eitaa logo
مدرسه تولید محتوا
1.7هزار دنبال‌کننده
444 عکس
179 ویدیو
2 فایل
آموزش #ایده_پردازی #سناریو_نویسی و #فیلمنامه #تصویربرداری #تدوین #کارگردانی #سواد_رسانه #معرفی و #نقد_فیلم @mostafagoodarzi اینستاگرام instagram.com/madrese_toolid_mohtava instagram.com/mostafagoodarziofficial
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 با آینده چه کنیم ؟ ▪️عینک عجیبی روی چشمانم گذاشته‌بود و گفت از روی تخته برو و بعد مرا حل داد و سقوط کردم تا به زمین رسیدم و در فضای سفیدنورانی غرق شدم ▪️هیچ وقت از ارتفاع ۱۰۰ متری پایین نپریده بودم و حتی از شما چه پنهان کمی مرگ راهم تجربه کردم ▪️به قول خودشان تجربه زیست مجازی، واقعیت مجازی، متاورس یا نمی‌دانم چه. ▪️هرچه بود، چند روحانی و تعدادی جوان و یک آیت الله را هم به خود درگیر کرده بود. ▪️مانند انسان‌های مست در هوا نقاشی می‌کشیدند و گاهی بر زمین می‌نشستند و یا رد چیزی نامعلوم را در آسمان دنبال می‌کردند. ▪️خنده‌دار بود اما برای فرد صاحب عینک مکاشفه‌ای رخ می‌ داد و در عالمی که ما نمی‌دیدیم سیر می‌کرد. ▪️چیزی که بعدا روزمره‌ ما خواهد شد، بعد جدیدی از زندگی و شاید روی پر قدرت آن که انسان‌های معمولی را مجذوب خود می‌کند و ما نشان داده‌ایم در مقابل تکنولوژی چقدر سست و بی‌اراده می‌شویم و این نگران‌کننده است. ✍️مصطفی گودرزی 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢دلبستگی؛ دلتنگی 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢مکاشفه در سینما ▪️حرف از این بود که جایگاه عرفان در سینما چیه و استاد نائیجی تبیین جالبی از عرفان و سینما و مطابقت این دو با هم داشتن ▪️جالب بود که هم حوزوی بودن، هم فلسفه و عرفان میدونستن و هم سینماگر ▪️در انتها به مستشکل گفتن اگر میتونید ورود کنید و حرفتون رو در مدیوم سینما بزنید نه فقط از دور 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢به وقت انتظار وقتی دلت برای کسی(عج) تنگ می‌شود عاشقانه‌ترین لحظه‌ها برایت رقم می‌خورد 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢گم‌شده‌کیست؟ ▪️وقتی حواست به خودت نیست و نمیدونی کی هستی، کجایی و چکار می‌خوای کنی در واقع گم شدی. ▪️دنیای امروز پره از آدم هایی که فقط مسیری رو طی می‌کنن تا زندگی رو به آخر برسونن و حواسشون نیست این مسیر دیگه تکرار نمیشه. 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
امروز، روز سومه که با این بچه‌ها کلاس دارم دخترایی که نمیدونم چقدر دغدغه‌ نوشتن رو پیدا کردن یک سری تکنیک‌ها هم به کارگرفتم که بنویسن بعضیاشون‌هم قلم خوبی دارن و بقیه هم یکم کار داره که قلمشون قوی‌تر بشه امروز گفتم شخصیت‌پردازی کنید و خواستم یکی از بچه بایسته تا بقیه در موردش بنویسن که یک نفر باجسارت دستش رو بلند کرد گفت :«من» اینکه که بقیه در مورد آدم بنویسن جذابه ولی یکم استرس داره چون شاید خوب ننویسن و شاید یکی بخواد یک مقدار نمک بریزه و جیزی بگه که خیلی خوشایند نباشه به هر حال بقیه شروع کردن به نوشتن تیپ ظاهری رو نوشته بودن به بعضی خصوصیاتش پرداخته بودن و بعضیا تحلیل هم نوشته بودن این تحلیله برام جالب بود حتی یکی از چشمان دختر آینده‌ش رو خونده بود وقتی می‌خوندن دخترخانم خوب گوش میداد و بعضی وقتا لبخند میزد بعضی جاهاش هم تعجب میکرد یا تو فکر فرو میرفت با خودم گفتم چقدر جرات داری وایسی جلو و بگی در مورد من بنویسید نمیدونم شاید خیلی کم شاید چون الان فکر میکنم کسی هستم ولی این بچه‌ها هنوز فکر نمی‌کنن کسی هستن و راحت حرف دیگران رو می‌شنون شاید فکر میکنم اگر حرف کسی درست بود چی؟ اگر برداشت کسی اشتباه بود چی؟ چطور میتونم برداشت اشتباه رو از ذهن دیگران پاک کنم؟ مگر میشه؟ مگر امکانش هست؟ ولی اینا راحت مینویسن راحت میخندن راحت نقد میشنون راحت هستن چون هنوز منیت پیدا نکردن چون فکر نمیکنن کسی هستن چون دنیاشون خیلی رنگی تر از خیلی از ماهاست 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
. 💢اندر حکایت مجادله فلسفی اربعین ▪️اهل جدل نیستم اما بعضی جاها به نظرم باید کمی حرف زد و گفت و گو کرد تا فکر نکنند که حق با اوناست. 🔻البته اهل پذیرش با اشاره‌ای می‌پذیرن و اهل عناد با برهان که هیچ با معجزه هم قبول نمی‌کنند. 🔹و چقدر پیامبران و اولیا سختی کشیدند، ما که حقیقتی رو نیافتیم و علمی نداریم وقتی می‌بینیم کسی اشتباه میگه و پافشاری رو اشتباهش داره انقدر اذیت میشیم، وای به احوال رسول خدا که خداوند فرمود: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» [شعرا/۳] «گویی می‌خواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی‌آورند!» 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
▪️این یک شروع بود و امیدوارم تمام زندگیم رو بتونم برای تو(ع) و اربعینت وقف کنم. 🔻لحظه‌ای که پای تماشای روایتی از زیارت امام غریبم نشستم، بغض گلوم رو گرفت؛ شما که بزرگان عالم در پیشگاهتون زانو ادب زمین می‌زنند منت گذاشتید که خدمتی کنیم به این جریان عاشقی که تماما نور شما درش متجلیه. این شما هستید که اجازه می‌دید ما قدمی برداریم و اون قدم رو هم شما بر‌میدارید وگرنه ما رو چه به این حرفا. و عاجزانه آرزو کردم تمام زندگیم وقف روایت شما باشه. که فرمود: بِأبى أَنْتُمْ وَ اُمّى وَ أهْلى وَ مالى وَ اُسْرَتى 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
| 💢این راز بماند برای اهلش ▪️دوربین را که روی سه پایه می‌دیدند، جلو می‌آمدند و می‌گفتند که با ما مصاحبه کنید. 🔻موضوع ما چیز دیگری بود اما نه نمی‌گفتیم و مصاحبه می‌گرفتیم. ▪️یکی‌شان گفت که من از یک روستا در سیستان آمده‌ام و بسیار راه طولانی‌ای را تا اینجا پشت سر گذاشتم، حتما از من مصاحبه بگیرید. 🔻دوربین را آماده کردیم و به او اشاره زدیم که اگر آماده هستی شروع کنیم لحظه‌ای درنگ کرد و بعد گریه افتاد و نتوانست حرف بزند و رفت. ❓کمی در تفکراتم به عقب رفتم، این سوال در ذهنم پدید آمد که چرا نمی‌توان از این سفر سخن گفت؟ ▪️فقط می‌توان در آنجا بود، نفس کشید و لذت برد. 🔻 وقتی از شخصی می‌خواهی در مورد دریافت خود حرفی بزند، نمی‌داند چه باید بگوید. 💠به نظر این سفر پر است از تجلیاتی که نور امام (ع) در آن ظهور میابد و شرح این حال را نمی‌توان به زبان آورد؛ نوعی ادراک که فقط برای مُدرِک آن قابل فهم است و انگار اجازه بیان را ندارد و فقط گریه می‌کند و در نهایت می‌رود. ▪️او می‌داند چی دریافته و تو هم که در مقابلش هستی احوالش را در می‌یابی اما نه تو می‌توانی بگویی و نه او. 