#پارت_سیزدهم
#سلام_بر_ابراهیم
💢شکستن نفس💢
🦋باران شدیدی میبارید. همه جا را آب گرفته بود. دوتا پیرمرد میخواستند آن طرف خیابان بروند ولی بخاطر اینکه خیابان پُر از آب شده بود مانده بودند چه کنن.
☘️همان لحظه ابراهیم از راه رسید و پاچه شلوارش رو داد بالا. یکی یکی پیر مرد هارا کول کرد و آنطرف خیابان برد.
🌸ابراهیم برای #شکستن_نفس خود از این کارها زیاد انجام میداد.