🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_177
و قال عليهالسلام
اُزْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ.
امام عليه السلام فرمود:
گنهكار را با پاداش دادن به نيكوكار (تنبيه كن و) از گناه بازدار.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_178
و قال عليهالسلام
اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ.
امام عليه السلام فرمود:
كينه و بدخواهى ديگران را از سينه خود درو كن تا بدخواهى به تو
از سينه ديگران ريشه كن شود.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_179
و قال عليهالسلام
اللَّجَاجَةُ تَسُلُّ الرَّأْى.
امام عليه السلام فرمود:
لجاجت، فكر و رأى انسان را از ميان مىبرد.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_180
و قال عليهالسلام
اَلطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ.
امام عليه السلام فرمود:
طمع بردگى جاويدان است.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_181
و قال عليهالسلام
ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ، وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَةُ.
امام عليه السلام فرمود:
ميوۀ درخت تفريط پشيمانى و ميوۀ درخت دورانديشى سلامت است.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_182
و قال عليهالسلام
لَا خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ؛ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ.
امام عليه السلام فرمود:
خاموش ماندن از گفتار حكمتآميز فايدهاى ندارد
همانگونه كه سخن گفتن نابخردانه.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_183
و قال عليهالسلام
مَا اخْتَلَفَتْ دَعْوَتَانِ إِلَّا كَانَتْ إِحْدَاهُمَا ضَلَالَةً.
امام عليه السلام فرمود:
هيچگاه دو دعوت متضاد وجود ندارد مگر اينكه يكى از آن دو
ضلالت و گمراهى است.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_184
و قال عليهالسلام
مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ.
امام عليه السلام فرمود:
از آن زمان كه حق به من نشان داده شده هرگز در آن شك و ترديد نكردم.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_185
و قال عليهالسلام
مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِّبْتُ، وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِي.
امام عليه السلام فرمود:
هرگز دروغ نگفتهام و هيچگاه دروغ به من گفته نشده است (اشاره به اينكه آنچه پيامبر به من فرموده است راست و درست بوده است) و هرگز گمراه نبودهام و كسى نيز به وسيلۀ من گمراه نشده است.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_186
و قال عليهالسلام
لِلظَّالِمِ الْبَادِي غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ.
امام عليه السلام فرمود:
آن ستمگر كه ابتداى به ظلم مىكند فرداى قيامت دست خود را
از پشيمانى (به دندان) مىگزد.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_187
و قال عليهالسلام
الرَّحِيلُ وَشِيكٌ.
امام عليه السلام فرمود:
كوچ كردن (از دنيا) سريع است
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_188
و قال عليهالسلام
مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ.
امام عليه السلام فرمود:
آن كس كه در برابر حق قد علم كند (و به مبارزه برخيزد) هلاك خواهد شد.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_189
و قال عليهالسلام
مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ.
امام عليه السلام فرمود:
كسى كه صبر و شكيبايى او را نجات ندهد بىتابى او را از پاى در مىآورد
یا ضامن اهو:
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_192
و قال عليهالسلام
إِنَّمَا الْمَرْءُ فِي الدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ الْمَنَايَا وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ؛ وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ. وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ. وَلَا يَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى، وَ لَا يَسْتَقْبِلُ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ.
فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ، وَ أَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ؛ فَمِنْ أَيْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ وَ هَذَا اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ يَرْفَعَا مِنْ شَيْءٍ شَرَفاً، إِلَّا أَسْرَعَا الْكَرَّةَ فِي هَدْمِ مَا بَنَيَا، وَ تَفْرِيقِ مَا جَمَعَا؟!