🔻شاید این یک راز است و باید برای اهلش به همان حالت سر به مهر بماند. ▪️حتی دوربین هم از ثبت و ضبط آن حس و حال عاجز است و این چه اوضاعیست را کسی نمی‌داند. 🔻مگر می‌شود تمام معنای یک لحظه بوییدن عطر خوشبویی را در قالب الفاظ بیان کرد و یا تمام لذت دیدن چهره دلربای معشوق را در قاب یک عکس به تصویر کشید. ▪️گمانمان این است که نمی‌شود و این راز بماند برای اهلش؛ خدا کند که ما هم اهلش بشویم. ▪️بعد از مدت‌ها که نمی‌دانستم چه باید بنویسم، عاقبت نوشتم. ✍️مصطفی گودرزی 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢۲۱شهریور، روز ملی یا روز فردی سینما؟ 🔻۲۱ روز پیش از این تقویم را ورق می‌زدیم تا ببینیم چه مناسبت‌هایی پیش رویمان است. به ۲۱ شهریور رسیدم که نوشته بود «روز ملی سینما» گفتیم زمان زیادی برای برنامه‌ریزی داریم تا یک نشست خوب و جامع پیرامون سینما برگزار کنیم. حالا نوبت به عنوان جلسه و کارشناسان رسید بود. بعداز کلی گفت و گو به عنوان: «نسبت سینما و انقلاب» رسیدیم و چند کارگردان و پژوهشگر در حوزه سینما را انتخاب کردیم که بعد از تماس با آنها سه نفر جواب مثبت دادند. با کلی پیگیری مکان برگزاری هماهنگ شد و یک فیلم هم برای آنروز انتخاب کردیم که اکران آنلاین داشته باشیم، پوستر برنامه طراحی شده بود تا اینکه سه روز مانده به برنامه یکی از کارگردانان وقتی فهمید دو نفر دیگر در نشست هستند از حضور در جلسه امتناع کرد و ما ماندیم و دو کارشناس دیگر. روز نشست فرارسید بود و همچنان ما به دنبال مهیا سازی تدارکات بودیم. قرار بود هر کارشناس به صورت مجزا ارائه داشته باشد اما برنامه به خواسته یکی از کارشناسان عوض شد و هردو کارشناس به همراه مجری بالای سن رفتند. در برنامه حرف از سینما شد و یکی از کارشناسان جریان شناسی سینما را توضیح داد و دیگری بحثی دیگر. هرچقدر زمان می‌گذشت اختلافات بیشتر می‌شد تا به‌جای رسید که یکی از کارشناسان برنامه را ترک کرد. و نهایتا گفته شد از بی‌تدبیری برگزارکنندگان است که اینطور شده . همه نگاه‌ها به سمت ما بود و جو سنگینی را متحمل می‌شدیم . سه هفته تلاش و پیگیری که قرار بود برای ما یک نشست خوب را رقم بزند حالا شده بود پتکی و بر سرمان کوبیده می‌شد. حتی بعضی حضار هم به ما اعتراض می‌کردند. اما آیا مشکل از ما بود؟ دو نفر از کارشناسان انقلابی در یک گفت و گو پیرامون یک موضوع واحد و انقلابی، توافق نداشتند و حرفشان به جان هم نمی‌نشست و نمی‌دانم ما آنجا چکاره بودیم جالب این بود که هر دو سخن از آوینی بر زبان داشتند ولی با دو قرائت متفاوت. و چقدر آوینی مظلوم بود که نمی‌توانست آنجا حرفی بزند. من لبخند می‌زدم اما نه از روی استرس یا ناراحتی بلکه از این جهت که افقی جدید به رویم باز شده بود و انگیزه‌ای تازه برای کاری نو پیدا کرده بودم. کاری که شاید اگر آوینی امروز بود انجام می‌داد هماهنگونه که با روایت فتح، آینه‌جادو، مبانی توسعه و تمدن غرب و قلم و دوربینش انجام داد. به نظر آوینی یک تولید کننده فرمالیست یا یک نظریه پرداز و منتقد محتوایی نبود آوینی حکیمی در قالب سینماگر بود، آنچه که در زمان ما نه کم یاب بلکه نایاب است امروز فهمیدیم که اگر بخواهی