🔹نكته مهمی كه #آلاحمد با وجود اینکه #غرب_زدگی را بیماری خواند، درك كرد، اين بود كه سياست و صرف اقدامهای سیاسی، برای بیرونشدن از غربزدگی كافی نيست. روشنفكران گرفتاری جامعه را در وابستگي سياسي ميديدند. شما يك بار ديگر غربزدگی را مطالعه كنيد، میبينيد كه #سياست در آن هست، ولی#آلاحمد علاوه بر فساد سياست، فقدان و خلائی را حس میكرد كه موجب پریشانی سیاست میشد. او پريشاني سياست را در سياست نمیدید.
🔸به اعتقاد آل احمد پريشانی سياست در جای ديگری است. كار از اساس سست است. اينكه آیا اين اساس، اخلاقي و ديني است؟فلسفی است؟فرهنگی است؟تاريخی است؟همه قابل بحث است، اما آلاحمد حقيقتاً به اين معنا پیبرده بود. روشنفكران ما معمولاً بیش از حد به سياست مشغول بودند و به اساس سیاست توجه نداشتند. به نظر من مهمترين وجه امتياز آلاحمد با ديگر روشنفكران همين توجّه و آگاهی بود.
👤رضا داوری اردکانی
📚آلاحمد، فرديد و روشنفكران؛ نشریه یادآور، مهر و آبان 1387