14.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | طریق الحسین(ع)
💢اشاره رهبر انقلاب به تاریخچه بازگشایی مسیر زیارت اربعین و ادامه راه آن توسط مدافعان حرم
➕ شهید حاج قاسم سلیمانی: ما اگر دفاع مقدس را نداشتیم، دفاع از حرم را هم نداشتیم...🌷🕊
👌#ویژه
#اربعین_حسینی_تسلیت_باد💔🖤
❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷
ارتباط با خادم کانال
@sardar_zakizadeh
https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
*﷽*
#سخن_عشق💌
#حدیث_روز 📝
✨کلام نور 🎤
🌻پیامبر(صلوات الله علیه) میفرمایند:
🌿وَ هِی أطْهَرُ بُقاعِ الْأرْضِ وَ أعْظَمُها حُرْمَةً وَ إِنَّها لِمَنْ بَطحاءِ الْجَنَّة.
🌱 کربلا پاکترین بقعه روی زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعهها است و الحق که کربلا از بساطهای بهشت است.
📚: بحارالانوار/ج98/ص115
#اربعین_حسینی_تسلیت_باد💔🖤
هدیه به آقا رسول الله(ص) صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
هرچه کردم تا ببندم ساک خود اما نشد.
هی دویدم تا بگیرم عاقبت ویزا ، نشد ،
خواستم با دوستان از بصره گردم رهسپار،
با رفیقان تا حرم هم جاده و هم پا نشد.
در تکاپو بودم آقا تا بگیرم پاسپورت،
پاسپورتم را گرفتم لیک بیویزا نشد.
مادرم اسپند و آب و آینه آورده بود،
زیر قرآن رد کند وقت سفر ما را ، نشد.
از همه درخواست کردم تا حلالم بکنند،
تا که باشم کربلا من نائب آنها ، نشد.
اربعین قول داده بودم با رفیقان عازمیم،
هم سفر ، موکب به موکب ، سینه زن حالا نشد.
باز داغ کربلا بر سینهام امسال ماند،
نامه اذن دخولم اربعین امضا نشد...
اربعین تسلیت باد 😭🖤🖤🖤😭
در مدرسه انقلاب
تو کلاس شهادت
پای درس شهدا
استاد شهید مرتضی مطهری 🌷
*روایت عشق* 📝
یک روز در یک خیابان فرعی کم عرض میرفتیم. تقریبا وسطهای خیابان بودیم که دیدیم پدری فرزندش را به دوش میکشد. آقای مطهری گفتند: فلانی نگه دارید. من ایستادم، اما چون خیابان کم عرض بود، نتوانستم دور بزنم و مجبور شدم عقب عقب بروم تا رسیدم به آن شخص. بعد پیاده شدم. پیش مرد رفتم و گفتم: آقا بیایید اینجا. مرد آمد و بغل دست استاد نشست استاد پرسیدند: پدر چرا بچّه ات را به دوش میکشی؟ چه شده است؟ ناراحتی اش چیست؟ مرد گفت: بچه ام مریض است و پیش هر دکتری که میبرم، جوابم میکند. پول هم ندارم که او را در بیمارستان بستری کنم. کسی را هم ندارم مادر هم ندارد همان طور که مرد حرف میزد، ماشین را روشن کردم و به راه افتادم. بالاخره استاد پرسیدند: منزلت کجاست؟ و بعد اضافه کردند که: راضی هستی فردا من بچه را در بیمارستان بخوابانم و بستری کنم؟ مرد گفت که: بله از خدا میخواهم.
