فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲🇮🇷 🇮🇷https://eitaa.com/tofirmo
📹 فیلمی که رسانههای بیبیسی و منوتو و عنترنشنال به شما نشان نمیدهند!
بسیجیها چگونه امنیت مردم و جامعه را در اغتشاشات و ناآرامیهای اخیر تامین میکنند؟
خیال مردم راحت؛ مدافعان وطن وسط میداناند!
#لبیک_یا_امام_خامنهای
✅ ما هم تو جوونی کارهای یواشکی انجام می دادیم.
تو مترو تجریش شهرری.
یه جوون بهم گفت .
حاجی مثل اینکه اهل جبهه و جنگ بودی ،
آیا زمان شما هم کارهای یواشکی داشتید؟
گفتم اوه ، تا دلت بخواد.
میگه میشه یواشکی بهم بگی؟ بهش میگم : ما یواشکی برای جبهه ثبت نام کردیم ،
دست تو شناسنامه مون بردیم. بدون خداحافظی رفتیم جبهه ، آموزش رزمی را دیدیم و ندیدیم ،
اعزام شدیم ،
طول تفنگ با سر نیزه اش از قدمون بلندتر بود.
جنگیدیم ،
زخمی شدیم ،
بستری شدیم ،
از بیمارستان فرار کردیم و دوباره برگشتیم جبهه ،
نماز شب خون شدیم ،
وصیت نوشتیم ،
جای دیگری نگهبانی دادیم ، ظرف ها رو شستیم ،
کفش ها را واکس زدیم ،
توالت ها را تمیز کردیم ،
دعا کردیم ،
گریه کردیم ،
ترسیدیم ،
دلتنگ شدیم ،
خندیدیم ،
خدا حافظی کردیم ،
حلالیت طلبیدیم ،
چند باره رفتیم جبهه ، مسئولیت گرفتیم، مسئولیت را پس دادیم ، خوابیدیم ، بیدار ماندیم ، تشنگی کشیدیم ، گرسنگی کشیدیم ،
مهمات از ارتش کش رفتیم ،
به سنگر تدارکات تک زدیم ، بجای دیگری اسیر شدیم و حتی به جای دیگری شهید شدیم ، اسیر شدیم ،
مفقود شدیم ،
جانباز شدیم ،
به میدون مین زدیم ،
شلیک کردیم ،
موج گرفتمون ،
موجی شدیم ،
یدفعه نمی فهمیم چرا داریم خونواده مون را کتک می زنیم ، اذیت میکنیم ،
خانمم میگه دوباره موجی شدی ، بچه هارو نزن ، فقط منو بزن ،
بعد که حالم جا میاد ،
گریه می کنم و دلم به حال فرزندانم می سوزه، دخترم میگه بابا وقتی تو اون حالت مارو می زنی ، ما هم ثواب جبهه را می بریم؟
بعضی وقت ها تو کوچه و خیابون مسخره ام می کنند ، رانندگی کردیم ، قول شفاعت گرفتیم ، قول شفاعت دادیم ، خبر شهادت دادیم ، خبر اسارت دادیم ، خبر مجروحیت دادیم ، ترک پست کردیم ، اشتباه کردیم ، تلفات دادیم ، شهید دادیم ، مجروح دادیم ، ولی همیشه خودمون را به عملیات می رساندیم ، حقوق برامون معنی نداشت ، چه معنی داره که داری خدمت می کنی و در قبالش حقوق بخواهی؟ غرب رفتیم ، جنوب رفتیم و یواشکی بعد از جنگ هم سکوت کردیم ، البته اسم بعضی از رفقامون را هم روی خیابون ها و کوچه ها گذاشتند و البته با جنگ و دعوایی که در شورای شهرها بوده ، آنجا گفته بودند چقدر شهید شهید ، به حاشیه رانده شدیم ، نادیده گرفته شدیم ، انگ خوردیم ، دروغ شنیدیم ، شعار شنیدم ، جفا دیدیم ، زخم زبان خوردیم ، ی روز از جبهه برگشتیم ، مثل پل های عملیات خیبر دیگه به درد نمی خوردیم، رفتیم نماز جمعه ، بهمون گفتن جلمبر(به قول رفسنجانی در نمازجمعه) ، می فهمی جلمبر یعنی چی؟ یعنی ژولیده ، ژنده پوش ، عقب مونده ، کهنه پوش ، فتنه های دنیا طلبی رو تو دهه 70 و 80 و 90 دیدیم ، تو شهرها با منافقین ، سلطنت طلب ها ، بریده ها ، و با سربازان دشمن و جمع یواشکی کاران که دیگه علنی کار می کردند ، جنگیدیم. دوباره تو میدون اومدیم ، رفتیم و...... برای ثبت نام بچم تو مدرسه نگفتم رزمنده ام ، دخترم گفت بابا میشه اصلأ نیای در مدرسه دنبالم ،؟ اصلأ نیا یا اگر میای با موتورسیکلت نیا ، دخترم میگه بابا پس کی ما میتونیم هرچی دلمون خواست بخریم؟ ما هم مریض میشویم ، هممون ی جایی از تنمون به وسیله انفجار گلوله ها و یا اصابت گلوله ، جای حک ترکش و عبور گلوله وجود دارد ، بیمار شدیم ، بستری شدیم ، ترخیص شدیم ، البته ناله هم کردیم ، اینقدر رفتیم بیمارستان که موزائیک های آنجا هم ما را میشناسند ، سنم زیاد شده ، بعضی هامون پولمون هم زیاد شد ، علممون هم زیاد شد ، بعضی هامون جبهه را فراموش کردیم ، جلمبری هم یادمون رفت. محتاط شدیم ، یهو یواشکی مردیم و یواشکی هم دفن شدیم. اصلأ نسل ما نسل طلایی یواشکی ها بود.ازش پرسیدم حالا اگر میشود تو یواشکی هاتو بگو،
دیدم سرشو انداخت پائین و داره یواشکی گریه می کنه.
.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#سید_حسن_نصرالله
#لبیک_یا_امام_خامنهای
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
برشی از کتاب خاطرات در دست انتشار #سردار_شهید_کیومرث_پورهاشمی (حاج هاشم) که روز چهارشنبه ۷ آذر به مقام شهادت نائل آمدند:
✅ "خودم شخصا نمیخواهم از کار با مقاومت دست بکشم و بازنشسته بشوم.
دوست دارم در این منطقه عاقبتم ختم به شهادت شود و شهید بشوم. خیلی دوست دارم این اتفاق بیفتد. واقعا الان سه چهار سال است منتظرم.
تقریبا دو سال آخر، مخصوصا بعد از شهادت شهید سلیمانی میلم به شهادت خیلی زیاد شده است.
آن جمله که ایشان به ما گفت: میوه رسیده هستی و اگر بمانی میگندی. خیلی نگرانم کرده است. با خودم میگویم نکند خدای ناکرده به پوسیدگی و گندیدگی دچار شوم!
در این یک سال اخیر، در این سالهای کرونایی که پیش آمده است، خیلی نگران این هستم که نکند خدای ناکرده، به درد و بیماری کرونا یا مثلا در تصادف یا سکته [بمیرم].
بعد از ۴۲ سال هجرت و جهاد، حالا به مرگ طبیعی بمیرم، خیلی سخت است.
[از خدا خواسته بودم بعد از ازدواج بچههایم شهید شوم] من از گفتن این شرط پشیمانم. یعنی شرط برای خدا گذاشته بودم!
آنها خدا دارند. من کی هستم که این حرف را بزنم. از این جهت خیلی پشیمان هستم. مرتب استغفار میکنم."
🇵🇸🇮🇷#لبیک_یا_امام_خامنهای