#ستارههای_زینبی
🔹خیلی زیاد و به طور عجیبی فاطمه را دوست داشت و به همین نسبت فاطمه پدرش را
🔹آقاجواد با توجه به اینکه زیاد ماموریت میرفت، کمتر در خانه بود!
اما هیچگاه این موضوع از محبتش به فاطمه کم نکرد!
همیشه سعیاش بر این بود که نبودنهایش را جبران کند....
🔹 از لقمه دهان فاطمه گذاشتن تا بیرون بردن و شبها موقع خواب برایش قصه خواندن...
هرطوری که میتوانست برای او وقت صرف میکرد.
🔹پدرش قبل رفتن، اول قصه حضرت رقیه(س) را برایش گفت و بعد در مورد سفرش برای فاطمه توضیح داد. ..
🔹آنقدر فاطمه با این قصه حضرت رقیه(س) انس گرفته بود که برخی اوقات در اوج بیتابیاش به من میگفت:
«مامان حضرت رقیه(س) هم مثل من اینقدر گریه میکرد؟»...
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_جواد_محمدی🌷
#سالروز_شهادت
#ستارههای_زینبی
محمدم در آخرین تماسش به من گفت: مادر دعا کن شهیدشوم، اگر شهید نشوم دیوانه میشوم، مادر من را رها کن...
من هم روز جمعه در روضه اباعبدالله(ع) شرکت کردم، رو به قبله ایستادم و گفتم: حضرت زینب (س) محمد هدیه ناقابل من به پیشگاه شماست، قبول کنید...
هر طور که شما میخواهید من راضی هستم، "روز شنبه" ساعت هفت غروب تیر به سر فرزندم میخوردو دم صبح به شهادت میرسد...
#شهید_محمد_کیهانی