امام عليه السلام فرمود:
انسان در اين دنيا هدفى است كه تيرهاى مرگ همواره به سوى او نشانهگيرى مىكند و ثروتى است كه مصائب، در غارت آن شتاب دارند و بر يكديگر سبقت مىگيرند. همراه هر جرعهاى گلوگير شدنى و همراه هر لقمهاى (نيز) گلوگرفتنى است. انسان به نعمتى از آن نمىرسد جز با فراق نعمت ديگر. به استقبال هيچ روز از عمرش نمىرود جز اينكه از روز ديگرى از عمرش جدا مىشود، بنابراين ما اعوان و ياران مرگيم و جانمان هدف (عوامل) مرگبار و با اين حال چگونه مىتوانيم اميد بقا داشته باشيم. اين شب و روز هرگز ارزش چيزى را بالا نبرده جز اينكه به سرعت باز مىگردانند و آنچه را بنا كرده ويران مىسازند و هرچه را جمع كردهاند پراكنده مىكنند
شرح و تفسير
چهرۀ واقعى دنيا و سرانجام دنياپرستان
امام عليه السلام در اين گفتار نورانى چهرۀ واقعى دنيا را به همگان نشان داده و از بىوفايى و ناپايدارى و مشكلات گوناگون آن سخن مىگويد؛ سخنى كه از جان مولا برخاسته و بر جان مىنشيند. حضرت در آن به شش نكتۀ مهم اشاره كرده است: نخست مىفرمايد:«انسان در اين دنيا هدفى است كه تيرهاى مرگ همواره به سوى او نشانهگيرى مىكند و ثروتى است كه مصائب، در غارت آن شتاب دارند و بر يكديگر سبقت مىگيرند»؛ (إِنَّمَا الْمَرْءُ فِي الدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ الْمَنَايَا، وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ) .
«غرض» به معناى هدفى است كه به آن تير مىاندازند و «تَنْتَضِلُ» از ريشۀ «نضل»(بر وزن عزل) به معناى غلبه در مبارزه و «منايا» جمع «منية» به معناى مرگ است.
جالب اينكه در اين عبارت انسان به دو چيز تشبيه شده؛ يكى هدفى كه تيراندازان آن را نشانه مىگيرند و ديگر سرمايهاى كه غارتگران آن را چپاول مىكنند.
انسان آن هدف است و عوامل مرگزا تيرهايى كه به سوى او پرتاب مىشوند.
وجود انسان و استعدادهاى فراوان او همان سرمايۀ عظيمى است كه مصائب مختلف به غارت آن مىپردازند و به همين دليل آرامش واقعى هرگز در اين زندگى ديده نمىشود. چگونه انسانى مىتواند آرامش داشته باشد در حالى كه دشمنانى از اطراف، او را نشانه گرفتهاند و غارتگرانى اطراف خانۀ او جمع شدهاند.
در دومين نكته كه در واقع تكميل كنندۀ نكتۀ پيشين است مىفرمايد:«همراه هر جرعهاى گلوگير شدنى و همراه هر لقمهاى (نيز) گلوگرفتنى است»؛ (وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ. وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ) .
«شَرَق» مايهاى است كه گلوى انسان را مىگيرد و «غَصَص» غذايى كه گلوگير مىشود.
اشاره به اينكه در كنار هر لذتى از لذات دنيا خطرات و ناراحتىهايى وجود دارد؛ در كنار هر نوشى نيشى است و در كنار هر خوشبختى بدبختى. زندگى آميخته با انواع مشكلات و مصائبِ از دست رفتن نيرو و توان جسمانى و بستگان و دوستان و ثروتها و سرمايهها. با اين حال كدام عاقل مىتواند آن را به عنوان هدف اصلى خود برگزيند؟ زندگى خالى از هر گونه ناراحتى زندگى جاويدان آخرت در بهشت برين است. «وَ إِنَّ الدّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ» ؛و فقط سراى آخرت، سراى زندگى (واقعى) است، اگر مىدانستند». ١
در سورۀ «فاطر» آيات ٣٤ و ٣٥ مىخوانيم: «وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ* اَلَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ» ؛آنها مىگويند حمد (و ستايش) براى خداوندى است كه اندوه را از ما برطرف ساخت پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است همان كسى كه با فضل خود ما را در اين سراى اقامت (جاويدان) جاى داد نه در آن رنجى به ما مىرسد و نه سستى و واماندگى».
سپس در ادامۀ معرفى حقيقت دنيا به سومين نكته پرداخته مىفرمايد:«(يكى از مشكلات مهم دنيا اين است كه) انسان به نعمتى از آن نمىرسد جز با فراق نعمت ديگرى»؛ (وَ لَا يَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى) .
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_193
و قال عليهالسلام
إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً، فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا
فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ.
امام عليه السلام فرمود:
براى دلهاى (آدميان) علاقه و اقبال و (گاه) تنفر و ادبار است. هنگامى كه مىخواهيد كارى انجام دهيد از سوى علاقه و اشتياق وارد شويد،
زيرا اگر قلب را مجبور به كارى كنند نابينا مىشود
یا ضامن اهو:
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_195
و قال عليهالسلام
وَ قَدْ مَرَّ بِقَذَرٍ عَلَى مَزْبَلَةٍ:
هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُونَ.
وَ رُوِيَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ قَالَ:
هَذَا مَا كُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِيهِ بِالْأَمْسِ.
امام عليه السلام از كنار مزبلهاى گذشت، فرمود:
اين همان است كه بخيلان به آن بخل مىورزيدند.
و در روايت ديگرى چنين نقل شده كه امام عليه السلام پس از مشاهدۀ مزبله فرمود:
اين همان چيزى است كه ديروز شما بر سر تصاحب آن با هم رقابت داشتيد.
شرح و تفسير
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه براى نهى انسانها از بخل به نكتهاى اشاره مىكند كه دقت در آن مىتواند انسان را از بخل باز دارد و آن اين است كه «امام عليه السلام از كنار مزبلهاى عبور كرد و فرمود:«اين همان است كه بخيلان به آن بخل مىورزيدند»؛ (وَ قَدْ مَرَّ بِقَذَرٍ عَلَى مَزْبَلَةٍ هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُونَ).
در روايت ديگرى چنين نقل شده كه امام عليه السلام پس از مشاهدۀ مزبله فرمود: اين همان چيزى است كه ديروز شما بر سر تصاحب آن با هم رقابت داشتيد»؛ (وَ رُوِيَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ قَالَ هَذَا مَا كُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِيهِ بِالْأَمْسِ).
انسان اگر به پايان امور بنگرد درباره آغاز آن تجديد نظر خواهد كرد؛ هنگامى كه ببيند لذيذترين و پاكيزهترين غذاها بعد از وارد شدن در بدن و جذب موادى از آن، تفالۀ آن به شكل گنديدهاى در مىآيد باور مىكند كه آنچه را به آن بخل ورزيده بود اشتباه بود.
نيز هنگامى كه انسان از كنار قبرستانى عبور كند كه گاه هنوز بوى تعفن بعضى از اجساد از آن به مشام مىرسد و ببيند پايان كار كجاست، يقين پيدا مىكند كه در زندگى مادى خود و روى آوردن به شهوات چقدر گرفتار خطا و اشتباه بوده است.
مرحوم شوشترى شعر فارسى جالبى در اين زمينه نقل كرده مىگويد:
عارفى روزيى به راهى مىگذشت واله و سرمست چون مى خوارگان ديد گورستان و مبرز ١ روبرو اينْش نعمت اينْش نعمت خوارگان
ابن ابىالحديد در شرح نهجالبلاغۀ خود حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله به اين مضمون نقل كرده است كه به «ضحاك بن سفيان كلابى» فرمود:
«أَ لَسْتَ تُؤتي بِطَعامِكَ وَ قَدْ قَزَحَ وَ مَلَحَ ثُمَّ تَشْرِب عَلَيْهِ اللَّبَنَ وَ الْماءَ ؛آيا غذاى خود را جالب و گوارا نمىخورى سپس روى شير آن يا آب مىنوشى» عرض كرد: آرى.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:«عاقبت آن به كجا مىرسد؟ او مؤدبانه در جواب گفت: اى رسول خدا! همانگونه كه مىدانى. حضرت فرمود:
«إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ ضَرَبَ مَثَلَ الدُّنْيا بِما يَصيرُ إلَيْهِ طَعامُ ابْنُ آدَمَ ؛خداوند دنيا را به آنچه غذاى انسان سرانجام به آن منته مىشود تشبيه كرده است».
