eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.2هزار دنبال‌کننده
82.3هزار عکس
88.3هزار ویدیو
3.3هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️سه عامل خیلی مهم در خوشبختی زندگی مشترک 👇 1⃣ توجه 2⃣ محبت 3⃣ تشکر و قدردانی اگر این سه عنصر در زندگی رعایت شود، شما بهترین زن و شوهر برای همدیگر خواهید بود.💯🤩 💕 این سه تا هزینه چندانی ندارد، فقط کمی حوصله و مدیریت می‌خواد.🥰⏰ 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅❤️🤍💚༅࿐✾‌✾
💢 با فرزندانتان ارتباط شدید عاطفی برقرار کنید 🤔 🔹در ساز و کار تربیت دینی، به پدر و مادر توصیه می‌شود که با فرزند، ارتباط شدید عاطفی برقرار کنند. 🔹بهترین راه ارتباط عاطفی با فرزندان؛ وقت گذاشتن با آنها بصورت بازی، مشاهده فیلم با او و قصه گویی است. 👈🏻 نتیجه این تعلق روحی بین والدین و فرزندان، الگوگیری هرچه بیشتر آنها در مسائل مذهبی از پدر و مادر هست. 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅❤️🤍💚༅࿐✾‌✾
🔴 تأمین آهن بدن با رو به قبله خوابیدن ازحضرت علی علیه السلام نقل شده است که : مؤمن بردست راست و رو به قبله میخوابد, اما پادشاهان بر دست چپ میخوابند. امروزه تحقیقات علمی ثابت کرده است که اگر رو به قبله بخوابیم آهن در جدار رگ ها رسوب نمی کند و آهن بدن افزایش می یابد و تصلب شرایین و عوارض قلبی ایجاد نخواهد شد . همچنین به کبد که قسمت کننده آهن بدن است ، لطمه شدید وارد نمی شود. منظور از روبه قبله خوابیدن این است که سر روبه مغرب و پا رو به مشرق قرار گرفته و صورت رو به قبله باشد 📚شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص۲۶۲، انتشارات جامعه مدرسین قم، ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
آیا می دانستید 💡 میرزا آقا خان نوری صدرا اعظم "ناصرالدین شاه "مردی زیرک، آگاه به زیر و بم سیاست و در عین حال بسیار فرصت طلب بود، اواز زمان "محمد شاه" قاجار در دستگاه حکومتی خدمت می کرد و از نظر سیاسی وابسته به دولت انگلیس بود. او در قتل" امیر کبیر "نقش اساسی را داشت . در زمان صدرات او عهد نامه های ننگینی از جمله عهد نامه پاریس بسته شد که به موجب آن افغانستان از خاک ایران جدا شد. اما همین صدراعظم دچار یبوست مزاج بود، که برای آن لطیفه ها ساخته اند. میرزا آقا خان به خاطر مشکلی که داشت پیوسته بد اخلاق و خشمگین بود مگر در روز های که پیشخدمت ها برای او یک ظرف بزرگ "آب آلو"می آوردند در آن روز صدراعظم به تمام کارها به سرعت و خوش خلقی می رسید، ارباب رجوع ها که متوجه این رفتار صدر اعظم شده بودند، به پیشخدمت ها رشوه می دادند تا روزی که قرار بود درخواست آنها به دست صدراعظم برسد، پیشخدمت ها حتماً یک ظرف بزرگ آب الو برای او ببرند، طوری شده بود که مردم زمان ملاقات با صدراعظم به یکدیگر این توصیه را می کردند،"آب آلو یادت نرود"! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
