‏امام خمینی: من نمی توانم حسینی باشم و ‎#فلسطين را رها کنم

•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• سلام و خدا قوت خدمت همه شما سروران عزیز ❇️مراسم هیات مجازی امشب رو با توسل به حضرت زینب سلام الله علیها آغاز میکنیم، ان‌شاءالله که خداوند به حرمت این روزها و به حرمت اشکهای این روزها، نیکوترین سرنوشتها برای همه مقدر بفرمایند از همه شما عزیزان التماس دعای فرج داریم برای اینده تشکیلات دعا کنید.... دعا کنید که خدا ما رو در این راه ثابت قدم کنه... 🌹

◾️روضه شب یازدهم #محرم 🌷 تو که دست و پا میزدی... وقتی زیر و رو میشدی... صیحه زد تمام فلک... وای حسین... 🌷 ای شاه قمرت کو... کنارت پسرت کو... ردا و سپرت کو... سرت کو...؟ ای شاه کفنت کو... عقیق یمنت کو... بگو پیرهنت کو... تنت کو... 🎙حاج محمود کریمی 🚩 هیئت مجازی #تنهامسیرآرامش ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ #تنها‌مسیر‌

◾️روضه شب یازدهم #محرم |به سمت گودال..... 🎙حاج محمود کریمی 🚩 هیئت مجازی #تنهامسیرآرامش ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ #تنها‌مسیر

▪️ #پادکست #شام_غریبان #محرم 💔ماجرای جانسوز از اسارت حضرت زینب(س) "شب یازدهم" 🎤حجت الاسلام دارستانی 🎤حاج محمود کریمی 🚩 هیئت مجازی #تنهامسیرآرامش ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ #تنها‌مسیر

🔳 #شور #محرم "شب یازدهم" | قرآن فاطمه شد زیر و رو 🎤حاج مهدی رسولی 🚩 هیئت مجازی #تنهامسیرآرامش ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ #تنها‌مسیر‌

🔶 ان شالله که عزاداری این 11 شب از همه شما عزیزان قبول باشه ببخشید اگه کم و کاستی بود. ✅ سعی کردیم روضه ها و نوحه های مناسب و تقدیم حضورتون کنیم. ان شالله که کاستی ها رو بر ما حلال کنید. ان شالله که صاحب اصلی عزا یعنی امام زمان ارواحنا فداه هم از این جلسات روضه مجازی راضی باشند.

🔶 خدایا به این روضه ها و به این اشک ها قسمت میدیم که ظهور آقامون رو برسون... ✔️ خدایا به حق امام زمان قسمت میدیم هر کسی با هر حاجتی اومده توی این جلسه مجازی، حاجت روا بفرما. ✔️ خدایا ثوابی از این جلسات به روح گذشتگان این جمع بزرگ تنهامسیری هدیه بفرست... ✔️ خدایا آنچه گفتیم و نگفتیم و به آن محتاجیم در حق همه ما مستجاب بفرما... رحم الله من یقرء الفاتحه مع الصلوات....

#در_رکاب_حسین ۱۱ #حرف_آخر شب یازدهم؛ ✍ دخترک هق هق می‌زند: این که فقط بازی بود، اینقدر ترسناک بود بابا، | وای به حال رقیه! | ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ #تنها‌مسیر‌

✍ صدای جیغ‌ها تمام نمی‌شود! او هم دوست دارد جیغ بکشد، اما صدایی از گلویش بیرون نمی‌آید. عمه را می‌بیند که در میانهٔ میدان به این سو و آن سو می‌دود. دخترک یک لحظه بلند می‌شود تا خود را به عمه برساند اما... ـــــــــــــــــــــــــ غول‌پیکری عصبانی، دختر را رها می‌کند. دختر به زمین می‌افتد. اشک از چشم‌هایش سرازیر می‌شود.... همهٔ جای تنش درد گرفته! ▪️چقدر احساس می‌کند بزرگتر شده، خیلی بزرگتر از دخترکی که پیش از این بود!

آجَرَکَ الله یَا صَاحِبَ الزَّمان فِی مُصیبَتِ جَدِّک 🥀