فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عصبانیت مجریان منوتو به خاطر آدم حساب نکردم توماج صالحی توسط مردم 😂
مجری منوتو:
🔻وقتی توماج رو گرفتن ما فكر میكرديم ملت ميريزن بيرون و كاری میكنند!
🔻ما اينجا التماس كرديم كه كاری كنيد اما هيچ اتفاقی نيفتاد!
🔻طوفان توئیتری و از این دست کارها هيچ كاری نكرد و به درد جرز دیوار هم نمیخوره! ما رو باد نبره!!😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نفسهای آخر رژیم صهیونیستی چطور میگذرد
🔹این روزها بیش از همیشه رژیم صهونیستی به پایانش نزدیکتر شده؛ کابینۀ فاشیستی، جنایتِ کودککشی، محبوبیت گروههای مقاومت، شکستهای امنیتی و... همه و همه نفسهای این رژیم را به شماره انداخته است.
39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 بیشترین دزدی خودرو در دنیا در کدام کشور ها اتفاق می افتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 اگر گرهای مادی یا معنوی در زندگیتان افتاد این سه کار را حتماً انجام دهید تا مشکلتان برطرف شود.
🎙حجت الاسلام عالی
5⃣ کمک گرفتن از اعتقادات مذهبی هم بسیار موثر است. وقتی افکار مزاحم به شما هجوم می آورند، دو رکعت نماز بخوانید و از اهل بیت علیهم السلام بخواهید که به شما در کنترل افکارتان کمک کنند.
امکان ندارد که کسی در راه رضای خداوند و برای انجام فرمان الهی تلاش کرده و از واسطه های فیض الهی هم مدد بطلبد، ولی کمکی دریافت نکند.
قرآن می فرماید: اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر خدا را يارى كنيد ياريتان مى كند و گامهايتان را استوار مى دارد.(1)
کنترل ذهن یکی از مراحل سخت خودسازی ست و پیامبر عظیم الشان اسلام فرموده اند: أفضل الأعمال أحمزها؛ با فضیلت ترین كارها سخت ترين آنهاست.(2)
امیرالمومنین علی علیه السلام فرموده اند: خدا رحمت کند انسانی را که همیشه پروردگارش را در نظر داشته باشد.
از گناه کناره گیرد و با خواهش دل بجنگد؛ و آرزوی دنیایی خود را تکذیب کند. آن انسانی که نفس سرکش خود را با تقوا و پرهیزکاری مهار کند و با لگام ترس از پروردگار بر دهانش دهنه زند و مهارش را به سوی طاعت و فرمان برداری خدا کشاند و از نافرمانی و معصیت بازش دارد.(3)
📚پی نوشت:
1. سوره محمد، 7.
2. بحار، ج 67، ص237.
3. کافی، ج8، ص 172
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 داستان زیبای توبه جعفر بی دین!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ
❤️ انسان موحد حرص و جوش نمیخوره!
شخصی به ماشینتون میزنه و خساراتی وارد میکنه. اگه این شخص رو مستقل بدونیم، کما اینکه غالب آدما اینطوری هستن، مؤدبانهترین الفاضی که براش بهکار میبریم ایناست: مگه کوری؛ کی به تو گواهینامه داده؛ اه از این شانس ما و... اما انسان موحد، این شخص رو تجلی و ظهوری از حضرت پروردگار میبینه که در کسری از ثانیه، میلیاردها معادله و حرکت رو در این عالم تغییر میده تا یه رفتار شکل بگیره.
وقتی اون شخص رو تجلی خدا دید، دیگه حرص نمیخوره و با خودش اینطور محاسبه میکنه: من امروز کاری کردم که خدا از درِ جلال خودش با من مواجهه کرد و این مرد که به ماشین من ضربه زده، تجلی جلال خداست؛ و او هم یه کاری کرده که خدا اینجور راه رو براش بسته و من تجلی جلال خدا برای اون هستم، وقتی اینجوری محاسبه کرد، هرگز حرص و جوش نمیخوره و طغیان و ستم نمیکنه بلکه با حال استغفار متوجه درگاه الهی میشه که خدایا چه جرمی مرتکب شدم که تو امروز اینجوری راه رو بر من بستی. بنابراین در قدم اول رفتار خودش رو مرور میکنه که کجا دل شکسته یا حق چه کسی رو ضایع کرده تا اشتباهاتش رو جبران کنه.
