فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پذیرش سطح دو حوزه های علمیه خواهران سال تحصیلی 99-1398 تا 21 مرداد ماه 98
علاقمندان میتوانند به پایگاه اینترنتی www.whc.ir مراجعه نمایند.
@tollabolkarimeh 🌷
هدایت شده از طلاب الکریمه
🔻حدیث قرب فرائض
نقل است که روزی حاج شیخ عبدالکریم حائری (مؤسّس حوزه علمیه قم )، همراه عدّهای از یارانشان به باغی دعوت شدند. حاج عبدالکریم از میان میوهها، به انگور علاقه خاصّی داشتند به طوریکه وقتی وارد باغ شدند تا چشمشان به خوشههای انگور افتاد، میلشان دوچندان شد.
مقداری انگور طلبیدند. پس از مدّتی، صاحب باغ ظرفی از انگور برای ایشان آورد. امّا یکباره آن همه میل و اشتها در شیخ، از بین رفت.
یارانش کنجکاو شدند و پرسیدند : استاد چرا میل نمیفرمایید؟ شما که خیلی انگور دوست داشتید.
ایشان فرمودند: خودم هم نمیدانم علّتش چیست!
تا اینکه شیخ عبدالکریم نزد صاحب باغ رفتند و علّت را جویا شدند. صاحب باغ گفت: وقتی خواستم از باغ خودم، برایتان انگور بچینم، دیدم هنوز نرسیده، و ترش و شیرین است.مجبور شدم به باغ همسایه بروم و از انگورهای شیرین آنجا، برای شما بیاورم تا میل فرمایید، و نیّتم این بود که در اوّلین فرصت رضایت صاحب باغ را بگیرم.
و به این شکل راز بی میلی شیخ به انگور، برای خودش و یارانش آشکار شد.
این ماجرا باعث شد که یارانش متوجه شوند که استادشان براثر تهذیب نفس، به چه توفیقات عظیمی دست یافته که قبل از خوردن مال حرام، او را آگاه میکنند.
منبع : نفحات الرحمن فی منازل العرفان،ص211
✍ به قلم #افسانه_قادراحمدسرایی
@tollabolkarimeh 🌷
تسلیم شدن در مقابل دشمن عنود و لجوج و خبیث، جز لگدمال شدن، جز ذلیل شدن، جز بیهویّت شدن هیچ اثری ندارد؛ این را بایستی همه بدانند. این قانون لایتخلّف پروردگار است که فرمود: فَلا تَهِنوا وَ تَدعوا اِلَی السَّلمِ وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ وَ اللهُ مَعَکُم وَ لَن یَتِرَکُم اَعمالَکُم؛ سست نشوید، دعوت به سازش با دشمن نکنید، خدای متعال شما را برتر قرار داده است و برتر هستید...
#امام_خامنهای
1397/9/4
@tollabolkarimeh 🌷
🔰 در تکالیف اجتماعی، زنان نیز مکلّفاند
🔸 در تکالیف اجتماعی مانند امر به معروف و نهی از منکر، پرداختن به مسائل فرهنگی، احیای ارزشهای اسلامی، مبارزه با فساد، ارشاد دیگران و اموری از این قبیل، هیچ اختلافی بین زن و مرد نیست.
🔸 بنابراین پس از این که پذیرفتیم تأمین مصالح اسلامی جامعه، یکی از بزرگ ترین واجبات اسلام است، باید بر این مسأله تأکید کنیم که این امر اختصاص به مردان ندارد و زنان نیز در این زمینه مکلّفاند و باید به این قبیل مسائل حساس باشند..
#علامه_مصباح
@tollabolkarimeh 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 برای اطعام عید غدیر برنامهریزی کردید؟
کافیه خانمها به همسرانشان اصرار کنند که برای غدیر سفره بندازند..
❤️ نذری عید غدیر نذری محبته...اثرش از ۱۰۰تا سخنرانی بیشتره!
👈 کمتر از ۱۵ روز تا عید غدیر؛ از امروز برای شرکت در این ثواب عظیم برنامه ریزی کنیم ...
@tollabolkarimeh 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 انتقاد حجت الاسلام قرائتی از روز شمار قبل از محرم!
‼️ در هیچ جای اسلام #استقبال از محرم و عاشورا نداریم .
@tollabolkarimeh 🌷
💢دور بودن مرحوم آخوند از متن ماجراهای #مشروطه/ علت اختلاف بزرگان مشروطه بر روی تشخیص مصداق بود
📌حجتالاسلام محمدصادق ابوالحسنی، رئیس دفتر نشر آراء و آثار مرحوم منذر(ره) در گفتوگویی عنوان کرد:
🔹کسانی که به شایعه صدور حکم اعدام شیخ فضلالله توسط مرحوم آخوند دامن زدند، نه اعتقادی به مرجع مشروطهخواه، یعنی «آخوند خراسانی» داشتند و نه ارادتی به شهید مشروعهخواه «شیخ فضلالله نوری».
🔹در جریان مشروطیت، اختلاف آخوند خراسانی با شیخ شهید و همفکران او مثل مرحوم صاحب عروه، خیلی توسط مورخان سکولار برجسته شده و آنان میکوشند تا چهرهای لیبرال و غربگرا از مرحوم آخوند و میرزای نائینی ارائه دهند و به این ترتیب، ایشان را برای منافع دینستیز خود مصادره کنند.
🔹علت اختلاف موضع بزرگانی مثل آخوند خراسانی با بزرگانی چون شهید شیخ فضلالله نوری بیشتر در مبانی و اصول فکری نیست، بلکه اختلاف در روش یا اختلاف در تشخیص مصداق میباشد. یعنی نوع تشخیص مصداق نسبت به مشروطه و مجلس و تفاوت میزان آگاهی آنها از غرب و مفاهیم غربی و آگاهی به مسائل جدید نقش مهمی دارد.
📖 متن کامل در:
🌐 http://yon.ir/H3ywv
@tollabolkarimeh 🌷
هشدار #آیت_الله_مصباح درباره گسترش شبهات دینی در جامعه!
🔴 آیت الله مصباح یزدی در دیدار با مسئول ارتباطات حوزوی دفتر مقام معظم رهبری گفته است: نیازهای دینی #مردم را چگونه پاسخ بدهیم؟! مردم دینشان را می خواهند از روحانیت یاد بگیرند؛ پس از چه کسی یاد بگیرند؟! امروز در این رسانههای #مجازی دائما دارند افکار کفر و الحاد را و شبهات درباره دین را در ذهن بچههای ۷-۸ ساله تزریق میکنند.
ما برای اینها چه کار میکنیم؟ خوب خوبهایمان در حوزه برای اینها چه فکری کردهاند؟ آیا همین روش [رفتار کنونی] صحیح است؟ نباید فکری کرد؟ نباید دور هم بنشینیم ببینیم نیازها چطور است و جواب اینها را چطور باید داد و چه مسئولیتی در مقابل بیدینی برخی مردم داریم؟!
🔸البته خدا عنایت فرموده و یک #فطرت پاکی به جوانهای ما داده است و آقا این همه از آن یاد میکنند و خدا را #شکر میکنند و بالاخره جای شکر هم دارد. اما بالاخره کنارش اینها هم هست، وظیفه ما چیست؟
@tollabolkarimeh 🌷
مباحث فقهی حقوقی
#شرح_لمعه_دمشقیه شهید ثانی
از دکتر عباس زراعت و دکتر حمید مسجد سرایی
👇👇👇
#درخواستی
@tollabolkarimeh 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر میبینید در سواحل ، پارکها، مناطق توریستی و... درگیری بین مردم بخاطر کشف حجاب و هنجارشکنی هست و در آنجا پلیس گشت ارشاد داریم بدانید متولیان فرهنگ کشور به وظیفه خود عمل نکردهاند
اما با وجود سستی در مدیران فرهنگی کشور که بودجه فرهنگ کشور رو میگیرند و همایشهای بدون خروجی برپا میکنند، عدهای طلبهی آتش به اختیار هستند که سواحل کشور رو برای تفریح سالم امن کرده اند
دست مریزاد
@tollabolkarimeh 🌷
🔻رهش
یا
ارمیا، اپیزود سوم
از امیرخانی، خوشم میآید. قلم روانی دارد، مسلّط به ادبیات است، کلمات، جملات و بندها را میشناسد، دنیایش کوچک است و شخصیتهایش را رها نمیکند. ارمیای رمانِ ارمیا، در بیوتن سر از آمریکا و منهتن درمیآورد و در رهش، سالیانی است که به وطن بازگشته و در کوههای شمالِ تهران، در ظاهر چوپانی میکند، اما در حقیقت برای خودش مامنی ساخته که دور از هیاهوی شهر، زندگی کند، کتاب بخواند، اینترنتگردی کند و پالاگلایدر سوار شود. ارمیا، همان رضا است، شخصیت دوم اوست یا لااقل شخصیت محبوبش است که شاید مابه ازاء خارجی هم داشته باشد. حاج علی آقای فتاح، هر چند در منِاو، عاقبتبخیر شد، اما در قیدار هم ردی از او و کوره آجرپزیاش به چشم میخورد تا فراموش نشود.
سفرنامه هایش را بی کم و کاست دوست دارم، خواندنی، روان، شیرین و با تصویرسازی های درست و خوانش خوب... اصلاً یکی از مهمترین نکات سفرنامه نویسی را در کارگاه 4 ساعته اش، آموختم.
از امیر خانی خوشم نمیآید ادبیات نوشتاریاش، برایم قابلِ فهم نیست، وقتی رهبر را رهبر مینویسد که میشود رهبُر هم آن را خواند. از سوی دیگر، قلمش حد ندارد، حرمتی نمیشناسد، از نوشتن هیچچیز پروا نمیکند، چه در صحنه روبروشدن علی و مهتاب و رفاقت طولانیشان، دیسکوی شبانه، حرفهای هنجارشکن رانندههای گاراژ یا شماره یک ایلیا در آسمان تهران.
این حرف را یکبار دیگر در نقد قیدار نوشتم و احتمالاً وقتی در وبگاه شخصیاش، بازنشر داده، لابد خواندهاست. به نطرم وقتی قلم و آنچه مینویسد، ارزش قسمالهی را دارد، باید حد داشته باشد، حرمت بشناسد، نباید هر کلامی را بنویسد، هر چیزی را مشق کند و هر صحنهای را تصویر کشد.
امیرخانی خوان هستم. جز دو مقاله بلندش درباره نفت و فرار مغزها، همه کتابهایش را خواندهام. ارمیا، ازبه، داستانِسیستان، جانستانکابلستان، منِاو، بیوتن، قیدار و رهش جایی در کتابخانه شخصیام دارند. ناصرارمنی را چندوقت پیش هدیه دادم و خواندن غالب یادداشتهایش در سایت لوح، باعث شد رغبتی به خریدن و خواندن سرلوحهها نداشته باشم.
امیرخانی خوان نیستم برای کتابش صف نمیکشم، دنبالش نمیگردم، اخبارش را پیگیری نمیکنم، نظراتش در باب فرهنگ، هنر، سیاست، اقتصاد را میخوانم، اما در تصمیمگیریها و نظراتم، کماثر است.نوشتههایش را دنبال میکنم و سعی میکنم نقد منصفانه بنویسم. چون نویسندهای اثرگذار و جریانساز است و نمیخواهم در دنیای بیرمقِ نشر، از تنها نویسنده مذهبی جریانساز عقب بمانم.
و اما رهش...
تصویرسازیهایش از تهران، اغراق نیست، حقیقتی تلخ است که نمیدانم چهوقت و چهزمانی مدیران، سیاستمداران را تکان میدهد که لااقل دیگر در تهران، تراکم نفروشند... و برجها را در همینجا متوقف کنند. علا، لیا و ایلیا شخصیتهای اصلی داستانند. این بار راوی داستان، لیا است که ایلیا به جای مامان لیا، او را مالیا صدا میکند و یک فصل، صدای صفوراست که از برج فرازنده شنیده میشود.
امیرخانی، معدن سنگ ایستاده، برج مخابراتی وسط کوه و تخریب باغات تهران را زیر سؤال میبرد از ترافیک و قانیاهایش شاکی است که همانند شعر معروف 《یه حاجی بود، یه گربه داشت》 تسلسل باطل است، و لیا با گفتن این حرفها، در مهمانی شهرداران پایتخت، همه چیز، حتی ارتقاء شغلی همسرش علا را متزلزل میکند.
این کتاب برعکس همه نوشتههای امیرخانی جز 60 صفحه اخر، کشش یک داستان پرفراز و نشیب را ندارد.
لیا، نماد پایتخت و زبان گویای نویسنده شدهاست شاید چون مدینه، به اعتبار تاء تانیث، مؤنث است - هرچند اگر شهر را بلد ترجمه کنیم، میتوان معامله مذکر هم با او کرد- و شاید چون عروس هزار داماد است.
نویسنده اینبار تصمیم گرفته به جای ارمیا، علی، قیدار یا رضا، لیا باشد، اما نتوانسته از پسِ دغدغههای زنانه، بربیاید. زنانگیاش را نمیتواند به تمامه توصیف کند. نگرانیهایش مردانه است. لیای رهش، زن نیست، زن حتی اگر مثل مرد، کار کند، بدود، تلاش کند، باز هم ظرافتهایی دارد که از دید مرد، مخفی میماند.
پیشنهادِ آخر
اگر کتابخوان هستید، این اثر را از دست ندهید، ارزش حداقل یکبار خواندن را دارد.
اگر کتابخوان، نیستید...
دوست دارید واقعیتهای تلخ پایتخت و پایتختنشینی را بدانید، رَهِش را حتماً بخوانید تا شاید باور کنید جایی که من زندگی میکنم، به هر چیزی جز شهر، شباهت دارد.
اما اگر دنبال رمانی از جنس منِاو، قیدار و بیوتن، هستید باید بگویم نه فقط من، بلکه بسیاری از طرفداران رضا امیرخانی، معتقدند رَهِش، در برابر سایر رمانهایش، حرفی برای گفتن ندارد.
@tollabolkarimeh 🌷