#همسرانه
♦️آقایان بدانند
مادر شما هرقدر هم که محرم رازتان باشد و منطقی بتواند به موضوعات نگاه کند، باز هم «مادر» شماست؛ پس اگر مشکلی با همسرتان دارید و از چیزی ناراحت هستید، آنها را به او نگویید و مراقب وجهه همسرتان به عنوان عروس خانواده باشید؛
چراکه شما و همسرتان بعد از حل شدن مشکل، آشتی میکنید و خیلی زود فراموش میکنید اما مادرتان نمیتواند فراموش کند و این مسائل در نوع نگاه او به عروسش اثر ماندگار خواهد گذاشت.
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#تربیت_فرزند
💢اگر میخواهید دختر یا پسر نوجوانتان در مشکلاتش با شما مشورت کند یکی از نکاتی که باید رعایت کنید در دسترس بودن است. یعنی هر زمان نوجوان به شما نیاز داشت بتواند به شما مراجعه کند.
💢مادری که هنگام حرف زدن نوجوانش حوصله ندارد یا مشغول کارهای خونه هست و دائم در حال رفت و آمد هست.
💢 و پدری که همیشه کار داره و خونه نیست،
💢نباید انتظار داشته باشن که نوجوانشون برای حل مشکلش اولین گزینه ش والدینش باشه.
اوقاتی از روز فقط گوش شنوا برای فرزندتان باشید.
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
✅تقاضای #رهبر عزیزمون از دختردارها:
🍀خداوند بعد از ازدواج به زندگی گشایش میدهد.
✍من همینجا به توصیهی این جوان عزیزی که از من خواستند به پدر و مادرها تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛
🔮من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سختگیری میکنند؛ هیچ سختگیری لازم نیست. بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد : مسئلهی مسکن، مسئلهی شغل و از این مسائل و...
✨ لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛ (۱) خب، این قرآن است.
🔷ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا انشاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند.
#ازدواج
#ازدواج_اسان
audio1000011042(6).mp3
7.11M
🎧کتاب صوتی " فرنگیس"
‼️خاطرات بانوی دلیر خانم فرنگیس حیدرپور
🖋نویسنده: مهناز فتاحی
📖قسمت: ۸
#ایران_صدا #دفاع_مقدس #نوجوانان
#داستان #شهید #کتاب_صوتی #فرنگیس
─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه شعرهای دوره ی مدرسه مون😍
#نوستالژی
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
خواستم به مجروحی که تشنگی را در چهرهاش مشاهده کردم آب بدهم🚰، اما دکتر مخالفت کرد😒. گاز را داخل یک رسیور آب فرو بردم و چلاندم و با گاز خیس لب و زبانش را مرتب مرطوب میکردم. علی رغم دستور دکتر، گاز را این دفعه کمی آب دارتر روی لبهایش گذاشتم😊. طوری که حتی چند قطره آب در دهانش چکید💧. آب را بیرون زد و گفت روزهام را با این آبها باطل نمیکنم📿🤲. من سر سفره ی مولایم افطار میکنم🥺.
دست روی جراحاتش گذاشتم و گفتم: تو را به مولایت قسم، مرا هم سر سفره ی مولای مظلوم مان یاد کن🙏! او سرش را به علامت مثبت تکان داد و لبهایش تکان خورد. برایش آب آوردم، نخورد. حتی حاضر نشد لبهایش خیس شود😢.
گاز خیس و یک تکه یخ روی لب و قلب او گذاشتم تا شاید کمی از تشنگیاش برطرف شود😥 و از دیدن آنها رفع تشنگی کند و مرهمی باشد بر گلوی خشک و تشنهاش❤️. نگاهم به چهرهاش بود که با نگاه خاصی گفت: السلام علیک یااباعبدالله✋🥲! و بعد از چند لحظه یا حسین (ع) گویان سفر کرد و مثل مولایش تشنه لب به شهادت رسید😤.
لبانش را کمی باز کردم و چند قطره آب سرد را در دهانش چکاندم🙂. آب از بین دندانهایش که روی هم قفل شده بود و از لابه لای لبهایش بیرون آمد😔. او روزهاش را باگلوله و ترکش و خون افطار کرد😥. در سالهای جنگ کمتر شهیدی را دیدم که آخرین لحظاتش را بدون نام ائمه (ع) گذرانده باشد🥲.
✍ #برشی_از_خاطرات_بانو_عزت_قیصری، از شیرزنان کردِ حاضر در دفاع مقدس در خصوص نحوه شهیدی که مثل اربابش با تشنگی شهید شد :)
#اوقات