#سبک_های_هنری
💢سبک های هنری بسیار معروف
2️⃣1️⃣سبک کوبیسم
▪️کوبیسم بر حجم گرایی تاکید داره.
🔻هنرمندان این سبک واقعیت را با شکل های هندسی در نقاشی نشون می ده
▪️ دوران های این سبک به دو دسته کوبیسم تحلیلی و کوبیسم ترکیبی تقسیم می شه.
🔻 از هنرمندان مشهور این سبک می شه به پیکاسو اشاره کرد.
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
#روز_نوشت
💢نجات ایدهها
🔻مشغول ساخت سلسله پادکستهایی بودیم و از عالم اطراف سراغی نمیگرفتیم
تمام مشغله ما رصد فضای رسانهای و پیدا کردن سوژه و بعد تولید محتوایی که در خور تولیدات رسانهای باشد
پر از ایده بودیم و تمام تلاشمان روی پژوهش و سناریو نویسی بود
هیچ کدام رئیس نبودیم و همه در قبال کار، خود را مسئول میدانستیم
تا اینکه گفت شد باید ساختار به خود بگیرید یکی مسئول کار باشد
باید گزارش فعالیت بدهید که رشد کار چقدر بوده و چقدر هزینه داشتهاید و ...
اینجا بود که پای اتوماسیون به وسط آمد
دغدغه از فعالیت و تولید تبدیل به گزارش و بیلان کاری شد.
آرام آرام فعالیت جهادی تبدیل به کارمندی و پویایی جای خود را به ایستایی داد.
کسی مسئول شد و حالا باید جوابگوی کارها میبود و شان مسئولیت این بود، سختیای را که از جای دیگر بر او اعمال میشد بر افراد پایین دست اعمال کند.
عدهای هم ناظر بر کار شدند تا محتوا و فرم را عرض یابی کنند
ساختاری بروکراتیک شکل گرفت که اگر ایدهای داشتی باید سلسله مراتب رعایت میشد تا به تایید برسد و بعد این سلسله مراتب دوباره طی میشد تا به دست تولید کننده برسد
در این میان کلی از آن ایده و سناریو اولیه دستخوش تغییر شده بود و دیگر آن ایده نبود.
گاهی پروسه رفت و برگشت ایده آنقدر طولانی میشد که دیگر زمان آن کار میگذشت.
دیگر احساس میکردی چرخدندهای از یک ماشین صنعتی بزرگ هستی که اگر اهرم را به حرکت در آورند تو هم بالاجبار حکتی در جای خود داری و اگر آن اهرم را نگهدارند تو هم باید بایستی.
هر چه فکر می کردی دیگر ایدهای به ذهنت خطور نمیکرد و اگر ایدهای هم میآمد وقتی یاد آن مسیر طولانی میافتادی از ایده خود پشیمان میشدی.
افسردگی بر ذهن و دلت چیره شده بود و زمانی که با کسی درد دل میکردی به تو میگفت: سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندن
تا اینکه در آن همه یاس و ناامیدی کسی حرفی زد که دلمان را لرزاند.
او گفت: اگر صاحب ایده هستی پروژهای برای خودت بنا کن، هرچند کوچک، حتی اگر یک خط، نوشته باشد و در یک صفحه شخصی انتشارش میدهی؛ اما میدانی که اینجا همه چیز از آن خود توست.
به کسی پاسخگو نیستی جز خودت و خدای خود.
این نقطه عطفی در آن همه کسالت و روزمرگی بود و راه فراری برای ما که ایدههایمان در حال احتضار به سر میبرد.
و امروز وقتی از همه ساختارها و اتوماسیونها خسته و دل آزرده میشویم به کیبورد، لبتاب وصفحه شخصی خودمان پناهنده میشویم.
✍️مصطفی گودرزی
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
🔻از سرگذشت
✍️ سعید احمدی
کل موجودی حسابم امروز نزدیک هشتصدهزارتومان بود. نمیدانم با چه دلی پایم را گذاشتم در فروشگاه بوستان کتاب. تازههای نشر را دید زدم، برایم مالی نبودند، گوارای ناشرها و نویسندهها. سر طبقات ادبیات، چشمم لغزید روی «عبور از خود». از سال دوم دههی نود تا پارسال، پنج بار از مرز چاپ گذشته است. چند جای آن را که خواندم، محمود دولتآبادی را دیدم با تجربههای نویسندگیاش. گذری بر سرگذشت قلمی و البته زندگیاش. من هر وقت به کمپولی میرسم دو کار میکنم یا کتاب میخرم یا کباب میخورم. بیشتر هم دومی؛ اما امروز سهمی برای اولی میگذارم. خواندن این تجربهها به لذت یک عمر ملچملوچ انواع اطعمه و اشربه میچربد. بیش از یکهفتم موجودیام میرود توی جیب انتشارات دفتر تبلیغات. شاید کمتر از یک دههزارم موجودی کتاب او هم مینشیند میان دستان من. آن به پولهایش اضافه کرد من به کتابهایم. فکر نمیکنم سرگذشت کسی مثل نویسندهی کلیدر نیز جز همین باشد؛ البته با تفاوتهایی. میخوانم تا حاصلهای قیمتی خالق روز و شب یوسف دستم بیاید؛ بعد حاصل عمرها را مینویسم و به ثمن بخس میدهم به انتشاراتیها کارت بکشند. نمیدانم چرا اینجا، پیراهن یوسف میشود قبای برادران ناتنی؟ پیراهنی که آید از او بوی یوسفم، ترسم برادران غیورش قبا کنند. خخخ!
@ghalamdar
@howzavian_isfahan
#روایت_روزانه
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
هدایت شده از انجمن سواد رسانه طلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜بازم پای صحبت های ارزشمند پوریای ولی می نشینیم
@inaghd_ir
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انتظار
🥀 چقدر دیگر شهید لازم است تا تو (عج) بیایی...
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
#به_وقت_انتقام
✅ با دست ما به قعر جهنم سفر کنید
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انگیزشی
💢 ما با دست خالی میسازیم
▪️مینی کارگاه روایت اربعین (مستندسازی با موبایل)
@savad_rasaneh
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
images.jfif
12.2K
#سبک_های_هنری
💢سبک های هنری بسیار معروف
3️⃣1️⃣کوبیسم تحلیلی- کوبیسم ترکیبی
▪️معمولاً در این سبک موضوعات در نقاشی نامفهوم و غیرقابل تشخیص هستند و برای خلق این آثار از رنگ های قهوه ای، آبی و خاکستری یعنی از حداقل رنگ استفاده می شه.
🔻کوبیسم تحلیلی آثار کوبیستی پیش از سال ۱۹۱۲ (۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲) پیکاسو و براک را در بر میگیره.
▪️در کوبیسم تحلیلی فرمها تا سرحد ساختارهای هندسیشان تجزیه میشن و تحلیل میرن و رنگ هم به حداقل میرسه.
🔻همچنین در نقاشی از هنر کولاژ استفاده می کنند. با چسباندن موردهای مختلف مانند بریده های روزنامه و یا اعداد و ارقام کوبیسم ترکیبی خلق می شه.
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
هدایت شده از مدرسه تولید محتوا
🛑گروه دکوپاژ
محلی برای تبادل مباحث سینمایی و اطلاعات اهل هنر و رسانهای
🔻با حضور اساتید و تحلیلگران سینما
لینک گروه:
https://eitaa.com/joinchat/193462645C745c7f70f3
#فلسطین | #مقاومت
💢چه مستندهایی در مورد غزه و فلسطین ببینیم
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
🌸يا سيد الكريم...
تهران پر از طراوت عطر و شمیم توست
چشمان نا امید به دست کریم توست
جانی دوباره می دهد این جا به زائران
کرب و بلای کشور ایران حریم توست🌸
🌺میلاد سید الکریم حضرت عبدالعظیم حسنی بر تمامی شیعیان تبریک و تهنیت باد🌺
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
💢امام حسن عسکری علیهالسلام:
زیبایی چهره، زیبایی ظاهری است و خوبی اندیشه، زیبایی باطنی است.
🌷🍃سالروز خجسته میلاد حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام تبریک و تهنیت باد.🍃🌷
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
#روز_نوشت
💢عالمی درون خود.
چند روزی حالمان خوش نبود و بخاطر مسائلی که به ظاهر حاشیه هستند اما متن حرکت را دچار تغییر میکنند اوضاع خوبی نداشتیم.
در پی حوادث ناخواسته به سردرگمی و پراکندگی مبتلا شده بودیم و تکلیفمان با خودمان مشخص نبود.
به مکان جدیدی رفته بودیم که حالا باید در آنجا ادامه میدادیم.
در پرسه زنی هایم چشمم به گوشهای افتاد و یک قفسه کتاب کهنه با کتابهای به ظاهر درهم دیدم.
نزدیکتر شدم، انگار آنقدر هم درهم و آشفته نبود.
هیچکاک داشت، بوردول و آوینی هم گوشهای از این کتابخانه بود.
یک دوربین زنیت قدیمی که شاید هزاران خاطره را ثبت کرده بود
و چند گلدان و شاخه گل که طراوت را به دل خستهام هدیه میداد.
از صاحبش پرسیدم و گفتند فلانی است
بارقههایی از امید در وجودم جریان یافت که کسی را پیدا کردهام تا با او گپ بزنم.
فضای این گوشه از اتاق مرا یاد کلامی از یک بزرگ میانداخت که میگفت: عالمی درون خود احداثکنید تا تغییرات عالم بیرون بر شما تاثیر نگذارد.
این کتابخانه کوچک به نظر عالم درون او بود که این گوشه از یک مکان سرد را به گرمی کشانده بود.
از دیدنش لذت میبردم و آرزو میکردم که ای کاش عالمی درون خود داشتم.
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava