راضی به مرگم میکند ایامِ تلخ روزگار
چشم انتظارم ای اجل ، دست از سر من بر ندار
طـیـلا❤️🩹>
راضی به مرگم میکند ایامِ تلخ روزگار چشم انتظارم ای اجل ، دست از سر من بر ندار
عمر پر از داغ مرا ، کِی مُهر باطل میزنند؟
رویای هر روزم شده ، آغوش گرم احتضار
طـیـلا❤️🩹>
عمر پر از داغ مرا ، کِی مُهر باطل میزنند؟ رویای هر روزم شده ، آغوش گرم احتضار
بازنده ی این جنگم و خلع سلاحم کرده اند
سربازِ دشمن میشوم ، در آتش این کارزار
طـیـلا❤️🩹>
بازنده ی این جنگم و خلع سلاحم کرده اند سربازِ دشمن میشوم ، در آتش این کارزار
دیوارِ غم آوار شد ، بر پیکر تنهایی ام
حس میکنم این درد را ، با دست هایِ چشمِ تار
طـیـلا❤️🩹>
دیوارِ غم آوار شد ، بر پیکر تنهایی ام حس میکنم این درد را ، با دست هایِ چشمِ تار
تقدیرِ من تنهاییام ، در کوچه های بی کسیست
شهر دلم تاریک شد ، با برجهای زهرِ مار
طـیـلا❤️🩹>
تقدیرِ من تنهاییام ، در کوچه های بی کسیست شهر دلم تاریک شد ، با برجهای زهرِ مار
پر می کشد فریادِ دل ، از ریسمان تا آسمان
چشم انتظارم ای اجل ، دست از سر من برندار
طـیـلا❤️🩹>
یه جایی جنابِ صادق هدایت میگه :
دیشب که نمیدانستم برای کدامین یک از درد
هایم گریه کنم، کلی خندیدم. دقیقا همین .