✍حرف دل یک بچه سید
(به خواهرانی که عَلَم مادرم را زمین گذاشته اند😔😔)
#علمدار_بمان
خواهرم سلام؛
🔸نمی دانی چقدر دلم می گیرد زمانی که در شهر قدم می زنم. زمانی که می بینم دنیا گران تر از آخرت معامله می شود.
🔹نمی دانی بارها در دلم به خودم تشر زده ام که چرا نتوانستم حرفم را به شما برسانم.
🔸اما الان راحت تر می توانم بگویم... شاید این اثر قلم است که هم شمرده تر از زبان، گام بر می دارد و هم منطقی تر حرف می زند.
◽️بگذریم...
▪️چندیست رنگ مشکی چادر، در فضای شهر کم رنگ تر شده است.
▪️نمی دانم شاید چادر، با پارچه مشکی ساده ای اشتباه گرفته شده است.
نه...
▪️چادر همان چیزی است که پشت در سوخت اما از سر مادرم نیفتاد.
▪️چادر همان چیزی است که برای ماندن رنگ مشکی اش، خون های قرمز زیادی بر زمین ریخته شد.
▪️خواهرم کاش فرصتی می کردی و وصیت نامه شهدا در باره ی همین پارچه ی ساده می خواندی. آن وقت می فهمیدی که به این سادگی هم که گمان می کنیم نیست.
▫️بگذار راحت تر سخن بگویم...
▪️چه شده است که سایه ی چادر، یادگار بی بی دوعالم، اینچنین بر سرت سنگینی کرده. چه شده که به جای به دوش کشیدن این عَلَم و افتخار کردن به آن، زمینش گذاشتی و به دست فراموشی سپردی اش.
▪️باشد حال که چنین تصمیم گرفته ای شاید دلیلی داشتی ولی مواظب باش، نسلت و شهرت را از نعمتی محروم نکنی که پدرانمان برای ماندنش خون دادند و جان.
▪️امیدوارم کمی بیشتر فکر کنی ...
🤲به امید شهری در انتظار مهدی عج
#گروه_مطالبه_گری_طور_سینا
#خواهرم_علمدار_بمان
https://eitaa.com/joinchat/911081556C963c6f7595