#انسان_250_ساله
🔶 امام صادق علیه السلام و داعیه تشکیل حکومت
🔺 مبارزهی امام صادق علیه السلام یک مبارزهی پنهانی بود. البته دربارهی مبارزات این بزرگوار اگر بخواهیم حرف بزنیم و مدارک و اسنادی را که در کتابها موجود است بیان کنیم، ساعتهای متمادی وقت میخواهد، من هم میخواهم چند دقیقه بیشتر صحبت نکنم. بنابراین فقط اشاره میکنم.
▪️ اولا امام صادق تفکر انقلابی اسلامی را که پادشاهان اموی حاضر به تحمل آن نبودند در میان مسلمانها رایج کرد. به طوری که در سراسر جهان اسلام امام خودش در مدینه بود، در حجاز، در عراق، در خراسان، در سیستان، در یمن، در مصر، در تمام آفاق وسیع اسلامی کسانی بودند که معتقد به امامت امام صادق بودند و علاقمند به آن حضرت بودند و اسلام را از دیدگاه امام صادق علیه السلام میشناختند و بس. اما امام صادق به این اکتفا نمیکرد.
در میان این هزاران هزار انسانی که به او معتقد بودند و علاقمند بودند یک جمع کوچکی را، که یک تشکیلات پنهانی و مخفی را تشکیل میدادند به وجود آورده بود، جمع شیعیان مخلص و فداکار.آنهایی را که اسرار امام صادق دست آنهاست، آنهایی که اگر پادشاهان و امرای بنیامیه آنها را میشناختند، با بدترین وضعی به شهادت میرساندند و در میان یاران امام صادق کسانی هستند که با همین وضع، با شدت، در زیر شکنجه جان سپردند بدون اینکه حاضر باشند کلمهای از اسرار امام صادق را بیان کنند. اینها آن جمع شیعیان خاص بودند، اصحاب نزدیک.
البته این جمع از زمان امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام سابقه دارد؛ از بعد از شهادت امیرالمؤمنین و از هنگام صلح امام حسن با معاویه من نشانههای این جمع متشکل را که دور ائمه را میگرفتند و کارهای دشوار و حساس را انجام میدادند دیدهام تا زمان حسینبنعلی علیهالسلام و بعد در زمان امام سجاد و بعد زمان امام باقر اما گسترش این جمع در زمان امام صادق بود.
البته امام صادق در رابطهی با این جمع با کمال تقیه رفتار میکرد. دائما به آنها سفارش میکرد که اسرار او را برملا نکنند، افشا نکنند، حرفها را نزنند.
بعضی خیال میکنند اسرار امام صادق که مثلا به معلیبنخنیس یا دیگران، میگوید آنها را نگویید، اینها اسرار الهی است. اسرار الهی را امام صادق چرا مخفی کند.
اسرار الهی، احکام فقه، معارف گوناگون را امام صادق برملا میکرد، پخش میکرد، همه جا میگفت، اما یک چیزهایی هم بودند که آنها را نباید کسی بداند، آنها همان چیزهایی بودند که در دل شیعیان امام صادق، شیعیان نزدیک، این امید را به وجود آورده بود که امام صادق قائمی است که قیام خواهد کرد و حکومت علوی را و حکومت آل محمد را برقرار خواهد ساخت و امام صادق در این مبارزهی طولانی، توفیقات زیادی داشت.
۱۳۶۲/۰۵/۱۴
بعضی خیال میکنند که امام صادق به سیاست کاری نداشت، علیه دستگاه فعالیتی نمیکرد، در صدد ایجاد حکومت الهی و علوی نبود، این خطاست؛ که متأسفانه مشاهده میشود که، با اینکه این قضیه بارها گفته شده و اهل فضل و اهل فن، باید دنبال کنند و بروند مدارک را ببینند به نکات توجه کنند و البته این کار هم انجام میگیرد به وسیلهی عدهی زیادی از صاحبان ذوق سلیم؛ اما باز گوشه و کنار کسانی پیدا میشوند که در نوشتهها و گفتههای خودشان، توجه به این نکته نمیکنند که امام صادق علیهالصلاةوالسلام، ماهیت مبارزهاش یک ماهیت سیاسی بود، کار فرهنگی او هم کار سیاسی بود، وقتی امام صادق میگوید من امامم، امام یعنی چه؟ امام یعنی حاکم جامعه، امام یعنی رئیس جامعه، یعنی من همان کسی هستم که این خلیفهی غاصب بی دین، جای مرا گرفته. خب این حرف آیا یک حرف سیاسی است یا یک حرف فرهنگی است؟
#طلاب_انقلابی_مدرسه_جهانگیر_خان
#tollab_jahangirkhan
طلاب انقلابی جهانگیرخان
🔴 جمهوریتستیزی در لباس جمهوریت
🔻 پاسخی بر نامه سرگشاده آقای موسویخوئینی ها به مقام معظم رهبری
🔸 نامه آقای خوئینیها از جنبههای گوناگون قابل بررسی است، ولی آنچه در این مجال مورد تحلیل قرار میگیرد، نگاه ایشان و برخی دیگر از سران اصلاحات به جمهوریت است.
🔹 انقلاب اسلامی ایران بر پایة دو رکن جمهوریت و اسلامیت شکل یافته است که به تعبیر بینانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی ره، اسلامیت محتوای حکومت و جمهوریت شکل و قالب آن است. یعنی محوریت حرکت نظام بر اساس مشارکت مردمی و البته در حدود تعیینشده از سوی اسلام است.
🔸 بر اساس این رویکرد، با رعایت حدود اسلامی، اجزای مختلف نظام بصورت مستقیم یا غیرمستقیم از طریق انتخاب مردم شکل میگیرد. البته مشارکت مردمی هزینههایی را هم خواهد داشت، از جمله اینکه انتخابهای احیاناً نادرست مردم مشکلاتی را در مسیر رشد نظام به وجود میآورد، ولی قطعاً چنین هزینههایی به مراتب کمتر از نفی جمهوریت یا مقابلة با این مشارکت است.
🔹 البته تحلیل و اثبات این نکته خود مجالی مستقل میطلبد که از حوصله این نوشتار خارج است. از این رو، احترام به نظر مردم و اصرار بر رعایت حدود اسلامی از خطوط قرمز نظام اسلامی مبتنی بر مردمسالاری دینی است.
🔸 نکتة برجسته در نامه آقای موسویخوئینی ها به مقام معظم رهبری آن است که معظمله و اصل نظام باید پاسخگوی مشکلات اقتصادی و رفاهی موجود باشند. گویا توقع بزرگان اصلاحات آن است که ولی فقیه باید نقش رئیس قوة مجریه را ایفا کند و این یعنی باید از رئیس جمهور برآمده از آرای اکثریت مردم عبور کرده و بر خلاف قانون اساسی، وظایف دولت بر عهدة رهبری گذاشته شود.
🔹 در واقع، این توقع که رهبری باید پاسخگوی مشکلات فعلی باشند، به این معناست که رهبری باید به رأی مردم بیاعتنایی کرده و خود زمام امور را بدست گیرد. آیا این توقع، نهتنها بیاعتنایی، بلکه مقابلة با جمهوریت نیست؟ چگونه می توان از جمهوریت دفاع کرد، در حالی که مُنتخب مردم را از عرصۀ پاسخگویی خارج می کنیم.
🔸 نکته قابل توجه این است آقای موسوی خوئینی ها و سایر سران اصلاحات در ظاهر همواره از مدافعان جمهوریت و آزادی مردم بودند، تا حدی که باور ایشان به اسلامیت حکومت همواره محل تردید بود و حتی با تعابیری، اسلامیت را در مقابل جمهوریت قرار می دادند.
🔹 البته مقابلۀ ایشان با جمهوریت و رأی قاطع مردم مسأله تازه ای نیست. چنانکه در جریان فتنه 88، ابطال انتخابات با مشارکت حداکثری مردم از شرایط دست برداشتن آنها از فتنه انگیزی و همراهی با سرویس های بیگانه بوده است. و یا تلاش برای انحلال دولت منتخب مردم در سال 1384 از سوابق همین جریان به رهبری آقای هاشمی رفسنجانی بوده است. البته بعید است که حافظه تاریخی این جریان خیلی خوب باشد و بتوانند این خیانت ها را به یاد آورند؛ چنانکه گویا خاطرات نزدیک تری همچون حمایت قاطع از دولت فعلی که عامل مشکلات جدی اقتصادی شده است را به یاد نمی آورند.
🔸 با توجه به نکتۀ فوق، جمهوریت و رأی مردم برای آقای موسوی خوئینی ها و همفکران ایشان تنها زمانی ارزشمند است که نظر ایشان را تأمین کند. و این همان دیکتاتوری نهفته در مدعیان اصلاحات است که در موقعیت های گوناگون بیشترین دشمنی را با نظر مردم روا می دارند.
📝 به قلم: حجت الاسلام #صفدر_الهی_راد (عضو هیأت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره))
#طلاب_انقلابی_مدرسه_جهانگیر_خان
@tollab_jahangirkhan