eitaa logo
ثقلین🏴
207 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
40 فایل
💫 *دختران زهرایی پسران علوی*💫 😍🌸 *اللهم_عجل_لولیک_الفرج*🌸😍 *به لطف حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) فاطمی ام*🧕 *به لطف حضرت علی (علیه السلام ) علوی ام*🧔 *کپی باذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا و مولایمان آزاده*. 🌹@thaqalain🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
_ مصاحبه با همسر شهید مهدی باکری قسمت سوم *با دوستانم کتاب‌های شریعتی را رد و بدل می‌کردیم سال ۵۷ راهپیمایی‌های عمومی انقلاب شروع شد. دیگر پدر و مادرم هم خودشان شرکت می‌کردند. با دوستانم کتاب‌های شریعتی را رد و بدل می‌کردیم و گاهی برادرم برایم کتاب می‌آورد که آن‌ها را با روزنامه جلد می‌کردیم کسی متوجه نشود. علاقه به مطالعه از درون خودم می‌جوشید. *پدرم مقلد آقای شریعتمداری بود خانواده ما مقلد آقای شریعتمداری بود تا قبل از انقلاب، اما بعد مرجع تقلیدمان امام خمینی شد. اولین بار نام امام را یادم نمی‌آید چطور شنیدم، اما فکر می‌کنم عکسشان لای کتابی بود که برادرم به من نشان داد. آن زمان اولین تشکل‌هایی مذهبی که تشکیل شد توسط ما بود. *در را باز می‌کردیم می‌دیدیم خواستگار پشت در است اولین خواستگاری که برایم آمد در ۱۸ سالگی بود. چند نفری آمدند، اما به دلیل تفکر و اعتقاداتم مادرم به هر کسی اجازه نمی‌داد پسرش را بیاورد. اینگونه هم نبود از قبل تلفنی باشد و هماهنگ کنند. در را باز می‌کردیم می‌دیدم خواستگار پشت در است. قدیم‌ها اول مادر و عمه و خاله می‌آمدند بعد اگر لازم می‌شد جلسه دوم پسرشان را می‌آوردند. مادرم برخی‌ها را اصلا با پدرم مطرح نمی‌کرد و بعد‌ها می‌گفت مثلا از خانواده فلانی آمده بودند. مادرم سیاست‌های زنانه داشت، در عین حالی که روی حرف پدرم حرف نمی‌زد، اما امورات خانه را مدیریت می‌کرد. *در خیابان شهید باکری زندگی می‌کردیم شهید باکری اولین خواستگاری بود که با او صحبت کردم. ما با خانواده آن‌ها هیچ آشنایی و شناختی نداشتم. البته حمید آقا را دیده بودم. اوایل انقلاب که خانم‌ها و آقایان را برای شناخت اسلحه آموزش می‌دادند من برای آموزش ثبت نام کردم که حمید آقا مربی ما بود. خواهرشان را هم در واحد فرهنگی جهاد دیده بودم که برای تبلیغ می‌رفتیم اطراف ارومیه. یکبار کارخانه قندی را یکی نشانمان داد و گفت اینجا منزل خانواده باکری است که یکی از پسرهایشان در انقلاب شهید شده. ما در خود ارومیه زندگی می‌کردیم و جالب است برای شما بگویم بعد از انقلاب نام خیابانی که ما در آن متولد شدیم و بزرگ شدیم به نام شهید علی باکری شد. البته قبل از انقلاب نامش خیابان فرح بود. حتی موقع ازدواجم مادربزرگم از پدرم پرسیده بود این‌ها کی هستند آمدند خواستگاری؟ پدرم گفته بود نمی‌دانم، فقط می‌دانم نامش هم‌نام خیابانمان است. ما روی خانواده شهید باکری خیلی شناختی نداشتیم ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━