eitaa logo
👊کانال تنگه مرصاد💥
644 دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
130 فایل
👊آنتی منافق👊 🔥کانال تنگه مرصاد🔥 ✔✔ 🔴رسانه جوانان مستقل و انقلابی ایران اسلامی 🔴 💪ما همه صیاد هستیم👊 ✨با ولی تا ظهور خواهیم ماند✋ ارتباط با ادمین 👇👇 @Soheil_110 @yaa_hossain_313
مشاهده در ایتا
دانلود
👊کانال تنگه مرصاد💥
#گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضائی قسمت بیست و دوم جز یک بار – برای شرکت در یک کلاس آموزشی
قسمت بیست و سوم رفقاى هيأتى اش مى گفتند وقت نمى كرد همه ی ده شب محرم را هيأت بيايد اما شب (ع) ، هر طورى بود مى آمد.... اين مال روزهايى بود كه تمام وقتش در تهران وقف كارش و ميهمانانش (نيروهاى آموزشى از رزمندگان مقاومت) بود. اما محرم براى محمودرضا ، در سال هایی كه دوره دانشكده را مى گذراند (سالهاى ٨٢ تا ٨٦) جور ديگرى بود.... اين سال ها من هم دوباره دانشجو شده بودم و تهران بودم... محمودرضا آن روزها مى رفت چيذر ، هيأت ، رزمندگان اسلام.... يك بار عصر زنگ زد گفت: امشب مى آيى؟ گفتم: درس دارم تو برو. شب دوباره زنگ زد گفت: الان مى توانى بيايى يك جايى با هم برويم؟! دوباره داشت جايى مى رفت هيأت. گفتم: الان؟ كجا؟ گفت: من دارم مى روم (ع)". نمى دانم كجا بود ولى بعدا گفت من هر جا بروم آخرش بايد بروم آنجا! دير وقت شروع مى شد ظاهرا. اينها غير از مسجد ارك و يكى دو جاى ديگر بود كه اگر وقت پيدا مى كرد مى رفت. عاشورا هم كه ميشد، مى رفت فكه.... تهران، جز دو سه بار با هم هيأت نرفته بوديم اما دهه ی محرم اگر تبريز مى آمد با هم بوديم.... در يكى از اين دفعات، وسط هيأت كارى پيش آمد، من بلند شدم و رفتم. وقتى برگشتم، اواخر مجلس بود؛ حلقه اى تشكيل شده بود و داشتند شور مى زدند.... محمودرضا هم آن وسط بود.... حالش اما يكجور خاصى بود و مثل اين بود كه و روى نمى زند.... حقاً محمودرضا هرچه پيدا كرد، بعد از ، (ع) پيدا كرد. راوی : برادر شهید ....