eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
1.9هزار دنبال‌کننده
65.2هزار عکس
67.6هزار ویدیو
2.7هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهید مدافع حرم عارف کایدخورده🌹 بخشی از وصیت نامه شهید: «می‌رویم به پیشواز گلوله‌هایی که سینه‌هایمان را سرد می‌کند از داغ‌هایتان... و شما می‌مانید و دو چیز. اولی: خون ما و پیروی از ولایت فقیه دومی؛ دنیا و هوای نفستان. یادتان باشد؛ قیامت باید در چشمان تک‌تک شهدا زل بزنید و جواب بدهید.» ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
🌹شهید حمیدرضا اسداللهی🌹 برای مهدی... ✍️ یک بخش از وصیت‌نامه‌اش را اختصاص داده بود به پسر کوچولویش محمد. نوشته بود: "زندگی کن برای مهدی، درس بخوان برای مهدی، ورزش کن برای مهدی. محمد... من تو را از خدا برای خودم نخواستم، تو را از خدا خواستم برای مهدی." ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
🌹شهید_علی_چیت_سازیان🌹 برای شهادت و برای رفتن تلاش نکنید برای رضای خدا ڪار ڪنید بگویید : خداونـدا نه برای بهشت و نه برای شهـادت ، اگر تو ما را در جهنمت بیندازی فـقط از مـا راضی باشی برای مـا کافـی است. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
🌹شهید آرمان علی وردی🌹 مادر شهید آرمان علی‌وردی در این فیلم می‌گوید: آن روزی که بنا بود پیکر آرمان را داخل قبر بگذارند، امیر عباسی بنا بود او را در قبر بگذارد و تلقین بدهد، به او گفتم کمی آرام‌تر به پشت او بزن، بدن پسرم زخمی و کبود است. بعد او به من گفت خیالت راحت باش، او در بغل امام حسین (ع) است. وی افزود: بعد از چند روز خواهرم (خاله آرمان) خواب می‌بیند که امیر عباسی به او می‌گوید: به مادر آرمان بگو که امام حسین (ع) فرمودند خیالت راحت باشد، آرمان در بغل من بود و آرام او را روی زمین گذاشتم. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻روایت برادر سردار شهید حاج حسن طهرانی مقدم (پدر موشکی اسلام) از بشارت شهید در خصوص آخرالزمان، جنگ غزه و اسرائیل و ظهور حضرت مهدی (ع) 🔹در روزهایی که همه جهان خبر اصابت موشک های فلسطینی به سرزمین های اشغالی را دنبال می کند، دیدن این کلیپ امیدبخش زیبایی خاصی دارد. ✌️🌹
🌹شهید_مصطفی_ردانی_پور🌹 مراحل شناسائی عملیات ثامن الائمه بود. یک شب مصطفی گفت: من میروم برای بچه های منطقه کُفیشه دعا بخوانم. صبح رفتم دنبالش. بچه های این منطقه صفر کیلومتر بودند و مصطفی را نمی شناختند. پرسیدم: آن آقایی که دیشب برایتان دعا خواند کجاست؟ گفتند: نمی دانیم. دیشب فقط یک نفر آمد اینجا و دید که بچه ها خیلی خسته اند، تا صبح جای آنها نگهبانی داد و الان هم آنجا خوابیده. رفتم یک لیوان آب ریختم داخل یقه پیراهنش و گفتم: مرد حسابی! حالا دیگر کلک میزنی. مگر نیامده بودی که دعا بخوانی؟! خندید و گفت: مگر بد است؟ اما عوضش دعا کردم که تو آدم شوی اما حیف … ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات ╔═🇵🇸════🇮🇷═ @tofirmo ═✤✤✤✤✤✤✤═╝