🎥این فیلم برای اولین بار منتشر میشود....
🔹هیچ فرمانده ای ندیدم، کوچه به کوچه به رزمنده ها سر بزنه بهشون بگه این دعا رو بخونید خیلی مهمه....
🔹یکی نوشته بود بعد از بلایای اخیر میفهمیم حاج قاسم یکی از اون حجتهای خدا رو زمین بود که تا وقتی بود بلا نازل نمیشد
پ ن : متن دعای حاج قاسم که سفارش کردند:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ»
«خداوندا! من را در آن پوششى كه از هر بلا و آفتى حفظ مى كند و هر كسى را كه بخواهى در آن قرار مى دهى، قرار بده»/
پرسمان اعتقادي 970829.mp3
7.44M
پرسمان اعتقادی
باکارشناسی استاد محمدی
«کانال نورالشهدا (شهید سلیمانی)🌹🌹»
جواب رهبر عزیز انقلاب 😉
📝 به شعر خانم سیمین بهبهانی
⚠اول شعر سیمین رو بخونید
بعد شعر حضرت اقا رو ببینید
↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭
↴سیمین بهبهانی
من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟؟؟
من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه؟؟؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من؟؟؟
من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا؟؟؟
من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش.
من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه؟؟؟
گرچه دنیا سراب است به گفتار شما
من به جِد طالب این کهنه سرابم ؛به تو چه؟؟؟
تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!
و من از رایحه ی مثل گلابم؛ به تو چه؟؟؟
من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب .
و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی!
من اگر دُردکش باده ی نابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش!
من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان.
من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه؟
↴جوابیه مقام معظم رهبری👇
👇
کفر و بی دینی ات ای یار ، به ما مربوط است,
بشنو این پند گهربار ، به ما مربوط است.
تو که با لهو و لعب در پی مستی هستی،
میکنی جمع گرفتار ، به ما مربوط است.
بی خیالت بشوم بارش طوفان بلا،
میرسد از درو دیوار ، به ما مربوط است.
آنچه آمد به سر طایفه نوح نبی ،
میشود واقعه تکرار ، به ما مربوط است.
من اگر لایق الطاف خدایم ، به تو چه؟
تو کنی جامعه بیمار ، به ما مربوط است.
تو اگر می بخوری در پس خانه ، چه به من؟
گر بیایی بر انظار ، به ما مربوط است.
تو به این کوه گنه عامل شیطان گشتی،
شده ای نوکر دربار به ما مربوط است.
گر نبندیم بر پوزه او قلاده،
میدرد همچو سگ هار ، به ما مربوط است.
گر تو سوراخ کنی کشتی این جامعه را،
میشود غرق به ناچار به ما مربوط است.
مست کن لیک نبینم که تو مستی کردی،
عربده کوچه وبازار؟ به ما مربوط است.
تو که با چنگ و ربابت همه مردم را،
میکنی مستعد نار ، به ما مربوط است.
به جهنم که خودت را بکشی در خانه،
در خیابان بزنی دار به ما مربوط است.
دین من داده اجازه که دخالت بکنم،
تا نبینم زتو آزار ، به ما مربوط است.
امر معروف کنم ، نهی زمنکر بپذیر،
تا ابد ، ترمز اشرار ، به ما مربوط است.
قنبر كيست؟ ازاو چه می دانید!!؟؟
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد ،عمویش پادشاه حبشه بود .
جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شده ام آمد م برای خواستگاری .
پادشاه گفت :حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است .
گفت: عمو هر چه باشد من می پذیرم
شاه گفت : در شهر بديها (مدينه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو ،
جوان گفت :عمو جان این دشمن تو اسمش چیست ،
گفت: اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند
جوان فورا اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها (مدینه) شد.
به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی درحال باغبانی و بیل زدن است
به نزدیک جوان رفت گفت :ای مرد عرب تو علی را میشناسی ،!؟
گفت :تو را با علی چکار است.؟
گفت :آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است .!
گفت: تو حریف علی نمی شوی ،!!
گفت :مگر علی را میشناسی!؟
گفت :بله من هر روز با او هستم و هر روز او را می بینم.
گفت :مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم ،
گفت قدی دارد به اندازه ی قد من هیکلی هم هیکل من
گفت :خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست ،!!
مرد عرب گفت: اول باید بتوانی من را شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم!!
خب چی برای شکست علی داری ،!؟
گفت :شمشیر و تیر و کمان و سنان!!
گفت :پس آماده باش ، جوان خنده ای بلند کرد و گفت: تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی پس آماده باش شمشیر را از نیام کشید
گفت :اسمت چیست مرد عرب جواب داد عبدالله!! (بنده خدا)
پرسید نام تو چیست!؟
گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد...
عبدالله در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید جوان از چشمهایش اشک می آید
گفت چرا گریه میکنی جوان گفت من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم بدست تو کشته میشوم
مرد عرب جوان را بلند کرد گفت بیا این شمشیر سر مرا برای عمویت ببر ،!!
گفت: مگر تو کی هستی گفت منم ((اسدالله الغالب علی بن ابیطالب،)) كه اگر من بتوانم دل بنده ایی از بندگان خدا را شاد کنم حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود!!!
جوان بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت: من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی
پس 👈فتاح شد 👈قنبر غلام علی بن ابیطالب .
یا علی به حق (قنبرت) دست ما هم بگیر ،
بر جمال پرنور مولا علی (ع) صلوات... 🍃🤝🍃
اگر عشق علی در وجودت هست بفرست برای عاشقان علی🌹♥