#خنده_حلال
حتما بخونید عاااااااالیه😅👇
دوتا از بچه ها اسیری رو همراه خودشون آورده بودند و داشتند های های میخندیدند . . . .
ازشون پرسیدم : این کیه؟ گفتند : عراقیه ....گفتم: چطوری اسیرش کردید؟ همونطور که میخندیدند ، گفتند: از شب عملیات پنهان شده بوده . تا اینکه تشنگی بهش فشار آورده و با لباس بسیجی های ما اومده ایستگاه صلواتی ، وقتی میخواسته شربت بگیره ، پول داده و اینجوری لو رفته😂
📚منبع: نشریه حیات
🆔 @saeer_ir #خاطرات_خنده_دار_جبهه 👈
تیمورا
#خنده_حلال حتما بخونید عاااااااالیه😅👇 دوتا از بچه ها اسیری رو همراه خودشون آورده بودند و داشتند ه
😁 #خنده_حلال👇
ایام رجب المرجب بود و هر روز دعای «یا من ارجوه لکل خیر» را می خواندیم.
حاج آقا قبل از مراسم برای آن دسته از دوستان که مثل ما توجیه نبودند،
توضیح می داد که وقتی به عبارت "یا ذوالجلال و الاکرام "رسیدید،
که در ادامه آن جمله "حرّم شیبتی علی النار " می آید،
با دست چپ محاسن خود را بگیرید و انگشت سبابه دست دیگر را به چپ و راست تکان دهید.
هنوز حرف حاجی تمام نشده ،
یک بچه های بسیجی از انتهای مجلس برخاست و گفت: اگر کسی محاسن نداشت ،چه کار کند؟
برادر روحانی هم که اصولا در جواب نمی ماند گفت: محاسن بغل دستی اش را بگیرد .
چاره ای نیست، فعلا دوتایی استفاده کنند تا بعد!😆😆😆😆
🆔 @saeer_ir #خاطرات_خنده_دار_جبهه 👈🏻⚠️
تیمورا
😁 #خنده_حلال👇 ایام رجب المرجب بود و هر روز دعای «یا من ارجوه لکل خیر» را می خواندیم. حاج آقا قبل
😁 #خنده_حلال 👇
🌸این داستان: اسلام در خطر است...😂
بچههای گردان دور یک نفر جمع شده بودند و بر تعداد آنها هم اضافه میشد. مشکوک شدم من هم به طرفشان رفتم تا علت را جویا شوم.
دیدم رزمندهای دارد میگوید: «اگر به من پایانی ندهید بی اجازه به اهواز میروم.»
پرسیدم : «چی شده؟ قضیه چیه؟»
همان رزمنده گفت: «به من گفتند برو جبهه، اسلام در خطر است. آمدم اینجا میبینم جان خودم در خطر است!!.»😐😐😂😂😂
🆔 @saeer_ir #خاطرات_خنده_دار_جبهه 👈🏻⚠️