🔴 نالهٔ ابلیس پس از پایان یافتن دوران فترت... 🌕 آقا امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «ابلیس چهار بار ناله و فغان سرداده که اوّلین بار در روزیست که مورد لعن الهی واقع شد، و دوّمی هنگام هبوط بر زمین، و سوّمی هنگام بعثت محمّد صلی الله علیه و آله بود که بعد از سال‌ها فترت و عدم ارسال رسول صورت گرفت، و دیگر زمانی که سوره فاتحه نازل شد.» عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: رَنَّ إِبْلِيسُ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ أَوَّلُهُنَّ يَوْمَ لُعِنَ، وَ حِينَ أُهْبِطَ إِلَى اَلْأَرْضِ، وَ حِينَ بُعِثَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ اَلرُّسُلِ، وَ حِينَ أُنْزِلَتْ أُمُّ اَلْكِتَابِ . 📗تفسیر اهل‌بیت علیهم‌السلام ج۳،ص۶۸۲ 📗تفسير نور الثقلين، ج ۱، ص ۴ 📗بحارالأنوار، ج ۱۱، ص ۲۰۴ 📗الخصال، ج۱، ص۲۶۳ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
🔴 حکایتی‌ بسیار زیبا و خواندنی شغل مردی تمیز کردن ساحل بود. او هر روز مقدار زیادی از صدفهای شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع آوری می کرد و مدام به صدفها لعنت می فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می کردند. او باید هر روز آن ها را روی هم انباشته می کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می داد. روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدفهای بدبو درست کرده بود، خلاص کند. او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت. یک سال یعد، آن دو مرد یکدیگر را دیدند. آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. وقتی به آنجا رسیدند مرد نظافتچی نمی توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد. مرد ثروتمند پاسخ داد: من هدیه ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می داد و تو قبول نمی کردی. در تمام صدفهای نفرت انگیز تو، مرواریدی نهفته بود... بیشتر وقتها هدیه ها و موهبت های الهی در بطن خستگی ها و رنجها نهفته اند، این ما هستیم که موهبتهایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می دهد، ندانسته رد می کنیم. 🌹امام علی (علیه السلان): چه بسا چيزي را از خداوند طلب میکنی و به تو عطا نميشود، ولی خداوند بهتر از آنرا به تو عطا ميكند... 📗تصنيف غرر الحكم،ح 3765 ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شرط اصلی ظهور حضرت مهدی(عج) سخنران استاد عالی ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
🔴 بهلول و مرد غریب روزی بهلول از راهی می‌گذشت. مردی را دید که غریب‌وار و سر به گریبان ناله می‌کند. بهلول به نزد او رفت سلام نمود و سپس گفت: آیا به تو ظلمی شده که چنین دلگیر و نالان هستی؟ آن مرد گفت: من مردی غریب و سیاحت‌پیشه‌ام و چون به این شهر رسیدم، قصد حمام و چند روزی استراحت نمودم و چون مقداری پول و جواهرات داشتم از بیم سارقین آنها را به دکان عطاری به امانت سپردم و پس از چند روز که مطالبه آن امانت را از شخص عطار نمودم به من ناسزا گفت و مرا فردی دیوانه خطاب نمود. بهلول گفت: غم مخور. من امانت تو را به آسانی از آن مرد عطار پس خواهم گرفت. آنگاه نشانی آن عطار را سوال نمود و چون او را شناخت به آن مرد غریب گفت: من فردا فلان ساعت نزد آن عطار هستم تو در همان ساعت که معین می‌کنم به دکان آن مرد بیا و با من ابداً تکلم نکن اما به عطار بگو امانت مرا بده. آن مرد قبول نمود و برفت. بهلول فوری نزد آن عطار شتافت و به او گفت: من خیال مسافرت به شهر‌های خراسان را دارم و چون مقداری جواهرات که قیمت آنها معادل ۳۰ هزار دینار طلا می‌شود دارم، می‌خواهم نزد تو به امانت بگذارم تا چنانچه به سلامت بازگردم آن جواهرات را بفروشم و از قیمت آنها مسجدی بسازم. عطار از سخن او خوشحال شد و گفت: به دیده منت. چه وقت امانت را می‌آوری؟ بهلول گفت: فردا فلان ساعت و بعد به خرابه رفت و کیسه‌ای چرمی بساخت و مقداری خورده آهنی و شیشه در آن جای داد و سر آن را محکم بدوخت و در همان ساعت معین به دکان عطار برد. مرد عطار از دیدن کیسه که تصور می‌نمود در آن جواهرات است بسیار خوشحال شد و در همان وقت آن مرد غریب آمد و مطالبه امانت خود را نمود. آن مرد عطار فوراً شاگرد خود را صدا بزد و گفت: کیسه امانت این شخص در انبار است. فوری بیاور و به این مرد بده. شاگرد فوری امانت را آورد و به آن مرد داد و آن شخص امانت خود را گرفت و برفت و دعای خیر برای بهلول نمود ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فراموش کار شدیم سخنران استاد دانشمند ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❤️ ‌داستانک خانم معلم همیشه پالتویش را شبیه زنهای درباری روی شانه اش می انداخت. آنروز مادرِ دخترک را خواست. او به مادر گفت: "متأسفانه باید بگم که دخترتون نیاز به داروهای آرام بخش داره. چون دخترتون بیش فعاله و مشکل حاد تمرکزی داره و اصلا چیزی یاد نمیگیره." ترس به قلب مادر زد و چشمانش در غم خیس خورد. انگار داشت چنگ می زد به گلوی خودش، اما حرف خانم معلم را قبول کرد. وقتی همه چیز همانطور شد که معلم خواسته بود، دخترک گفت: خجالت می کشم جلوی بچه ها دارو بخورم. خانم معلم پیشنهاد داد، وقت بیکاری که دختر باید دارو مصرف کند، به بهانه آوردن قهوهی خانم معلم، به دفترش برود و قرصش را بخورد. دختر خوشحال قبول کرد. مدتها گذشت و سرمای زمستان، تن زرد پاییز را برفی کرد. خانم معلم دوباره مادرش را خواست. اینبار تا جا داشت از دخترک و هوش سرشارش تعریف کرد. در راه برگشت به خانه، مادر خیلی بالاتر از ابرها سیر می کرد. لبخندزنان به دخترش گفت: "چقدر خوبه که نمره هات عالی شده، چطور تونستی تا این حد تغییر کنی؟!" دختر خندید و گفت "مامان من همه چیز رو مدیون خانم معلمم هستم. چطور؟ هرروز که براش قهوه می آوردم، قرص رو تو فنجون قهوه اش مینداختم. اینجوری رفتار خانم معلم خیلی آروم شد و تونست خوب به ما درس بده." خیلی وقتها، تقصیر را گردن دیگران می اندازیم در حالیکه این ما هستیم که نیاز به تغییر داریم....!! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ
🔴 افتادگی آموز   مرحوم شهید ثانی، درباره فروتنی برابر معلم حکایت جالبی را بیان کرده‌است: حمدان اصفهانی می‌گوید : در حضور شریک به سر می‌بردم، ناگاه یکی از فرزندان خلیفه عباسی وارد شد. به دیوار تکیه کرد و پرسشی درباره یکی از احادیث با شریک در میان گذاشت، ولی شریک به او توجهی نکرد و چهره‌اش را به سوی ما برگرداند. فرزند خلیفه سؤال خود را تکرار کرد، ولی باز هم شریک بی‌اعتنایی کرد. فرزند خلیفه خطاب به شریک گفت: «آیا نسبت به فرزندان خلفا، تحقیر و توهین روا می‌داری؟» شریک گفت: «نه، ولی علم و دانش در پیشگاه خدا، شکوهمندتر و برتر از آن است که من [به دلخواه دیگران] آن را تباه سازم.» فرزند خلیفه آمد و دوزانو در برابر شریک نشست. شریک به او گفت باید بدین‌سان جویای علم شود. [و دانش را با تواضع و فروتنی کسب کند.]  ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نصیحت ارزشمند پدر و مادر دکتر انوشه دکتر انوشه ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═