مبانی تمدنی و فلسفی تو را بفهمند باید دست به دوربین شوی، به میدان بیایی، بسازی و از نقد و نظر تئورسین‌ها نهراسی، زیرا که میدان خالی تر از آنست که تصور می‌کنیم. شاید بتوان گفت که جهاد یعنی سکوت و حرکت در عرصه علم و عملیات. ✍️مصطفی گودرزی 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢نجات ایده‌ها 🔻مشغول ساخت سلسله پادکست‌هایی بودیم و از عالم اطراف سراغی نمی‌گرفتیم تمام مشغله ما رصد فضای رسانه‌ای و پیدا کردن سوژه و بعد تولید محتوایی که در خور تولیدات رسانه‌ای باشد پر از ایده بودیم و تمام تلاشمان روی پژوهش و سناریو نویسی بود هیچ کدام رئیس نبودیم و همه در قبال کار، خود را مسئول می‌دانستیم تا اینکه گفت شد باید ساختار به خود بگیرید یکی مسئول کار باشد باید گزارش فعالیت بدهید که رشد کار چقدر بوده و چقدر هزینه داشته‌اید و ... اینجا بود که پای اتوماسیون به وسط آمد دغدغه از فعالیت و تولید تبدیل به گزارش و بیلان کاری شد. آرام آرام فعالیت جهادی تبدیل به کارمندی و پویایی جای خود را به ایستایی داد. کسی مسئول شد و حالا باید جوابگوی کار‌ها می‌بود و شان مسئولیت این بود، سختی‌ای را که از جای دیگر بر او اعمال می‌شد بر افراد پایین دست اعمال کند. عده‌ای هم ناظر بر کار شدند تا محتوا و فرم را عرض یابی کنند ساختاری بروکراتیک شکل گرفت که اگر ایده‌ای داشتی باید سلسله مراتب رعایت می‌شد تا به تایید برسد و بعد این سلسله مراتب دوباره طی می‌شد تا به دست تولید کننده برسد در این میان کلی از آن ایده و سناریو اولیه دستخوش تغییر شده بود و دیگر آن ایده نبود. گاهی پروسه رفت و برگشت ایده آنقدر طولانی می‌شد که دیگر زمان آن کار می‌گذشت. دیگر احساس می‌کردی چرخ‌دنده‌ای از یک ماشین صنعتی بزرگ هستی که اگر اهرم را به حرکت در آورند تو هم بالاجبار حکتی در جای خود داری و اگر آن اهرم را نگهدارند تو هم باید بایستی. هر چه فکر می کردی دیگر ایده‌ای به ذهنت خطور نمی‌کرد و اگر ایده‌ای هم می‌آمد وقتی یاد آن مسیر طولانی می‌افتادی از ایده خود پشیمان می‌شدی. افسردگی بر ذهن و دلت چیره شده بود و زمانی که با کسی درد دل می‌کردی به تو می‌گفت: سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندن تا اینکه در آن همه یاس و ناامیدی کسی حرفی زد که دلمان را لرزاند. او گفت: اگر صاحب ایده هستی پروژه‌ای برای خودت بنا کن، هرچند کوچک، حتی اگر یک خط، نوشته باشد و در یک صفحه شخصی انتشارش می‌دهی؛ اما می‌دانی که اینجا همه چیز از آن خود توست. به کسی پاسخگو نیستی جز خودت و خدای خود. این نقطه عطفی در آن همه کسالت و روزمرگی بود و راه فراری برای ما که ایده‌هایمان در حال احتضار به سر می‌برد. و امروز وقتی از همه ساختارها و اتوماسیون‌ها خسته و دل آزرده می‌شویم به کیبورد، لبتاب وصفحه شخصی خودمان پناهنده می‌شویم. ✍️مصطفی گودرزی 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢عالمی درون خود. چند روزی حالمان خوش نبود و بخاطر مسائلی که به ظاهر حاشیه هستند اما متن حرکت را دچار تغییر می‌کنند اوضاع خوبی نداشتیم. در پی حوادث ناخواسته به سردرگمی و پراکندگی مبتلا شده بودیم و تکلیفمان با خودمان مشخص نبود. به مکان جدیدی رفته بودیم که حالا باید در آنجا ادامه می‌دادیم. در پرسه زنی هایم چشمم به گوشه‌ای افتاد و یک قفسه کتاب کهنه با کتاب‌های به ظاهر درهم دیدم. نزدیکتر شدم، انگار آنقدر هم درهم و آشفته نبود. هیچکاک داشت، بوردول و آوینی هم گوشه‌ای از این کتابخانه بود. یک دوربین زنیت قدیمی که شاید هزاران خاطره را ثبت کرده بود و چند گلدان و شاخه گل که طراوت را به دل خسته‌ام هدیه می‌داد. از صاحبش پرسیدم و گفتند فلانی است بارقه‌هایی از امید در وجودم جریان یافت که کسی را پیدا کرده‌ام تا با او گپ بزنم. فضای این گوشه از اتاق مرا یاد کلامی از یک بزرگ می‌انداخت که می‌گفت: عالمی درون خود احداث‌کنید تا تغییرات عالم بیرون بر شما تاثیر نگذارد. این کتابخانه کوچک به نظر عالم درون او بود که این گوشه از یک مکان سرد را به گرمی کشانده بود. از دیدنش لذت می‌بردم و آرزو می‌کردم که ای کاش عالمی درون خود داشتم. 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢قربة الی …؟ ▪️در عمر کوتاهی که در عرصه فرهنگ و جهاد فرهنگی داشته‌ایم با نیت‌های زیادی مواجهه شده‌ایم و می‌توان آنها را به دو دسته کلی قربة الی الله و قربة الی غیرالله تقسیم نمود. ❓شاید بپرسید چرا الی غیر الله نوشته شده؟ ❇️دقیقا مساله اینجاست. 🔻اگر دشمن باشند حرجی برشان نیست، اما آنها دوست و خودی هستند و به خیال خود قربتا الی الله چوب لای چرخ حرکت‌های دیگر می‌کنند. ▪️آنها خود را حق مسلم می‌دانند و هر آنکس که ذره‌ای با ایدئولوژیشان هم‌جهت نباشد، حتا اهل ضاله است و راهی جز خاموشی، سکوت و تمام شدن ندارد. 🔻آنها کسانی هستند که ظاهری موجه دارند و حرف‌هایشان با کلام خدا درآمیخته شده و در دل‌هایشان هم دوست‌دار جریان الهی هستند اما شاید نمی‌دانند که تفرقه و جدایی از مکر‌های شیطان است، او سالهاست که تفرقه انداخته و جبهه حق را متلاشی کرده است. ▪️باید توجه داشت که امروز آنقدر که باطل در وحدت به سر می‌برد اهل حق دو چندان در پراکندگی هستند و روز به روز بر این تفرق می‌افزایند. 🔻شاید شیطان را جدی نگرفته‌ایم و یادمان رفته که او قسم خورده تا زمانی که همه را از راه بدر نکند از پای نمی‌نشیند. ▪️شاید حواسمان نیست که تعطیلی یک حرکت کوچک برای خدا پیروزی عظیمیست برای او و اصحابش. ✅در سوره انفال می‌فرماید: وَأَطيعُوا اللَّهَ وَرَسولَهُ وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ريحُكُم ۖ وَاصبِروا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرينَ﴿۴۶﴾ و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است! 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
مدرسه تولید محتوا
#نوشتار 💢 تو هم منفجر خواهی شد ✍️مصطفی گودرزی (ماهئیل) ▪️همه چیز در چشمانش باطنی داشت که به فیزیک
💢رویا سازی برای فرار از عمق فاجعه وقتی فیلم «اوپنهایمر» را دیدم مطلب «تو هم منفجر خواهی شد» را نوشتم و بعد در کتاب «مبانی توسعه و تمدن غرب» مطلبی که متذکر می‌شود را خواندم که بر دیالوگ انتهای فیلم می‌توان آن‌ را منطبق نمود. شهید آوینی در جایی از مقاله «عمق فاجعه» می‌نویسد: «تحولات مادی طبیعت همواره در دایره‌ی بسته‌ای انجام می‌شود که هیچ چیز در آن زیادی و غیرضرور نیست...» اما بعد با بیان مطلب دیگری به توسعه غرب می‌پردازد و عنوان