eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
1.9هزار دنبال‌کننده
65.2هزار عکس
67.6هزار ویدیو
2.7هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کودک را مقابل دوربین میگیرد شبیه به کسی که جان داده نیست انگار خوابیده البته نمی دانم در واقعیت او خواب است یا جهان واقعیت وارونه به نظر میرسد...... اینجا غزه 💔
آقای تحلیلگر ✍️ تصاویر جشن رمضانی فلسطینی ها قبل تامل است مقاومت قبل از هر چیز یک سبک زندگی است ملتی که با این سبک زندگی نفس بکشند زیر آتش هم وطن را رها نخواهند کرد...
اپوزیسیون ذات خود را عیان کرد - @mrtahlilgar.mp3
16.41M
🔗 آقای تحلیلگر / تلویزیون های برانداز: ما سلیطه ی بی ناموسیم / اپوزیسیون ذات خود را عیان کرد 🎙 دفاع عجیب و غریب تلویزیون های برانداز از هشتگ سلیطه و بی ناموس / چند ده هزار اکانت برانداز در کمال نا باوری خود را بی ناموس و سلیطه خطاب کردند. در فضای براندازی چه خبر است؟
63.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔗 آقای تحلیلگر / تلویزیون های برانداز: ما سلیطه ی بی ناموسیم / اپوزیسیون ذات خود را عیان کرد 🎥 دفاع عجیب و غریب تلویزیون های برانداز از هشتگ سلیطه و بی ناموس / چند ده هزار اکانت برانداز در کمال نا باوری خود را بی ناموس و سلیطه خطاب کردند. در فضای براندازی چه خبر است؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ایران یه سر و گردن بالاتر از همه بعد از ایتالیا، چین، دانمارک و سوئیس ماشین سازی اراک ایران رو تبدیل به پنجمین کشور دارنده تکنولوژی ساخت راکتور فوق سنگین تولید متانول کرده است.
نوشته : طفل مجهول الهویه زنده است می بیند میشنود درک میکند اما پدر و مادری و فامیلی نیست که مشخص کند که او فرزند چه کسی یا اهل کدام فامیل است تصویر عجیبی است نگاهش چشمانش خدایا....💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 میگوید: سلیطه ناسزا نیست! یادم هست بعد از فتنه ی زاعش در یکی از برنامه ها، وقتی رگ مامور پلیس را در خیابان زدند خیلی تند درباره ی زاعشی ها حرف زدم و از خجالت پیروان زن زندگی آزادی در امدم. یکی از دوستان چند وقت بعد زنگ زد گفت: به من گفتند "اقای تحلیلگر" در یکی از برنامه ها هرچه از دهنش در آمده گفته، ناسزا گفته و ... میگفت: من برنامه را دیدم، آن حرف هایی که زده بودی را هم شنیدم. به نظرم هیچ کدامش ناسزا نبود. همه اش سزا بود. سزاوار همه اش بودند، خوب گفتی.... بله میگوید: سلیطه نا سزا نیست ما هم تایید میکنیم بی ناموس و سلیطه برای شما وطن فروشها ناسزا نیست، کاملا سزاوار اینها هستید...
شبنامه 1509 - @mrtahlilgar.mp3
12.66M
🚨 آقای تحلیلگر / نامه هشدار آمیز امیرعبداللهیان به سازمان ملل / تحولات فلسطین / نامه هشدار آمیز وزیرخارجه ایران به سازمان ملل در خصوص تحولات فلسطین / عکس معنادار مقاومت از تونل های غزه / انهدام تانک های رژیم در غزه / بمباران مرکز توزیع غذا در غزه توسط صهیون / آفریقای جنوبی: هرکسی در ارتش اسرائیل خدمت کرده باشد، ببینیم بازداشت میکنیم / یمن ناو آمریکا را با موشک زد / شکایت ۷۰۰ وکیل شیلیایی از نتانیاهو / قسمت ۱۵۰۹
42.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 آقای تحلیلگر / نامه هشدار آمیز امیرعبداللهیان به سازمان ملل / تحولات فلسطین / نامه هشدار آمیز وزیرخارجه ایران به سازمان ملل در خصوص تحولات فلسطین / عکس معنادار مقاومت از تونل های غزه / انهدام تانک های رژیم در غزه / بمباران مرکز توزیع غذا در غزه توسط صهیون / آفریقای جنوبی: هرکسی در ارتش اسرائیل خدمت کرده باشد، ببینیم بازداشت میکنیم / یمن ناو آمریکا را با موشک زد / شکایت ۷۰۰ وکیل شیلیایی از نتانیاهو / قسمت ۱۵۰۹ ✅
... 🔰فرزند امین و رازدار حضرت امام 🔹دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان/ از همان اوان نهضت امام، وارد صحنه مبارزات و انقلاب گردید و همپای دیگر مبارزین و انقلابیون پیرو ایشان‌، رنج‌ها و سختی‌های بسیاری را متحمل شد‌، به خصوص که پدر و خانواده‌شان در تبعید بودند و او برای حفظ رابطه دوستداران امام‌، می‌بایست‌، خطرهای بسیاری را به جان می‌خرید و مابین ایران و شهر نجف عراق رفت و آمد می‌نمود... 🔸پس از رحلت امام و انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری از سوی مجلس خبرگان، مرحوم حجت‌الاسلام ‌والمسلمین سید احمد خمینی با تمام وجود از رهبری ایشان دفاع کرد و حفظ حرمت و حریم رهبری را از اصول خدشه‌ناپذیر انقلاب اسلامی دانست. وی در یکی از سخنان خود در حمایت از مقام معظم رهبری گفت: 🔹«... ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حرکت کنیم. هر چه ایشان گفت گوش کنیم، اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی نخواند، بدانید که نقص از ماست... اطاعت از خامنه‌ای، اطاعت از امام است. هر کس منکر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است در خط آمریکاست. من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد کرده‌ام که کوچک‌ترین قدمی را علیه رهبری و برخلاف رهبری و حتی برخلاف میل رهبری برندارم... ادامه مطلب در روزنامه کیهان👇 https://kayhan.ir/fa/news/285133 🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💎🌴الهی در شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد ولی خویش را نمیکاود تا به مخزن حقائق برسد . . .  🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹تشرف جوان مسيحي خدمت امام رضا عليه السلام🌹 💝داستان زير شرح تشرف يك جوان مسيحي خدمت امام علي بن موسي الرضا عليه السلام است . آن هم نه تشرف جهت زيارت ضريح و بارگاه بلكه تشرف جهت زيارت وجود مقدس امام هشتم عليه السلام در عالم مكاشفه . این کرامت عجیب از کتاب «کرامات امام رضا از زبان بزرگان» به نقل از حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی انصاری نقل می‌شود:💝 در یک شب سرد زمستانی سال 1372 وارد صحن انقلاب شدم، سرما تا عمق استخوان‌های انسان نفوذ می‌کرد و کمتر کسی در آن شرایط از خانه خود می‌زد بیرون، صحن هم به طرز کم سابقه‌ای خلوت بود، به دالانی که بین صحن انقلاب و صحن مسجد گوهرشاد وجود دارد وارد شدم، متوجه جوانی با حدود 35 سال سن شدم که چمدان مسافرتی نسبتا بزرگی در دست داشت و از یکی ـ دو نفر چیزی پرسید، ولی انگار آن‌ها نتوانستند جوابش را بدهند. به سوی من آمد و گفت: شب‌ بخیر آقا! به زبان انگلیسی حرف می‌زد، آنهم با لهجه‌ آمریکایی رایج در کشور کانادا، وقتی به همان زبان و با خوشرویی جوابش را دادم، نفس راحتی کشید و گل از گلش شکفت. ادامه داد: ـ ببخشید! آقای علی ‌بن موسی‌الرضا،کجا هستند؟ می‌خواهم ایشان را ببینم. راستش را بخواهید حسابی جا خوردم. پرسیدم: معذرت می‌خواهم، ممکن است خودتان را معرفی کنید؟ ـ من دانشجوی رشته‌ حقوق در دانشگاه تورنتوی کانادا هستم، اصالتاً لبنانی‌ام، ولی در کانادا متولد شده‌ام و دینم «مسیحیت» است. ـ یعنی شما یک «مسیحی» هستید؟ ـ بله، یک مسیحی کاتولیک. با تعجب پرسیدم: ـ پس اینجا چه کار می‌کنید؟! ـ دعوت شده‌ام که آقای علی‌بن موسی‌الرضا(عليه السلام)را ملاقات کنم -چه کسی شما را دعوت کرده است؟ - خود ایشان. دیگر حسابی گیج شده بودم، با وجود آن همه سابقه‌ تبلیغ دینی در داخل و خارج کشور، تا کنون نشنیده بودم که حضرت علی‌بن موسی‌الرضا(عليه السلام)شخصاً از کسی دعوت کرده باشد که به دیدارش بیاید، آن هم از یک جوان مسیحی کانادایی! ادامه دادم شما ایشان را دیده‌اید؟ ـ بله سه یا چهار بار. این دیگر برایم باور کردنی نبود، از این رو پرسیدم: یعنی شما با چشمان خودتان علی‌بن موسی‌الرضا(عليه السلام)را دیده‌اید؟! ـ بله دیده‌ام، البته در عالم رویا. ـ یعنی اگر الان او را ببینید می‌شناسید؟ ـ بله، البته. موضوع دیگر خیلی جالب شده بود، از او خواهش کردم چند دقیقه‌ای وقتش را به من بدهد و با هم در کناری بنشینیم و صحبت کنیم، او هم قبول کرد، کم کم داشت هیجان بر من غلبه می‌کرد، ضربان قلم تند‌تر شده بود، پرسیدم: ممکن است نحوه‌ آشنا شدنتان با آقای علی‌بن موسی الرضا(عليه السلام)را از اول و به طور کامل برای من بیان کنید؟ ـ بله ، البته. 🌴📚🌼📚🌴
بله البته. یک شب داشتم در یکی از خیابان‌های شهر تورنتو قدم می‌زدم که دیدم جمعیت زیادی در جایی تجمع کرده‌اند و رفت و آمد زیادی در آنجا صورت می‌گیرد، آن ساختمانی را هم که مردم به آنجا رفت و آمد می‌کردند، چراغانی کرده و حسابی آذین بسته بودند. رفتم جلو و سؤالاتی کردم. معلوم شد آنجا مسجد مسلمانان ایرانی است و در آن یک جشن مذهبی برپا است. وارد شدم ببینم چه خبر است، چند نفر از آن‌ها به احترام من از جایشان بلند شدند و پس از خوشامد‌گویی مرا در کنار خود نشاندند و بلافاصله با شربت و شیرینی و بستنی و شکلات از من پذیرایی کردند، مرشد آن‌ها داشت به زبان انگلیسی سخنرانی می‌کرد و همه با دقت به سخنانش گوش فرا می‌دادند، من هم محو گفته‌هایش شدم و برای اولین بار، به طور مستقیم و از زبان یک مرشد مسلمان با اسلام آشنا شدم. هنگام خروج از مسجد، به هر کس یک کتاب هدیه می‌کردند، یکی هم به من دادند، من هم خیلی خوشحال شدم و تشکر کردم، وقتی قدم زنان در پیاده‌رو خیابان به سوی خانه‌ام حرکت می‌کردم، همه هوش و حواسم به حرف‌هایی بود که از آن مرشد مسلمان شنیده بودم، به طوری که متوجه اطرافم نبودم و اصلاً نفهمیدم کی به منزلم رسیدم.وقتی لباس راحتی پوشیدم و به رختخواب رفتم، آن کتاب را هم برداشتم تا یک نگاهی به آن بیندازم چون فردایش فرصت این کار را نمی‌یافتم.