استاد گفتند: فردا صبح همین آقا میآید به منزل شما. حالا برویم منزل را نشان بده. صبح فردا استاد به من گفتند: آقای فلانی! شما اوّل برو دنبال آن مأموریت دیروزی، من خودم میروم. آن پدر و پسر را سوار کردم و بردم بیمارستان. بچه را با صحبتی که استاد با رئیس بیمارستان کرده بود، در بیمارستان بستری کردند و بعد از ده یا پانزده روز، مداوا شد. آن وقت استاد مقداری پول به من دادند. من رفتم بیمارستان و حساب مخارج بیمارستان را کردم و پرداختن و بچه را با پدر آوردم خانه شان
📚 استاد شهید
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
قابل توجه برای بعضی دوستان شهدایی
به قول حاج قاسم تا کسی شهید نباشد شهید نمی شود
👈🏻 از شهدا درس بیاموزیم
👈🏻 مثل شهدا باشیم
👈🏻 شهیدانه زندگی کنیم
❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷
ارتباط با خادم کانال
@sardar_zakizadeh
https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
سبک زندگی اسلامی ، قرآنی شهدا
سیره عملی سردار شهید حسین تاجیک 🌷
فرمانده گردان ۴۱۵ لشکر ثارالله کرمان
شهید تاجیک عاشق امام بود و همیشه راه امام را می رفت و بسیاری از مستحبات را انجام می داد و به واجبات و آیات قرآن توجه داشت و عمل میکرد
هیچ وقت اسراف نمی کرد مثلا همیشه بعد از غذا که تمام میشد خرده نان ها را که بچه ها داخل سفره ریخته بودند جمع می کرد و داخل پلاستیک می ریخت روزی که غذا آبگوشت داشتیم آنها را می آورد و همه می خوردیم
🎤 راوی : حسین محمودی همرزم شهید
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ
بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید بدرستی که خدا اسراف کاران را دوست ندارد
📝 آیه ۳۱ سوره اعراف
❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷
ارتباط با خادم کانال
@sardar_zakizadeh
https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
در مکتب شهادت
در محضر مادران شهدا
*شهید محمد معماریان* 🌷
*کرامات شهدا*
هر کی حاجت داره ، مریض داره بخونه 👇🏻
مادر شهید میگفت: نزدیک محرم بود که من پایم شکست و در خانه افتاده بودم و دکتر ها گفتند که به سختی خوب میشود .
یک روز دلم شکست و گفتم: خدایا من به مسجد میرفتم سبزی پاک میکردم، فرشها را جارو میزدم و کارهای هیئت را انجام میدادم... اما الان خانه نشین شده ام..
شب به شهید خودم متوسل شدم و خوابم برد؛ درعالم خواب دیدم که محمدم با عده ای از رفقای خودش که شهید شده اند آمد و یک شال سبز هم به گردنش بود ؛ گفتم: مادر کجا بودی؟
گفت: ما از کربلا می آییم
گفتم: مادر مگر نمی بینی من به چه وضعی در خانه افتاده ام؟
گفت: اتفاقا شفایت را از اباعبدالله(ع) گرفتم .و بعد شال را از گردنش برداشت و روی پای من انداخت و گفت مادر شکستگی پایت خوب شده؛ این دردی که داری بخاطر گرفتگی عضلات است .
گفت: مادر برو کارهای مسجد رو انجام بده
صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که میتوانم راه بروم؛ دخترم دوید و گفت: مادر بنشین، پای شما شکسته
گفتم: نه، پایم خوب شده
خواهر شهید تعریف میکند: یکدفعه دیدم در اتاق بوی عطر عجیبی پیچیده، گفتم مادر چه خبر است؟ این شال چیست؟
ماجرا را که برایمان تعریف کرد باور نمیکردیم .
گفتیم برویم نزد آیت الله گلپایگانی
شال را خدمت آیت الله گلپایگانی بردیم، هنوز صحبتی نکرده بودیم که ایشان شال را گرفتند، بوییدند و بوسیدند و شروع کردند به گریه کردن
گفتیم: آقاچه شده شما چه میدانید ؟
عرض کردند: این شال بوی امام حسین(ع) را میدهد .
گفتیم: چطور؟ گفتند: ما از اجداد ساداتمان از مقتل سیدالشهدا یک تربت ناب داریم ؛ این شال سبز بوی تربت اباعبدالله (ع) را میدهد بعد فرمودند: یک قطعه از این شال را به من بدهید وقتی من از دنیا رفتم در قبر و کفنم بگذاردید و من هم در عوض آن تربت نابی که در اختیار ماست را به شما میدهم .
📚منبع: کتاب ۵۴۰ داستان از معجزات و کرامات امام حسین (علیه السلام)
شهیدان زنده اند الله اکبر
❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷
ارتباط با خادم کانال
@sardar_zakizadeh
https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani