نمیدونم درکم میکنید یا نه ولی،
من اجتماعیترین آدمگریز دنیام. وقتی تو جمعم، یه جوری اجتماعی و بگو-بخندم که انگار دارم لذت دنیا رو میبرم، ولی در درونم دارم لحظهشماری میکنم که برگردم خونه، برم تو غار تنهاییم و ترجیحاً تا مدتها ازش درنیام.
تيموتي .
«حس میکردم که نه زندهی زنده هستم و نه مردهی مرده. فقط یک مردهی متحرک بودم که نه رابطه با دنیای ز
هیچ چیزی، شبیه چیز دیگری نیست و هیچ کسی جای خالی کسی دیگر را جبران نمیکند، چیزهایی را که داریم اگر گم شوند، جایگزینی ندارند.
- محمود درویش