از همسر شهید #تبلیغ_دین علیه‌السلام @thaghlain 🌹
۲۱۸ 🌺 کاش این خاطره به گوشِ همه‌ی نمایندگانِ مجلس می‌رسید... متن خاطره خیلی به فکرِ مستضعفین بود؛ وقتی حقوق می‌گرفت به اندازه‌ی امرارِ معاشِ خانواده برمی‌داشت و بقیه رو صرفِ کمک به نیازمندان می‌کرد. بعد از اینکه نماینده‌ی مجلس شد، دوستش با دیدنِ زندگیِ ساده‌ی او گفت: آقای طیبی! اصلاً زندگی‌ات فرق نکرده؛ نه خانه‌ات، نه لباست، نه وضعِ فرزندانت... حاج‌آقا در جوابش گفت: مگه من رفتم مجلس که به خودم برسم؟!!! من رفتم تا برایِ مردم کار کنم... 🌹خاطره‌ای از زندگی روحانی شهید محمد حسن طیبی 📚منبع: خبرگزاری دفاع مقدس علیه‌السلام @thaghlain 🌹