eitaa logo
مجمع طلاب و فضلای مرند و جلفا
251 دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
113 فایل
ارتباط با ما @abbasiii @Yamahadi110
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 | دوری از 🔸آیت‌الله ربانی املشی روایت می‌کند: آیت‌الله که مرحوم شدند همۀ مردم در صدد بودند، ببینند چه کسی مرجع تقلید خواهد شد. ما شاگردان امام درصدد افتادیم که در تشییع جنازه آقای بروجردی از ایشان تجلیل کنیم و از این طریق در عمل بفهمانیم که عده کثیری از طلاب حوزه طرفدار زعامت و مرجعیت امام هستند. 🔹لذا مترصد بودیم اطراف ایشان را در تشییع جنازه هر کجا باشد بگیریم و صلوات و سلامی به راه انداخته، هم ارادت قلبی خود را به امام ابراز نماییم و هم ایشان را به مردم معرفی کنیم. ولی هر چه در تشییع جنازه گشتیم، امام را پیدا نکردیم. 🔸خود امام بعد فرمودند: «من که به تشییع جنازه آقای بروجردی نیامدم، برای این نبود که کسالتم آنقدر شدید بود که نمی‌توانستم تشییع جنازه بیایم، بلکه نیامدنم برای این بود که دیدم تشییع جنازه تبعاتی دارد و در آنجا مسائلی مطرح خواهد شد. و من برای آنکه از آن مسائل دور باشم و کنار باشم، از تشییع جنازه صرف نظر کردم». بعد فرمودند: «هر کس که به من علاقه دارد بگذارد آن علاقه در همان محدودۀ قلب او بماند. کسی برای ریاست من حتی یک وجب قدم برندارد».  📚برداشت‌هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد ۵، صفحه ۱۴۱ ✅ @EMAM_COM
هدایت شده از 🔹💠 معاونت تهذیب 💠🔹
🌹 🍀خانم دباغ روایت می‌کند: ‌‏وقتی غذای امام را داخل اتاق می‌بردم وارد اتاق که می‌شدم می‌دیدم قرآن را باز‌‎ ‌‏کرده‌اند و مشغول قرائت قرآن هستند مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را‌‎ ‌‏مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: «حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن‌‎ ‌‏عملی است دیگر چرا اینقدر قرآن می‌خوانید؟» 🍀 امام مکثی کردند و فرمودند: «هر کس‌‎ ‌‏بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.‌‏» 🌸راوی: ‎مرضیه حدیدچی (دباغ)، پابه‌پای آفتاب، ج ۲، ص۱۵۷ رحمة‌الله‌عليه 🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
♨️ خاطره جالب امتحان شفاهی رهبر انقلاب نزد آیت الله صافی رحمه الله علیه 🔹 تازه به قم آمده بودم، هم به دلیل رسمی‌تر شدن فعالیت علمی و هم به جهت گرفتن شهریه آیت‌الله بروجردی، باید در اتاقی که در مجاورت کتابخانه فیضیه بود، امتحان شفاهی می‌دادم. 🔹 برای امتحان نام‌نویسی کردم، شنیده‌ بودم یکی از ممتحنین طلبه فاضلی است به نام «شیخ لطف‌الله صافی». 🔹 تا وارد شدم بخشی از کتاب مکاسب و کفایه را مشخص کردند، تا مطالعه کنم و امتحان بدهم. «به من برخورد. گفتم من خارج می‌خوانم. شما چطور از من راجع به سطح، سوال می‌کنید؟ گفتند: رویه مان این است... برای شما که ضرری ندارد.» 🔹 ظاهراً آقای صافی زودتر متوجه شد که طلبه درس‌خوانی هستم اما ممتحن دیگر «گفت که نه آقا، بخوان، ترجمه کن... معنا کردم و خوب هم معنا کردم. بعد گفتند یکی از درس‌های آقای بروجردی را... بنویس.» رفتم در اتاق کنار، شروع کردم درس جدید آیت‌الله بروجردی را تقریر کردن، عربی هم تقریر کردم. وقتی ممتحنین دست‌نوشته را دیدند، از من خواستند تا هر آنچه از دروس آیت‌الله بروجردی را تقریر کردم، برای ایشان بیاورم، تا دست آن مرجع عالیقدر برسانند. 🔹 «جزوه‌ای بود خوش خط، بدون خط خوردگی، تمیز و چشم‌نواز. الان یادم نیست که جزوه را به من برگرداندند یا نه ... » 📚 کتاب شرح اسم [زندگی‌نامه مقام معظم رهبری] ص ۸۷