📚 از کتاب در جستوجوی ثریا
📚 داستان کوتاه
روزی مردی خواب عجیبی دید. دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند.
مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.
مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند. مرد پرسید: شماها چه کار می کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش ارسال است، ما دعاهای مستجاب شده و الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم .
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است. با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟!!! فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند: خدایا شکرت .
برای هر نعمتی خدا رو شکر کنید
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 با این روش شخص رو بشناس
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📌چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار:
📚حکایت اول:
از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!
📚حکایت دوم:
پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود...
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...
پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:
انشاءالله خدا او را هدایت میکند...!
دختر گفت:
پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟
📚حکایت سوم:
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟
گفت: آری...
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم...
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم...
گفتند: پس تو بخشنده تری...
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...
📚حکایت چهارم:
عارفی راگفتند:
خداوند را چگونه میبینی؟
گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد،
اما دستم را میگیرد...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ
📚داستان کوتاه
در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ...
یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
ڪفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ...
ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ...
تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت،
ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت:
بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده.
"خوشبختی چیزی جز آرامش نیست"
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
🔴متنی فوق العاده زیبا
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت.
استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد .
استاد به او گفت: آیامیتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی ؟
شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند.
استاد به شاگرد گفت: همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه ...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آغاز خیانت
دکتر_انوشه
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
📚حکایت
روزی امام حسن با برادرش امام حسین علیه السلام مشغول نوشتن بودند. حسن به برادرش حسین علیه السلام گفت: خط من بهتر از خط تو است. حسین: نه، خط من بهتر است. حالا که این طور است مادرمان فاطمه علیها السلام در حق ما قضاوت کند.
- مادر جان! خط کدامیک از ما بهتر است؟
زهرای مرضیه برای این که هیچ کدامشان ناراحت نگردند، قضاوت را به عهده امیرالمؤمنین گذاشت و فرمود: بروید از پدرتان بپرسید. پدر جان شما بفرمایید خط کدامیک از ما بهتر است؟
علی علیه السلام احساس کرد اگر قضاوت کند یکی از آنان ناراحت خواهد شد، از این رو فرمود: عزیزانم بروید از جدتان پیامبر اکرم بپرسید.
- پدر بزرگ و مهربان خط کدام یک از ما بهتر است؟
پیامبر: من درباره شما قضاوت نمی کنم، مگر این که از جبرئیل بپرسم. جبرئیل خدمت رسول خدا رسید عرض کرد: یا رسول الله! من هم در بین ایشان قضاوت نمی کنم باید اسرافیل بین آنان قضاوت کند. اسرافیل گفت:من نیز تا از خداوند پرسش نکنم، قضاوت نخواهم کرد. اسرافیل: خدایا! خط حسن بهتر است یا خط حسین؟ خطاب آمد: قضاوت به عهده مادرشان فاطمه علیها السلام است باید بگوید خط کدام یک از آنان بهتر است.
حضرت فاطمه علیها السلام فرمود:
عزیزانم دانه های این گردن بند را میان شما پراکنده می کنم هر کدام از شما بیشترین دانه ها را جمع کند خط او بهتر است. آن گاه دانه های گردن بند را پراکنده کرد، خداوند به جبرئیل دستور داد به زمین فرود آمده دانه های گردن بند را بین ایشان تقسیم کند تا هیچ کدام آن دو بزرگوار رنجیده خاطر نشود. جبرئیل نیز برای احترام و تعظیم ایشان امر خدا را بجا آورد.
بحار ج 43، ص 309
🌷سالگرد شهادت «میرزا كوچك خان جنگلی» رهبر قیام مردمی جنگل (۱۳۰۰ ش)
📌 رهبر معظم انقلاب: «میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا یک نهی بزرگ گفت.» ۱۳۸۰/۰۲/۱۲
🔅ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام میرزا کوچک خان را به یاد میآورد
🔸او از همت و اراده و شخصیت و هویت خود خرج کرد، برای اینکه به یک نسل هویت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد.
🎙 (امام خامنهای، ۱۲/۲/۱۳۸۰)
🔹 #سردار_جنگل
میرزا یونس استاد سرایی؛
(مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی)
فرزند روحانی مشهور رشت بنام میرزا بزرگ استاد سرایی.
◇ متولد ۱۲۵۷ ه ش محله استاد سرای رشت.
شهادت در یازدهم آذرماه ۱۳۰۰ ه ش در سن ۴۳ سالگی؛ درکوهستانهای سردسیر و برفی تالش؛ مسیر ماسال به خلخال.
آرامگاه ایشان در محله سلیمان داراب رشت است.
🔹 علت ملقب شدن به «میرزا کوچک خان»
چون پدر ایشان از روحانیون جلیل القدر رشت و به میرزا بزرگ، معروف بودند لذا فرزند ایشان معروف شد به «میرزا کوچک»
🗓 ۱۱ آذر سالروز شهادت #میرزاکوچک خان جنگلی...
🌹 #امام_خامنه_ای: "ان شاءالله چهره ی میرزا کوچک خان بیشتر در بین مردم و جوانهای ما شناخته شود. ایشان یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی در رشت و همان محدوده خاص خودش به وجود آورد" ... "میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا یک نهی بزرگ گفت"...
🌹 #میرزاکوچک: من مرگ را با حفظ عقیده خود ترجیح میدهم ...
🌹 چگونگی شهادت #میرزا کوچک خان جنگلی: میرزا هم در شرایطی که فقط 8 نفر از جنگلیان مانده بودند به همراه گائوک آلمانی (هوشنگ) یاور وفادار میرزا به قصد دوری جستن از شرایط موجود به منظور رفتن به خلخال در راه کوهستانی «گیلوان» میان برف و کولاک از حرکت باز می مانند و دچار سرمازدگی شدید شده، در شرف مرگ قرار می گیرند که مرد مکاری پیکر مرده آنان را به یاری عده ای از اهالی قصبه ی «خانقاه» به آنجا منتقل می کنند... در خانقا به دستور محمد خان سالار شجاع برادر امیر مقتدر طالش که عداوتی بین آنان و جنگلیان بود، سر میرزا از بدن او جدا شد. بدن را در همان قصبه دفن کردند. سر بریده ی میرزا این قهرمان ملی و آزادی و سردار جنگل را به رشت آوردند و به فرمانده ی پادگان تحویل دادند. سر بریده ی میرزا کوچک خان جنگلی را مدت ها در کنار سربازخانه به نمایش گذاشتند. سپس خالو قربان سر بریده را به رسم ارمغان به تهران نزد رضا خان بردو به دستور سردار سپه، سر میرزا را در قبرستان چهار راه حسن آباد که اکنون محل آتش نشانی است دفن کردند. یکی از دوستان میرزا مخفیانه سر میرزا را از گور گرفته و به رشت آورد و در سلیمان داراب رشت به خاک سپرد. پس از شهریور 1320 آزای خواهان گیلان محرمانه جسد میرزا را از قصبه ی خانقاه به رشت آورده در جوار سر بریده میرزا مدفون می نمایند...
روحش شاد و راهش پردوام باد....
🌹 #میرزاکوچک_خان_جنگلی:👇
آخرین نامه ای که به تاریخ ۵ آبان ۱۳۰۰ شمسی از میرزا کوچک خان به یادگار مانده، جملاتی از آن چنین است :...با رویه ای که دشمنانمان در پیش گرفته اند شاید بتوانند به طور موقت یا دائم توفیق حاصل کنند، ولی اتکای من و همراهانم به خداوند دادگری است که در بسیاری از مهالک حفظم نموده است. افسوس می خورم که مردم ایران مرده پرستند و هنوز قدر این جمعیت را نشناخته اند. البته بعد از محو ما خواهند فهمید، که بوده ایم و چه خواسته ایم و چه کرده ایم....امروز دشمنانمان ما را دزد و غارتگر خطاب می کنند و حال آنکه هیچ قدمی جز در راه آسایش و حفاظت مال و ناموس مردم برنداشته ایم. ما این اتهامات را می شنویم و حکمیت را به خداوند قادر و حاکم علی الاطلاق واگذار می کنیم
🌹 فرا رسیدن ۱۱ آذرماه سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی گرامی باد
شادی روحش صلوات
✍ آخرین دست نوشته میرزا کوچک خان
◇ افسوس میخورم که مردم ایران پس از محو ما خواهند فهمید ما که بودهایم، چه میخواستیم و چه کردیم.