سپس مىافزايد: بعضى از مفسران آيۀ شريفۀ «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» ٢ را اشاره به اين موضوع «نيز» دانستهاند. ٣
اولياء الله براى تشريح حقارت دنيا از انواع بيانات و تعبيرات استفاده كردهاند.
مرحوم علامۀ مجلسى در بحار الانوار در حديثى از امام صادق عليه السلام نقل مىكند كه به يكى از ياران خود به نام «حفص بن غياث» فرمود:
«ما منزلة لدنيا بنفسى الا بمنزلة الميتة اذا اضطررت اليها اكلت منها ؛دنيا در نزد من به منزلۀ ميتة است كه هنگامى كه مضطر شوم از آن بهره مىگيرم». سپس افزود:
«يا حَفْصَ! إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلِمَ مَا الْعِبادُ عامِلُونَ وَ إلى ما هُمْ صائِرُونَ فَحَلِمَ عَنْهُمْ عَنْدَ أعْمالِهِمُ السَّيئَةِ ... ثُمَّ تَلا قَوْلُهُ: «تِلْكَ الدّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»
وَ جَعَلَ يَبْكي وَ يَقُولُ: ذَهَبَ وَ اللّهِ الْامانِىُّ عِنْدَ هذِهِ الْآيَةِ ؛خداوند تبارك و تعالى مىداند بندگان چه اعمالى انجام مىدهند و پايان كارشان به كجا مىرسد؛ اما هنگامى كه گناهى انجام مىدهند حلم مىكند (و فوراً آنها را مجازات نمىنمايد) سپس آيۀ شريفۀ ٨٣ سورۀ «قصص» را تلاوت فرمود:«آن سراى آخرت را (تنها) كه براى كسانى قرار مىدهيم كه ارادۀ برترىجويى و در زمين و فساد را ندارند و عاقبت نيك براى پرهيزگاران است». آنگاه امام عليه السلام گريه كرد و فرمود: به خدا سوگند با وجود اين آيه تمام آرزوها بر باد رفته است.(آرزوى نجات و رسيدن به بهشت برين آرزوى مشكلى است)». ١
در روايت معروف امام مجتبى عليه السلام خطاب به «جنادة بن ابىامية» در آخرين ساعات عمر مباركش نيز آمده است كه به او فرمود:
یا ضامن اهو:
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_ شماره_199
و قال عليهالسلام
فِي صِفَةِ الْغَوْغَاءِ:
هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا. وَ قِيلَ بَلْ قال عليه السلام:
هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا.
فَقِيلَ: قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ، فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ؟
فَقَالَ: يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ، فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ،
كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ، وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ،
وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ.
امام عليه السلام در بيان صفت تودههاى بىبند و بارى كه گاه دست به دست هم مىدهند و مفاسدى در جامعه ايجاد مىكنند فرمود:
آنها كسانى هستند كه هر وقت هماهنگ شوند غالب مىگردند و هنگامى كه پراكنده شوند شناخته نخواهند شد. آنها كسانى هستند كه هرگاه متحد شوند زيان مىرسانند و هر زمان متفرق گردند سود به بار مىآورند.
كسى سؤال كرد: زيان آنها را به هنگام متحد شدن دانستيم، منفعت آنها به هنگام پراكنده شدن چيست؟ امام عليه السلام فرمود: پيشهوران و اهل كسب (از آنها) به كارهاى خود باز مىگردند و مردم از كار آنها بهرهمند مىشوند؛ بنّا به سراغ بنّايى مىرود و بافنده مشغول بافندگى مىشود و نانوا به پخت نان مىپردازد.
شرح و تفسير
هياهوى اوباش
امام عليه السلام در اين گفتار پرمعناى خود از تودههاى بىبند و بارى كه گاه دست به دست هم مىدهند و مفاسدى در جامعه ايجاد مىكنند، سخن مىگويد.
حضرت در وصف اين گروه از اوباش مىفرمايد:«آنها كسانى هستند كه هر وقت هماهنگ شوند غالب مىگردند وهنگامى كه پراكنده شوند شناخته نخواهند شد»؛ (فِي صِفَةِ الْغَوْغَاءِ: هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا) .
در تعبير ديگرى گفته شده كه امام عليه السلام فرمود:«آنها كسانى هستند كه هرگاه متحد شوند زيان مىرسانند و هرگاه متفرق گردند سود به بار مىآورند»؛ (وَ قِيلَ بَلْ قال عليه السلام: هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا) .
«كسى سؤال كرد: زيان آنها را به هنگام متحد شدن دانستيم، منفعت آنها به هنگام پراكنده شدن چيست؟»؛ (فَقِيلَ: قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ، فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ؟) .
«امام فرمود: پيشهوران و اهل كسب (از آنها) به كارهاى خود باز مىگردند و مردم از كار آنها بهرهمند مىشوند؛ بنّا به سراغ بنّايى مىرود و بافنده مشغول بافندگى مىشود و نانوا به پخت نان مىپردازد»؛ (فَقَالَ: يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ، فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ، كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ، وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ، وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ) . «غوغاء» در لغت چنانكه بسيارى از واژه پژوهان گفتهاند داراى دو معناست:
نخست معناى وصفى دارد و به كسانى اطلاق مىشود كه جزء قشر منحط اجتماع يا به بيان ديگر از اوباش مردماند.
افرادى هستند كه از عقل و درايت قابل توجهى برخوردار نيستند و غالباً تحت تأثير عوامل عاطفى قرار مىگيرند كه به آسانى ممكن است آنها را تحريك كرد و براى مقاصد سوئى به كار گرفت؛ كسانى كه مديران فاسد و مفسد جامعه هميشه از آنها بهره مىبرند و نمونههاى روشن آن را در حكومت بنىاميه و بنىعباس مىتوان مشاهده كرد. اين واژه مفرد است و مانند ساير اسم جمعها معناى جمعى دارد.
معناى ديگر «غوغاء» همان معناى مصدرى يا اسم مصدرى است كه به ايجاد جار و جنجال اطلاق مىشود، اين معنا در فارسى امروز ما رايج است ولى معناى اول رايج نيست.
توضيح اينكه جوامع انسانى از گروههاى مختلفى تشكيل مىشود كه سه گروه از آن را مىتوان در اينجا نام برد: نخست افراد فهميده و باسواد و عاقل كه آلت دست اين و آن نمىشوند.
دوم تودههاى كم اطلاع و پايبند به اصول اخلاق و ايمان كه آنها نيز برپايه ايمان و اخلاقشان در گروههاى شرور شركت نمىكنند، هرچند ممكن است گاهى با نقشههايى آنها را اغفال كرد. اين گروه همانها هستند كه اميرمؤمنان على عليه السلام از آنها در عهدنامۀ مالك اشتر تعبير بليغى كرده و به عنوان «عامۀ مردم» آنان را ستوده و پناهگاه روز جنگ و صلح شمرده و به «مالك» توصيه مىكند مصالح آنها را در نظر بگيرد و مصالح خواص پرادعا و زيادهطلب را فداى مصالحشان كند.
«وَ إِنَّمَا عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْيَكُنْ صِغْوُكَ لَهُمْ وَ مَيْلُكَ مَعَهُمْ» .
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_201
و قال عليهالسلام
إِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَانٍ مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ، فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّيَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ،
وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ.
امام عليه السلام فرمود:
همراه هر انسانى دو فرشته است كه وى را (از خطرات) محافظت مىكنند،
اما هنگامى كه روز مقدّر فرا رسد او را در برابر حوادث رها مىسازند
و (بنابراين) اجل و سرآمد زندگى (كه از سوى خداوند تعيين شده)
سپرى است محافظ و نگهدار.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_202
و قال عليهالسلام
و قد قال له طلحة والزبير: نُبايِعُكَ عَلى أَنّا شُرَكاؤُكَ في هذَا الْأَمْر:
لَا، وَ لكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ فِي الْقُوَّةِ وَ الْاِسْتِعَانَةِ، وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ.
امام عليه السلام در پاسخ طلحه و زبير آنجا كه به امام پيشنهاد خلافت شورايى كردند و گفتند با تو بيعت مىكنيم به اين شرط كه در حكومت شريك باشيم، فرمود:
نمىشود (زيرا شركت در خلافت معنا ندارد) شما شريك در تقويت و كمك و يار و ياور به هنگام ناتوانى و سختى و مشكلات باشيد.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_203
و قال عليهالسلام
أَيُّهَا النَّاسُ، اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ، وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ، وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ، وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ، وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ.
امام عليه السلام فرمود:
اى مردم! از خدايى بترسيد كه اگر سخنى بگوييد مىشنود و اگر چيزى را در دل پنهان داريد مىداند و بر مرگ پيشى گيريد كه اگر از آن فرار كنيد
به شما دست مىيابد و اگر بايستيد شما را مىگيرد
و اگر فراموشش كنيد شما را فراموش نخواهد كرد
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_205
و قال عليهالسلام
كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ، فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ .
امام عليه السلام فرمود:
هر ظرفى بر اثر قرار دادن چيزى در آن از وسعتش كاسته مىشود مگر پيمانۀ علم كه هرقدر از دانش در آن جاى گيرد وسعتش افزون مىگردد!
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_206
و قال عليهالسلام
أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ.
امام عليه السلام فرمود:
نخستين نتيجهاى كه شخص بردبار از بردبارى خود مىبرد اين است كه مردم در برابر جاهل و نادان از وى حمايت خواهند كرد.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_207
و قال عليهالسلام
إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ؛ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ.
امام عليه السلام فرمود:
اگر حليم و بردبار نيستى خود را به بردبارى وادار كن (و همانند حليمان عمل كن) زيرا كمتر شده است كسى خود را شبيه قومى كند و سرانجام از آنان نشود.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_208
و قال عليهالسلام
مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ، وَ مَنْ خَافَ أَمِنَ، وَ مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ، وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ، وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ.
امام عليه السلام فرمود:
هر كس به حساب خود برسد سود مىبرد و آن كس كه غافل بماند زيان مىبيند.
كسى كه (از خدا) بترسد ايمن مىگردد و كسى كه عبرت گيرد بينا مىشود و آن كس كه بينا گردد (حقايق را) مىفهمد و آن كس كه (حقايق را) بفهمد دانا مىشود.
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_209
و قال عليهالسلام
لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا، وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِكَ:« وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ
وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ ».
امام عليه السلام فرمود:
دنيا همچون شتر بدخويى است كه بعد از چموشى به ما روى مىآورد و همچون شترى است كه دوشندۀ شير را گاز مىگيرد تا شير را براى فرزندش نگهدارى كند، سپس امام اين آيه را تلاوت فرمود: ما مىخواهيم بر مستضعفان زمين منت گذاريم و آنها را پيشوايان و وارثان آن قرار دهیم