#طلبه_نوشت
فرزندانم برای کیف جدیدشان ذوق کرده بودند. دختر بزرگتر محو تماشای چشم های عروسک دوخته شده روی کیف بود که خواهر کوچکترش کیف را سریع برداشت و فرار کرد. داشتم از این تعقیب و گریز خواهرانه لذت میبردم که گفت: 《 چرا هرچی میخری جفت نمیخری؟》
صدای گریه دختر شکست خورده در تعقیب و گریز مرا به طرفش کشاند. همانطور که بغلش میکردم گفتم:《 نمیخوام دو تا تک فرزند بار بیارم.》
عیکنش را روی صورتش مرتب کرد. شانه هایش را بالا انداخت و گفت :《خود دانی! عقده ای بار نیان.》
به طرف پایین خم شدم و دخترم را که آرام شده بود زمین گذاشتم. رو به خواهرش کردم و با لحن مهربان ولی قاطع گفتم :《 مامان این کیف هر دوی شماست،وسایل تون رو داخلش بذارید.》
استکان چایی خالی را که از جلویش برمیداشتم گفتم:《 توقع ندارم همین لحظه باهم به توافق برسند. قصدم فرصت دادن برای استفاده از ظرفیتشان است.
وگرنه در سن مدرسه رفتن، حتما کیف و کتاب جدا تهییه میکنم. 》
لبخند زیرکانه ای زد و گفت :《ماشالله مثه مشاورها حرف میزنی.》
✍🏻مریم حمیدیان
#تربیت_فرزند
#خانواده
@tollabolkarimeh
10.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴گفت: خانمی که داریم غسلش میدیم؛
✗هم لاک دائمی زده هم ناخن کاشته✗
ممکن بود میت بدون غسل دفع بشه و فاجعه رخ بده😔‼️
•
•
اگر این خانم غسلشو انجام نده و مادر بشه بچه اش چی میشه.... ؟؟؟
💯نگذارید این کلیپ همینجا بایسته !فوروارد کنید.👌
#کاشت_ناخن
#احکام
#نشر_فرهنگ
˹@tollabolkarimeh˼
جزوه منطق 3.pdf
18.96M
جزوه درس منطق
از کتاب "تلخیص المنطق اکبر ترابی"
از ابتدای احکام قضایا تا پایان کتاب (به غیر از حذفیات)
#منطق
#جزوه
@tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️گر چه در مظلومیت احساس غربت میکنیم
▪️میرسد از راه، روزی که قیامت میکنیم
▪️میرسد روزی که میسازیم، صحنت را حسن؟!
▪️بعد از آن دربارهاش هر روز، صحبت میکنیم
🏴 هفتم صفر (به روایتی) ، سالروز شهادت غریبانه کریم اهل بیت، #امام_حسن_مجتبی علیه السلام را تسلیت میگوییم.
🖤 طــلاب الکــــریمــــــه
🔸امروز ارتباط با ادمین جهت تبلیغ و تبادل،
جزوه یا نمونه سوال درخواستی: @smmkht
CamScanner ۰۵-۳۱-۲۰۲۳ ۱۱.۳۲.pdf
3.52M
📌نمونه سوال #فلسفه ۱
#درخواستی
#نمونه_سوال
˹@tollabolkarimeh˼
CamScanner ۰۵-۳۱-۲۰۲۳ ۱۹.۴۹.pdf
3.09M
📌نمونه سوال #فلسفه۱
#درخواستی
#نمونه_سوال
˹@tollabolkarimeh˼
به یاد چای عراقی
کتاب دعا را در دستم گرفتم و شروع کردم به خواندن زیارت عاشورا، درکنارش چای را در قوری کریستالم ریختم تا دم بکشد، انصافا هروقت چای دم میکنم موقع خواندن زیارت عاشورا چای مزه و بوی حرم میگیرد.
یادش بخیر؛ خاطرات اربعین در ذهنم مرور می شود!
به ایستگاه صلواتی چای رسیده ایم، صدای مداحی پر شور عربی گوشمان را نوازش میدهد و دلمان را میلرزاند!
مرد عراقی با دشداشه مشکی و چفیه دور گردنش با زبان ترکیب شده عربی و فارسی دعوتمان میکند به صرف چایی: "اهلا وسهلا یا زائر شای ایرانی یا عراقی!"
و ما که انگار آشنایمان باشد با روی زیاد لبخند میزنیم و میگوییم: " شای ایرانی!"
و او که اصلا به روی خودش نمی آورد که شای عراقیشان را نادیده گرفته ایم و به شای ایرانی خودمان بالیده ایم!
شای شیرین شده از شکر را جرعه جرعه مینوشیم و در دلمان میگوییم آیا دوباره قسمتمان میشود که شای دست پخت عراقیها را بخوریم!
✍🏻 سمیرا مختاری
#کربلا
#طلبه_نوشت
#مسیر_عاشقی
˹@tollabolkarimeh˼