هر ورقی از آن کتاب را که می‌خواندم وسوسه می‌شدم ورق بعدی را هم بخوانم! نشان به این نشان که تا وقتی کتاب را تمام نکردم نتوانستم آن را زمین بگذارم! آن کتاب درباره قدیس مسلمانی به نام «علی‌بن موسی‌الرضا»بود، شخصیت و سخنان زیبا و روحانی آن قدیس آسمانی مرا مجذوب خود کرده و تمامی قلمرو اندیشه‌ام را تسخیر کرده بود، لحظه‌ای نمی‌توانستم از فکر آن قدیس خارج شوم، با خود میگفتم کاش میتوانستم او را ببینم در رختخواب خودم دراز کشیده بودم و با آنکه تا صبح چیزی نمانده بود نمی‌توانستم بخوابم؛ بالاخره متوجه نشدم که کی خوابم برد بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌴📚💎📚🌴
🌴📚🌼📚🌴 متوجه نشدم که کی خوابم برد زیرا با خواب هم وارد سرزمینی شدم که در آن کتاب ترسیم شده بود، سرزمینی روحانی، معنوی و آسمانی! سرزمینی که هرگز همانند آن را حتی در فیلم‌های تخیلی هم ندیده بودم و همه کاره‌ آن سرزمین، مردی نورانی و آسمانی بود که هرگز از تماشایش سیر نمی‌شدی، از او خواهش کردم که چند لحظه‌ای با من بنشیند، او هم قبول کرد وقتی نشست با خوشرویی پرسید: ـ با من کاری دارید؟من هم با دستپاچگی و من و من کنان جواب دادم: ب..ب...بله! متاسفانه شما را نشناختم!-مرا نشناختی؟! من«علی بن موسی‌الرضا»هستم. -علی‌بن موسی‌الرضا؟! این اسم را شنیده‌ام اما به خاطر نمی‌آورم... ـ من همان کسی هستم که شما تا پایان شب کتاب مرا مطالعه کردید و در پایان، توی دلتان گفتید؛ «خدایا اگر چنین قدیسی وجود دارد دوست دارم او را ببینم». این را که شنیدم، گل از گلم شکفت و پرسیدم: ـ در حال حاضر، پیش تو و میهمان توام. ـ دوست دارم بتوانم بیایم پیش شما. ـ خب می‌توانی میهمان من باشی. ـ میهمان شما؟ اینکه عالی است. ولی جای شما کجا است؟ ـ ایران ـ کجای ایران؟ ـ شهری به نام مشهد. چند لحظه رفتم توی فکر؛ من ایران را می‌شناختم، اما هرگز اسم مشهدرا نشنیده بودم! رفتن به چنین شهری برای من چندان آسان نبود، هم از نظر اقتصادی، هم از نظر ناآشنایی به منطقه و هم از جهات دیگر، این بود که پرسیدم: ـ آخر من چه طور می‌توانم به دیدار شما بیایم؟! ـ من امکانات رفت و برگشت شما را فراهم می‌کنم. بعدش هم آدرس و شماره تلفن یکی از نمایندگی‌های فروش بلیت هواپیما را به من دادند به همراه یک نشانی و علامت و گفتند: ـ به آنجا که رفتی، می‌روی سراغ شخصی که پشت میز شماره‌ چهار است، نشانی را می‌دهی، بلیت را می‌گیری و به ملاقات من می‌آیی. وقتی که از خواب بیدار شدم آن را جدی نگرفتم... با مــــا همـــراه باشــید🌹 🌴💎📚📚📚💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت آیاتی از قرآن کریم گذشت ازمنزلت ومقام و انتخاب زندان برای یرهیز از لذت حرام وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ ۚ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ ۖ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ایه 23 سوره مبارکه یوسف وچون زلیخا برنامه ریزی کرد که از یوسف کام گیرد وهمه درها را پشت سرهم بست وبه یوسف گفت که بيا كه اماده برای توام يوسف‌ گفت پناه می برم به خدایی که پروردگارمن است ومرا مقام ومنزلتی به این خوبی داده است. شک ندارم که متجاوزین از حدود الهی رستگار نمى‌شوند قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ ۖ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ ایه 33 سوره مبارکه یوسف یوسف گفت پروردگارا به زندان روم محبوب تر است نزدمن که تن به کاری دهم که زلیخا ازمن می خواهد واگر تو این نقشه و توطئه را خنثی نکنی ومن تمایل پیداکنم به این گناه در ردیف جاهلان قرارخواهم گرفت 🌴💎🌹💎🌴