می‌کند: «مسئله این است که نظام تکنولوژی مدرن فضولاتی از خود به جای می‌گذارد که هیچ راهی برای دفع آن وجود ندارد و اصلا ً ـ همان طور که عرض شد مشکل ما دفع فضولات نیست ... اصولا ً صفت ذاتی تکنولوژی مدرن این است که طبیعت را به صورتی تغییر شکل می‌دهد که نه هرگز امکان جذب آنها توسط طبیعت وجود دارد و نه خود سیستم‌های صنعتی می‌توانند فضولات خود را پسخوراند کنند. تنها از همین طریق است که تکنولوژی‌مدرن توانسته است از عهده‌ی تصرفی اینچنین در طبیعت برآید» نکته ای که در جلسه به «روایت سینما» بدان اشاره نمود این بود: «بشر همه چیز را با تکنولوژی به تصرف درآورد و در نهایت به این نتیجه رسید که در واقع با تصرف عالم گویی خود را تصرف کرده است و حال راه فراری برای خود نگذاشته و برای برون رفت از این جریان دست به رویا سازی با سینما زده است.» به نظر می رسد که انسان غربی در نهایت با توسعه نابجای تکنولوژی موجب نابودی خود می‌شود همانطور که شهید آوینی در انتهای مقاله می‌نویسد: به اعتقاد حقیر، آنان که به حفظ و استمرار وضعیت موجود جهان امید بسته‌اند هر چه زودتر باید از این پیر فرتوتی که چند قدمی بیشتر با گور فاصله ندارد دل بکنند و در معنای توسعه تجدید نظر کنند.» ✍️مصطفی گودرزی 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
مدرسه تولید محتوا
#پادکست 💢آیا علامه طباطبایی با تمدن غرب موافق بود؟ 🔻به بهانه 24 آبان ماه سال روز درگذشت علامه طباط
| 💢 چراغی تا ابد 24 آبان ماه هر سال دنیا به خاطر می‌آورد که احیا کننده فلسفه در عصر معاصر از این جهان فانی به ابدیت پیوست. اورا علامه می‌خوانند زیرا که علوم بسیاری در سینه‌اش جا گرفته بود و وسعت معرفتش به آسمان دنیا شباهت داشت. در دامانش بزرگان فلسفه و عرفان به بار نشسته بودند و بیرق معرفت الهی را بر افراشته بود. نامش محمدحسین و او را طباطبایی می‌خواندند. از او بسیار روایت شده که به اطرافیان و شاگردانش گوشزد می‌نمود: «ابد در پیش است» و راه صحیح سیر به ابدیت را توحید می‌دانست. در مقابل نگاه خوشی به تمدن غرب نداشت و در المیزان نوشته بود: «تمدن عصر حاضر قوانین خود را مطابق هوا و هوس اکثریت افراد وضع و اجرا می‌کند». (تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۱۶۰) علامه معتقد بود که قوانین ملل غربی بر بنیان اخلاق مبتنی نیست و لذا به فساد جامعه و شکسته شدن قوانین می‌انجامد. (همان، ص ۱۷۳) احمد احمدی معتقد بود نظر علامه طباطبائی در ارتباط با غرب، پس از سفر درمانی او به لندن تغییر یافت. احمدی می‌گوید: «… موقع رفتن، پلیس خیلی به آقای طباطبایی احترام گذاشت. همان‌جا من به ایشان گفتم: حاج آقا شما در نوشته‌هایتان خیلی به اروپا تاخته‌اید. اگر قبلاً آمده بودید و نظم و انضباط اینجا را دیده بودید، آیا اینقدر به این‌ها می‌تاختید. فرمود: نه. توجه می‌کنید. فرمود: نه؛ یعنی یک انصافی در این مرد عالی مقام بود و آنچه را که حق می‌دید، آن را درست می‌انگاشت و آنچه را که نادرست می‌دید، طرد می‌کرد». باز هم تاکید می‌نمود: «رفقا، ابد در پیش داریم» اما، آیا ابدیت و توحید با جریان امروز غرب و جهان مدرن سنخیت دارد؟ ✍️مصطفی گودرزی 👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava