eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.1هزار دنبال‌کننده
82هزار عکس
87.9هزار ویدیو
3.3هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ از حاتم طائی پرسیدند: آیا بزرگ همت تر از خود در جهان دیده ای؟ یا شنیده ای؟ جواب داد: آری ، روزی چهل شتر برای سران عرب قربانی کردم، آن روز برای حاجتی به صحرا رفتم، خارکنی را در بیابان دیدم که پشته هیزم را فراهم کرده تا آن را به شهر بیاورد و بفروشد، به او گفتم: چرا به مهمانی حاتم نمی روی که گروهی بسیار از مردم در کنار سفره او نشسته اند. در پاسخ گفت: هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طائی نبرد من این خارکن را از نظر جوانمردی و همت از خودم برتر یافتم.
☘ یکی از شعرا پیش رئیس دزدان رفت و شعری برای او گفت. رئیس دزدان گفت تا لباس او را از تنش دربیاورند و از روستا بیرونش کنند . مرد بیچاره برهنه در سرما رفت . سگها در راه از پشت او آمدمند مرد می خواست سنگی از زمین بردارد و سگها را از خود دور کند . زمین یخ زده بود و سنگها در زیر آن پس نتوانست. گفت: این چه حرامزاده مردمانند، سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته! رئیس دزدان این موضوع را دید و شنید و خندید و گفت : ای مرد دانا از من چیزی درخواست کن تا به تو بدهم . مرد در جواب گفت لباس خود را می خواهم اگر لطف فرمائید. امیدوار بود آدمى به خیر کسان مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان رئیس دزدان دلش به رحم آمد و لباسش را پس داد و لباسی پوستی و چند درهم پول نیز به او داد.
☘️ علی ، علی ، علی ، چه بگویم ؟ چگونه بگویم ؟ چطور نام تو را که بر قلبم گره خورده است ، بر زبان آورم ؟ چگونه عشق ازلی ام را به تو که در سراچه دلم نهان شده است و گوش نامحرم را جای پیغام ملکوتی او نیست ، بازگو کنم ؟ علی چه بگویم ؟ که مرا ممکن است به شرک متهم کنند. اگر پرستش جز ذات خدا مجاز بود، بدون شک تو را می پرستیدم. تو تجلی خدایی ، تو تجسم صفات خدا و معیار های خدایی ، تو خلیفه الله علی الارضی ، تو هدف انسانیتی ، تو خدا نیستی ؛ ولی وجود تو را جز خدا پر نکرده است.
علی هر شب بیدار است، با خدای خود راز و نیاز می‌کند. برای علی رمضان و شوال یکسان است. علی یکه و تنها در میان نخلستان‌های فرات در نیمه‌های شب در مناجات می‌گوید: «ای خدای بزرگ به بهشت تو طمعی ندارم، از دوزخ تو نمی‌هراسم، من تو را می‌پرستم زیرا شایسته پرستشی، اگر می‌خواهی مرا بسوزان وخاکسترم را به باد بسپار، همه را تحمل می‌کنم؛ ولی یک لحظه مرا از خود دور مکن که نمی‌توانم تحمل کنم. من به تو عاشقم، من تاجرپیشه نیستم که در ازای عبادت تو پاداش بخواهم».
اي علي، به لبنان رفتم تا با محرومين و مستضعفين آنجا انيس و همدرد باشم. عده‌اي كه لباس دين به تن كرده بودند، مرا دشمن پنداشتند. از علم وتواضع و فداكاري و استعدادهاي من وحشت داشتند، مرا متهم مي‌كردند كه يا جاسوسم يا بهايي! زيرا ممكن نيست كه كسي با استعداد و اين همه امكانات و مقام و زندگي خوب، آمريكا را رها كند، با كمال تواضع در كمال فقر و بدون هيچ پاداشي، در دامان خطر، با فقرا همنشين و همدرد باشد. از نظر آنها بايد دليلي ديگر وجود داشته باشد؛ لابد كاسه‌اي زير نيم كاسه است!‌
☘ بیایید آبی شویم ، آبی ،آبی مطلق این آبی که من میگویم آن آبی نیست که تو میشنوی و میبینی ، این آبی رنگ نیست ، بی رنگی است. آب آسمانی است و آسمان آبی ، آب آیه ای است که از آسمان نازل میشود.... آب همیشه رفتن است ، چه کسی گفته است آب سربالا نمیرود؟! مگر زمین بالا و پایین دارد اگر خوب نگاه کنیم مگر ندیده ایم که آب هم مثل آدم ها به ماه سفر میکند در شب و به آفتاب سفر میکند در روز.... غبار نهایت پرواز خاک است اما آب تا آفتاب میپرد ، غبار از خاک هست و دوباره به خاک برمیگردد اما آب از افتاب می آید و به آفتاب برمیگردد.... من دوست دارم آب باشم ، آب بودن چقدر خوب است ، آب بودن آفتاب شدن است.
☘ بانو! زمانی که با زمانه‌ی خویش نساختی، و با مسندنشینان و امربران ایشان کنار نیامدی، و آنچه را که جاهلان می‌گویند، جاهلانه باز نگفتی، لاجرم به تبعید ابدی روح گرفتار خواهی شد ، حتی اگر در کنج منزلی در شهری ساکن باشی و اگر بر نپذیرفتن پای فشردی، آواره ات خواهند کرد، یا به زندانت خواهند انداخت و به دارت خواهند کشید...
☘ "ای بــرادر! خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان اما بقدر فهم تو کوچک میشود و بقدر نیاز تو فرود می آید و بقدر آرزوی تو گسترده میشود و بقدر ایمان تو کارگشا میشود و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود و به قدر دل امیدواران گرم میشود پدر می شود یتیمان را و مادر برادر می شود محتاجان برادری را همسر میشود بی همسرماندگان را طفل میشود عقیمان را امید می شود ناامیدان را راه میشود گمگشتگان را نور میشود در تاریکی ماندگان را شمشیر می شود رزمندگان را عصا می شود پیران را عشق می شود محتاجان به عشق را خداوند همه چیز می شود همه کس را به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل؛ به شرط طهارت روح؛ به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.
☘ ویرانه ای است این جهان عمر کفاف نمی دهد آباد کنیم و غیرت٬رخصت نمی دهد رها کنیم این گونه رها کردن٬ نشانه ی دنائت است و جاهلانه مرمت کردن٬ نشانه ی رذالت پس آبادسازی یک گوشه ی گم جهان به دست ما ، آبادسازی کل عالم است به دست همگان..
☘️ علی ، علی ، علی ، چه بگویم ؟ چگونه بگویم ؟ چطور نام تو را که بر قلبم گره خورده است ، بر زبان آورم ؟ چگونه عشق ازلی ام را به تو که در سراچه دلم نهان شده است و گوش نامحرم را جای پیغام ملکوتی او نیست ، بازگو کنم ؟ علی چه بگویم ؟ که مرا ممکن است به شرک متهم کنند. اگر پرستش جز ذات خدا مجاز بود، بدون شک تو را می پرستیدم. تو تجلی خدایی ، تو تجسم صفات خدا و معیار های خدایی ، تو خلیفه الله علی الارضی ، تو هدف انسانیتی ، تو خدا نیستی ؛ ولی وجود تو را جز خدا پر نکرده است.
علی هر شب بیدار است، با خدای خود راز و نیاز می‌کند. برای علی رمضان و شوال یکسان است. علی یکه و تنها در میان نخلستان‌های فرات در نیمه‌های شب در مناجات می‌گوید: «ای خدای بزرگ به بهشت تو طمعی ندارم، از دوزخ تو نمی‌هراسم، من تو را می‌پرستم زیرا شایسته پرستشی، اگر می‌خواهی مرا بسوزان وخاکسترم را به باد بسپار، همه را تحمل می‌کنم؛ ولی یک لحظه مرا از خود دور مکن که نمی‌توانم تحمل کنم. من به تو عاشقم، من تاجرپیشه نیستم که در ازای عبادت تو پاداش بخواهم».
اي علي، به لبنان رفتم تا با محرومين و مستضعفين آنجا انيس و همدرد باشم. عده‌اي كه لباس دين به تن كرده بودند، مرا دشمن پنداشتند. از علم وتواضع و فداكاري و استعدادهاي من وحشت داشتند، مرا متهم مي‌كردند كه يا جاسوسم يا بهايي! زيرا ممكن نيست كه كسي با استعداد و اين همه امكانات و مقام و زندگي خوب، آمريكا را رها كند، با كمال تواضع در كمال فقر و بدون هيچ پاداشي، در دامان خطر، با فقرا همنشين و همدرد باشد. از نظر آنها بايد دليلي ديگر وجود داشته باشد؛ لابد كاسه‌اي زير نيم كاسه است!‌