◇ مردم همه منتظرند روزگاری را ببینند که از جمعیت ما اثری به میان نباشد. پس از آنکه نتایج تلخی از سوء افکار و انتظار خود دیدند، آنوقت دو دست ندامت به سر کوفته، قدر و هویت ما را میفهمند.
◇ امروز دشمنان، ما را دزد و غارتگر خطاب میکنند، در صورتی که هیچ قدمی جز در راه آسایش مردم و حفاظت مال و جان و ناموس آنها برنداشتیم.
◇ ما هرگونه اتهاماتی را که به ما نسبت میدهند، میشنویم و حکمیّت را به خداوند قادر و حاکم علیالاطلاق واگذار میکنیم.
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
#شهید_میرزا_یونس_استاد_سرایی
🌷سالگرد شهادت «میرزا كوچك خان جنگلی» رهبر قیام مردمی جنگل (۱۳۰۰ ش)
📌 رهبر معظم انقلاب: «میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا یک نهی بزرگ گفت.» ۱۳۸۰/۰۲/۱۲
🔅ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام میرزا کوچک خان را به یاد میآورد
🔸او از همت و اراده و شخصیت و هویت خود خرج کرد، برای اینکه به یک نسل هویت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد.
🎙 (امام خامنهای، ۱۲/۲/۱۳۸۰)
🌹 #امام_خامنه_ای: "ان شاءالله چهره ی میرزا کوچک خان بیشتر در بین مردم و جوانهای ما شناخته شود. ایشان یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی در رشت و همان محدوده خاص خودش به وجود آورد" ... "میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا یک نهی بزرگ گفت"...
🌹 #میرزاکوچک: من مرگ را با حفظ عقیده خود ترجیح میدهم ...
✍ آخرین دست نوشته میرزا کوچک خان
◇ افسوس میخورم که مردم ایران پس از محو ما خواهند فهمید ما که بودهایم، چه میخواستیم و چه کردیم.
◇ مردم همه منتظرند روزگاری را ببینند که از جمعیت ما اثری به میان نباشد. پس از آنکه نتایج تلخی از سوء افکار و انتظار خود دیدند، آنوقت دو دست ندامت به سر کوفته، قدر و هویت ما را میفهمند.
◇ امروز دشمنان، ما را دزد و غارتگر خطاب میکنند، در صورتی که هیچ قدمی جز در راه آسایش مردم و حفاظت مال و جان و ناموس آنها برنداشتیم.
◇ ما هرگونه اتهاماتی را که به ما نسبت میدهند، میشنویم و حکمیّت را به خداوند قادر و حاکم علیالاطلاق واگذار میکنیم.
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
#شهید_میرزا_یونس_استاد_سرایی
#شهید محمود رضا بیضایی :
🖋 سر دو راهی گناه و ثواب به حب #شهادت فکر کن ، به نگاه #امام_زمانت فکر کن ، ببین میتونی از گناه بگذری ؟
•••
از گناه که گذشتی
از جونت هم میگذری. ...
🔴رضاشاه غارتگر
🔹 رضاخان پهلوی به گواهی اسناد و مدارک از بزرگترین زمینداران دوران خود به شمار میرفت. بطوری که ۴۴ هزار سند مالکیت داشت. بعضی از این سندها مثل قریه روستاق، خود از چهل قریه تشکیل شده بود. رضاخان مالک شهرهای نور، کجور و تنکابن شد و قسمتهای مهم دیگر را نیز تصرف کرد. بومهن را که نزدیکترین نقاط دارایی مازندران به تهران است را مرکز عملیات قرار داد.
📚منبع : فرهاد رستمی، پهلوی ها، ص ۴۳