خسته از تکرار ها
جبر این اجبار ها
درد دارم کم نه! پر
بی غم از اقرار ها
عشق هم پولی شده...
توی این بازارها
چهره های جعلی و...
برقع رخسار ها
آسمان ها پر خراش..
اٌف به این معمار ها
غالبا افسرده ایم...
شهر ما:بیمارها
حق و ناحق میکنیم
بیخیال عار ها!
پاچه گیری مد شده
روزگار هار ها...
میرود روی مخم
ذبح این هنجارها
#مصطفی_محمدی
من از درون به حال خودم گریه میکنم
اسفند ها به سال خودم گریه میکنم
یکسال بی تو هم که دوباره گذشت آه
با فتنه خیال خودم گریه میکنم
من پای عشق؛ پای تو نه؟ کم گذاشتم؟
از نفس این سوال خودم گریه میکنم
بعد از تو مستعد سقوطم؛سقوطِ محض
از درد انفصال خودم گریه میکنم
هر دفعه ملتمس... خبری خوش به ما بده
حافظ! تو هم؟!! به فال خودم گریه میکنم
#مصطفی_محمدی